مشتاقان انجیل

مقایسه زن بدکاره توبه کار با فریسی ای که خود را عادل می شمرد!

5/5 - (2 امتیاز)

آیا شما خود را پاک می انگارید یا گناهکار؟
در انجیل لوقا 36:7- 50 دو شخص را می بینیم: زن زانیه ای که از گناه خویش شرم دارد و پشیمان است و فریسی ای که خود را پاک و عادل می شمارد.

بسیاری در دنیایی که ما امروز زندگی می کنیم خود را پاک می انگارند و نیازی به نجات دهنده در خود نمی بینند. بعضی می گویند  من این و آن کار خوب را کرده ام، پس چرا باید داوری شوم. اما برخی نیز آنقدر در گناهان خویش غرق بوده اند که برای عموم و خودشان آشکار است که گناهکارند و با فروتنی به گناه خود معترفند. راستی آیا شخص پاک وجود دارد؟

در انجیل لوقا 36:7- 50 با دو شخص کاملاً متفاوت روبرو می شویم: زن زانیه و فریسی ای که خود را پاک و عادل می شمرد. فریسی که شخصی بسیار مذهبی بود، مسیح را به خانه اش به میهمانی دعوت کرده بود ولی خود را خیلی بالاتر از مسیح می دانست. برای همین از وقتی که مسیح وارد خانه اش شده بود، نه پاهایش را شسته بود و نه بر حسب رسوم و فرهنگ آن زمان با بوسه و تدهین سر او به استقبالش رفته بود. این فریسی مانند بسیاری حاضرند به خانه شان به میهمانی برویم و یا حتی مسیح به خانه شان به میهمانی برود ولی بدون دریافت هیچ برکتی مسیح و مسیحیان را بدرقه گویند. هستند کسانی که به خاطر غرورشان حاضرند هر نوع خدمت و از خود گذشتگی از خود نشان دهند، ولی از گناهان خود توبه نکنند و از آنها دست نکشند. حتی گاهی  خود را عادل تر و نیکو تر از خدا به حساب می آورند. این نوع مردم خود را با بدترین انسانها مقایسه می کنند و می گویند: ما که در مقابل چنین افرادی فرشته ایم!
ولی خدا ما را با مردم مقایسه نمی کند بلکه با قدوسیت خود! خدا می فرماید: مقدس باشید زیرا که من قدوسم. آیا تا این حد مقدس هستی.

برای من بسیار جالب است که وقتی مسیح به این زمین خاکی پا نهاد بیشتر با افرادی که خود را خوب می دانستند درگیری داشت تا با افراد بد و گناهکار. آیا این را می دانستید؟ گناهکاران با او دوست بودند و او را می پذیرفتند و پاسخ نیازهایشان را در او می دیدند. ولی آنانی که خود را عادل و پاک می شمردند، در برابر سخنان عیسی مسیح مقاومت می کردند و با او به مخالفت بر می خاستند. و آیا می دانستید آنانی که افرادی که باعث مصلوب شدن مسیح شدند، خود را پاک و بی آلایش می دانستند؟

اما ببینیم این زن روسپی چگونه به مسیح نزدیک شد؟ این زن برعکس آنکه بعضی می پندارند، مریم خواهر مرتا نیست که در انجیل یوحنا فصل 12 آیات 1 الی 7 در موردش می خوانیم که با داستانی همانند این واقعه روبرو هستیم این زن زنی بدکاره بود و مریم خواهر مرتا زنی پاکدامن و خانواده دوست بود.
این زن مطمئنا فقیر بوده و بیچارگی و بدبختی زیادی را تحمل کرده. من فکر نمی کنم که هیچ زنی با تمایل به این کار دست بزند، مگر آنکه بیمار و اسیر باشد. من مطمئنم این زن بیچاره در تنهایی خود گریه های زیادی کرده بود و به حال بد خویش افسوس خورده بود. شاید بارها به خودکشی دست زده بود و خواسته بود به زندگیش در این دنیا پایان دهد. من فیلم های مستندی در تلویزیون از زنانی که بخت بد روزگار، آنها را به این کار واداشته تماشا کرده ام و دیده ام که چگونه این زنان با گریه و پشیمانی اظهار داشته اند که از این کار نفرت دارند، ولی مجبورند بخاطر فقر و درماندگی به این عمل دست بزنند. بعضی نیز بخاطر داشتن زندگی لوکس حتی به این کار دست زده اند و اکنون غرق در بدبختی هستند. این زن حتماً مورد تمسخر و تحقیر دوست و آشنا و همسایه و اطرافیان بوده، مخصوصاً در جامعه یهودی آن زمان که مانند کشور ما، جامعه ای مذهبی بود. هیچکس او را نمی پذیرفت و مانند پارچه ای کهنه زیر پاهای مردم له شده بود.

