پاسخ به اسلام

مقایسه اسلام و مسیحیت: با استناد به ده فرمان (قسمت بیست و چهارم)

5/5 - (1 امتیاز)

3 . دزدیِ نوین

            بیایید از خودمان بپرسیم: «مفهومِ دزدی در این روزها چیست؟» دزدی تنها این نیست که چیزهایی را برداریم که متعلق به دیگران است بلکه اختلاس، مسامحه، و تلف کردنِ وقت در جریان کار کردن نیز دزدی می‌باشد. هرگونه کلاه برداری و تقلب، دزدی به شمار می‌آید. ارزان فروشی یا گران فروشی کالاهای معیوب و ناقص، فریب دادنِ خریدار است. گاهی ارزشِ یک کالا متناسب و همود با قیمتش نیست. آگاهیِ نادرست دادن به ادارۀ مالیات بر درآمد نیز دزدی است.  البته راه های بسیاری برای تقلب در کار و معاملات اقتصادی وجود دارد. اگر شما نخواهید در حضور خدای قدوس زندگی کنید، در خطرِ اختلاس و گناه ورزیدن بر ضد وی و مردمانش خواهید بود.

            این آزمونِ وجدان، مربوط به زمین داران، سرکاران و سایر مردم در شغل های بلندپایه نیز می‌شود؛ در وقتی که آن ها مزایای کارمندان و کارگرانِ خود را می‌گیرند و از آنان می‌خواهند که سخت کار کنند بدون اینکه مزد مناسب به ایشان بدهند. بانک ها و کسانی که درخواستِ نرخ بهرۀ بالا می‌کنند نیز مرتکب دزدی می‌شوند. ولی این هم گناه است برای کسی که درخواستِ اعتبار مالی می‌کند هنگامی که می‌داند قادر به باز پرداخت آن نیست. راه های بسیاری برای دزدیِ خصوصی و همگانی وجود دارد و اگر وجدانمان را در درستیِ روح‌القدس تربیت نکنیم در خطر خواهیم بود که پارسایی و رستگاری خود را به وسیلۀ آزمندی نسبت به پول و داشتنِ چشم طمع به مال دیگران از دست بدهیم. پولس رسول به روشنی  می‌فرماید: «دزدان و طمعکاران . . . وارثِ ملکوتِ خدا نخواهند شد» (اول قرنتیان 6: 10).

            در جامعه یا هامۀ امروزی دزدی شکل های گوناگون دارد. برخی از مردم از تلفنِ محلِ کار برای تماس های شخصی استفاده می‌برند. بعضی‌ها آن چه را در مغازه یا فروشگاه می‌بینند برمی‌دارند بدون اینکه پولش را بپردازند. دیگران درب خودروها را باز می‌کنند و آن ها را  به سرعت می‌ربایند. برخی هم مواد مخدر را رایگان پخش می‌کنند تا استفاده کنندگان به آن ها وابسته شوند و بعد آن ها را مجبور می‌سازند تا پولِ موادی را که بدان معتاد شده‌اند برای تداومِ اعتیادشان بپردازند. آن ها معتادان را وادار به دزدی یا جُرم های دیگر می‌کنند تا پول به دست آورند. ورود به کامپیوترهای بیگانه و کُپی کردن از نرم افزارهایی که پولش پرداخت نشده شکلی نوین از دزدی است که وجدان های بسیاری را آلوده می‌کند.

            اگر قلب تازه‌ای از عیسی دریافت نکنیم خویشتن را در اختیار وسوسه‌های بسیاری قرار خواهیم داد. باید مطمئن باشیم که اجازه نخواهیم داد تا پول سازی هدفِ اصلیِ زندگی ما باشد، وگرنه انسانی مادی خواهیم شد و شادیِ خداوند را از دست خواهیم داد. فراموش نکنید که حرص و طمع همچنان انگیزه‌هایی برای انجام دادن تمام شرارت هستند. هرکه به پول توجه کند رویکرد و ایستارِ زندگی‌اش تغییر پیدا می‌کند. قلبش سخت می‌گردد، محبتش رو به سردی می‌رود و هر آن چه می‌کند از عشق و علاقه به پول ناشی می‌شود. کانونِ زندگی‌اش پول خواهد شد و خدا دیگر مرکز و قلبگاهِ او نیست.

