مقایسه اسلام و مسیحیت: با استناد به ده فرمان (قسمت بیست و پنجم)
5 . اسلام و دارایی
مالکیتِ خالق را اسلام بر تمام آنچه آفریده تأیید میکند. همچنین اسلام نسبت به دارندگی شخصی که خدا به ما سپرده است نظر موافق دارد. دارایی در اسلام هدیهای است از سوی خدا برای هر کس که مرتب نماز بخواند و طبق شریعت اسلامی زندگی نماید. اهالی مشرق زمین در ابتدا به دور از هم، خودگردان و جداگانه زندگی نمیکردند، بلکه هر کس عضو قبیلهاش بود. اموال، چاههای نفت و چشمههای آب، نسل اندر نسل در اختیار و تصاحب قبیله باقیمیمانَد. خانواده پناهگاه امنی است که سالمندان، بیماران، لنگان و حتی مجرمان میتوانند به آنجا برگردند. تا همین چندی پیش نیاز چندانی برای تأمین اجتماعی یا بیمه عمر در خاور میانه نبود، ولی با رشدِ فنآوری نوین در شهرها کارگران از یکدیگر جدا شدند و نیاز به سازمانهای امور خیریه پدید آمد.
بودجه مساجد و بنیادهای اسلامی به وسیله مالیاتِ مذهبی (زکات) و خیرات (صدقه) تأمین میشود. وارسی و خرج این پولِ زیاد بدون نظارت و سرپرستی دولت است، زیرا به انگیزه مقررات مذهبی گردآوری میشود به گونهای که راه را برای رسیدن مسلمان به بهشت هموار میسازد.
هنگامی که اسلام در ابتدا شروع شد، پخشِ دستاوردهای گرانبهای جنگی بین جنگجویان مسلمان راهی مطمئن بود برای جلب کسانی که هنوز تصمیم به پیروی و پذیرشِ اسلام نگرفته بودند. آگاهانه محمد این روش را به کار برد، حتی با دشمنانش تا «قلب آنان به اسلام خو بگیرد.» اگر نامسلمانی اسلام را نمیپذیرفت او میبایست به قتل میرسید یا برده میشد. بنا بر قرآن و شریعتِ اسلامی، بردگان داراییِ مسلمانان بودند و دخترانِ بردهای که به سن ازدواج رسیده بودند در اختیار اربابانشان قرار داشتند و والدین آنها میبایست با این کار موافقت میکردند. خرید و فروش برده به مدت طولانی در جهان اسلام رونق گرفت. جنگ داخلی که ناگهان در آمریکا گسترش یافت به تجارت برده در آنجا خاتمه داد.
6 . مجازاتِ شدید در شریعت اسلامی برای دزدان
اسلام ملزم به اجرا کردن رفتار خشونت آمیز نسبت به دزدان است: دست راست دزدی را که در حین دزدیدنِ بیش از میزانِ مشخص گرفتار شده برای نخستین بار قطع میکنند، و برای تخلفِ دوباره پای چپش را میبُرند. این کار تا اندازهای میزانِ دزدی در کشورهای اسلامی را کاهش داد. هر چند که ترس، انگیزه اصلی برای نگه داشتنِ این قانون است، ولی با وجود این همواره دزدی در ایران، سودان و سایر کشورهای اسلامی رخ میدهد که گاهی در آنجا دستها و پاها را در برابر دید همگان قطع میکنند. خمینی فتوا صادر کرد که دست دزد را بدون بیهوشی قطع نمایند. اجرای این قانونِ اسلامی به مدت
چهار سال در سودان متوقف میشود. در آن زمان یک صد شخصِ دست بریده سازمانی بنا نهادند برای کسانی که به وسیله این قانون از کار افتاده بودند. آنها از دولت درخواستِ خسارت و مقرری کردند، زیرا دستهایشان بر اساس قانونی بریده شده بود که دیگر وجود نداشت. این گروه شاملِ نزدیک به بیست و چهار مرد میشد که پاهای چپ خود را نیز به دلیلِ سرقتِ دوباره از دست داده بودند. در مجله «سودانِ نوین» عکسی از این مردان وجود داشت که بیخ و بُن دستهایی را که ستمگرانه قطع شده بود بالا گرفته بودند.