او در مورد عیسی حتماً شنیده بود. او شنیده بود که مسیح دوست گناهکاران نامیده شده. شنیده بود که مسیح گناهکاران را تحقیر نمی کند بلکه می پذیرد و به آنها احترام می گذارد و آنها را دوست دارد.
بعضی فکر می کنند کلیسا جای مردم پاک و بی آلایش است. ولی اینچنین نیست. مسیح سرور ما بما یاد داده که کلیسا جای مردمی است که به او نیاز دارند چه آنانی که نجیب و با خانواده و خوب هستند و چه آنانیکه زیر ضربات شیطان خرد شده اند و زخمی هستند.

این زن از وقتی که با مسیح روبرو شد، شروع به پرستش او کرد. آیا توجه کرده اید که او نیز تقریباً همان کاری را کرد که مریم در خانه ایلعاذر برای مسیح کرد. این زن با اشکها توبه کرد و پاهای مسیح را شست و حتی فکر می کرد که گیسوانش که برای زنان خیلی اهمیت دارند ارزشی ندارند  و با آنها شروع به خشکانیدن پاهای مسیح با گیسوانش کرد. و برای من جالب این است که پاهای مسیح را که مطمئناً در آن هنگام گِلی شده بود، بوسید و عطر آگین کرد. برای او مسیح خداوند، صاحب و همه چیز زندگیش بود. بعضی از مفسرین معتقدند که این زن همان مریم مجدلیه بوده است.

فریسی ای که خود را بی نیاز از مسیح می دانست، فکر کرد اگر این شخص نبی بود می فهمید که این زن گناهکار است. او فکر می کرد که انبیاء با گناهکاران سازشی ندارند. اما مسیح با خواندن فکر او و بازگفتن آن، به او ثابت کرد که او نبی است و کاملاً از وجود انسانها با خبر است. او مثال زیبایی آورد:
ما انسانها به هر حال به خدا بدهکار هستیم. چه کار نیک کرده باشیم و چه نکرده باشیم. چه گناهکار نجیب بوده باشیم و چه نانجیب. بدهی بعضی از ما شاید به نظر ما کم باشد و بعضی زیاد، ولی خدا آنقدر پر از فیض و رحمت است که همه این بدهی ما را بدون آنکه لیاقت آن را داشته باشیم می بخشد.
این زن با محبتش به مسیح نشان داد که مسیح خیلی به او رحم کرده است.

امروز نمی دانم در چه حالی هستی؟ فکر می کنی آدم پاکی هستی و احتیاج به مسیح نداری؟ یا کاملاً بالعکس فکر می کنی شدیداً به او نیاز داری؟ ولی من یک چیز می دانم که من شخصاً به شدت به او محتاجم. آیا حاضری مانند این زن به وضعیت خود نگاه نکنی و اینکه مردم چه خواهند گفت و دعا کنی و قلب خود را به مسیح بسپاری تا برکت حیات جاودانی و پاکی و قدوسیت او وارد زندگی تو شود. این زن نجات یافته به خانه رفت، در حالیکه مسیح را نیز صاحب خانه قلبش کرده بود. ولی آن فریسی که شخصی مذهبی بود، بدون مسیح و بدون نجات او به راه خود ادامه داد.
امروز عکس العمل تو چیست؟

نوشته کشیش ورژ باباخانیان

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا
x  Powerful Protection for WordPress, from Shield Security
This Site Is Protected By
ShieldPRO