مجازات شدید که هماهنگ با شریعت اسلامی است رویکردهای سارق را بهتر نمیکند یا دگرگون نمیسازد، بلکه به راستی موجب میشود که او نتواند کار نماید و همواره در برابر همگان شرمسار باشد. فکر کنید که چه رخ خواهد داد اگر همه کشورهای جهان دست راست کسی را قطع کنند که چیزی ارزشمند را دزدیده باشد. چه شمار از مردم با دو دستِ سالم باقی خواهند ماند؟ شریعتِ اسلامی مناسبِ این دوره و زمانه نیست.
7 . چگونه عیسی و پیروانش با سرقت مخالفت کردند؟
راه بهتری عیسی برای چیره شدن بر دزدی فراهم کرده است. او مجازاتِ ملی یا کشوری را برای دزدی منسوخ نساخت. بلکه جریمه مجازات جاودانی را بر خود گرفت تا بتواند گناه هر دزد و سارق را کفاره کند. به دلیلِ قدردانی برای زحمات و قربانیاش، هرگز چیزی را که متعلق به ما نیست لمس نخواهیم کرد.
روحِ راستی و درستی، ما را از روحِ دزدی آزاد کرده است. او به قلبهای تازه ما توان میبخشد تا به پدرمان خدا بهگونهای اعتماد کنیم که از وی بخواهیم کاری مناسب به ما بدهد. بدینسان نان روزانهمان را دریافت خواهیم کرد درست بنا بر آنچه در دعای ربانی میطلبیم. خودمان را در نگرانی غوطهور نمیکنیم، زیرا مطمئن هستیم که پدر آسمانیمان شخصاً به فکر ماست و هرگز ما را ترک نخواهد کرد. پس این آیه برای پیروان مسیح کاربرد دارد: «دزد دیگر دزدی نکند بلکه به دستهای خود کار نیکو کرده زحمت بکشد تا بتواند نیازمندی را چیزی دهد» (افسسیان 4 : 28).
به پیروانش عیسی قلبی تازه ارزانی داشته که زندگی هدفمند از دید آن داشتن پول و داراییها نیست بلکه زندگی روحانی است که متهعد به محبت و سپاسگزاری میباشد. از تنگچشمی و حسادت ورزیدن خداوندمان ما را آزاد ساخته است. او به ما آموزش میدهد که هر شخصِ ثروتمندی با وسوسههای خطرناکی مواجه است که در تلاش هستند تا او را مهار کنند. پس لازم است که درباره تمام مخارج خود تجدید نظر کنیم و در خصوصِ هر ریالی که خرج کردهایم به خدا و خودمان حساب پس بدهیم. برای آنچه او به ما داده است مباشران هستیم نه مالکان.
با مهر و شفقت یک ایماندار مسیحی به فقیران نگاه میکند و به گونهای نقشه میکشد
تا به آنها یاری رسانَد که بتوانند برای خودشان مسؤولیت پذیر بار آیند و درستکارانه و ساعیانه کار کنند. باید راههای حکیمانه برای نیازمندان پیدا کنیم که به خودشان کمک نمایند، مگر اینکه به قدری از کارافتاده باشند که نتوانند کار کنند. تمام اعضای کلیسا فرا خوانده شدهاند که در این باره سهیم شوند: «هر که نیکویی کردن بداند و بهعمل نیاوَرَد، او را گناه است.»
قانونِ برجسته در زندگی هر مسیحی عشق ورزیدن به خداست، نه ترس از مجازات الهی. قربانیِ بزرگی که بر صلیب جُلجُتا تقدیم شد گناهان را خواهد زدود، نه کارهای نیک ما. عیسی را شُکر میکنیم که ما را تشویق و ترغیب مینماید تا با درستی، قناعت و کوشش زندگی کنیم. به جای تحمیل کردن قانونهایی بر دارایی یا مالیاتِ شدید، عیسی قلبها و افکار پیروانش را بنا بر درستکاریاش تغییر میدهد که فرهنگهای تمام نسلها را دگرگون میسازد. «پسر انسان نیامد تا مخدوم شود، بلکه تا خدمت کند و جان خود را در راه بسیاری فدا سازد» (متی 20 : 28).
نوشته عبدالمسیح
دریافت لینک کوتاه این نوشته:
کپی شد! |