            عیسی ترجیح داد که مانند مردی فقیر زندگی کند تا این که در خطرِ دولتمندی بیافتد. او جایی برای سر نهادن نداشت. یهودا که به خداوند ما خیانت ورزید، دزدی بود که مسئولیتِ نگهداری از خزانه را بر عهده داشت (یوحنا 12: 6) و در نهایت، خویشتن را حلق آویز کرد.

پولس با دست هایش ساعیانه کار کرد. او نمی‌خواست که سربارِ کسی باشد. او نه تنها برای زندگی خودش درآمد کسب می‌کرد بلکه به دیگران هم یاری می‌رساند تا آن ها بتوانند مژدۀ انجیل را به گوش مردم برسانند.

4 . کار و قربانی

            بسیاری از نو ‌ایمانان نیاز دارند که رویکردشان را نسبت به پول تغییر دهند و صمیمانه کار کنند، زیرا گدایی کردن یا منتظر بودن برای دریافتِ کمک از دیگران، شرافت مند نیست و درآمدِ کافی و بسنده را تأمین نمی‌نماید. چهارمین درخواست در دعای ربانی این است: «نانِ کفاف ما را امروز به ما بده.» یعنی با اطمینان و خاطر جمعی به درگاه پدر آسمانی‌مان دعا می‌کنیم تا کار مناسبی به ما بدهد و ما را با تندرستی و شکیبایی خجسته سازد تا آن کار را انجام دهیم. و اشکال ندارد که در این راستا ممکن است با چه شمار از مشکلات برخورد کنیم.

            اگر به راستی بنا بر هدایتِ خدا زندگی و ساعیانه کار کنیم، نیاز نخواهیم داشت که دزدی کنیم یا سربارِ دیگران شویم، زیرا نه تنها برکت می‌یابیم تا خانواده‌های خود را تأمین کنیم بلکه می‌توانیم به نیازمندان نیز کمک نماییم. از سوی دیگر قادر خواهیم بود تا با هدایای آمیخته با دعا در کار خدا هم  شریک گردیم. دادن از گرفتن فرخنده‌تر است (اعمال 20: 35؛ افسسیان 4: 28؛ اول تسالونیکیان 4: 11).

            یک بار عیسی مردِ جوانِ ثروتمندی را دید که دیندار بود و ده فرمان را وفادارانه نگه می‌داشت. خداوند او را محبت کرد و خواست که وی را از اسارتِ درونی‌اش رها سازد. از این رو به آن مرد گفت: «اگر بخواهی کامل شوی رفته مایملک خود را بفروش و به فقرا بده که در آسمان گنجی خواهی داشت و آمده مرا متابعت نما» (متی 19: 21). آن مردِ جوان هنگامی که این سخن را شنید غمگین و دلتنگ شد زیرا که دولتمند بود و مالِ فراوان داشت. او عیسی را ترک کرد. پول برای او مهم تر از پسر خدا بود. لازم است که گاه به گاه خودمان را امتحان کرده ببینیم که اولویتِ نخست برای ما پیروی از عیسی است یا به دارایی‌ها یا موجودی که در بانک داریم اعتماد می‌کنیم (مرقس 10: 19؛ لوقا 18: 10). عیسی می‌خواهد ما را از خوش‌بینی که نسبت به پولمان داریم رها کند. نیاز داریم که به او تسلیم شویم و هدفِ اصلی زندگی‌مان را قربانی کنیم. درست همان گونه که خداوندمان خویشتن را درحُکمِ فدیه برای بسیاری فدا ساخت لازم است که ما نیز دیگران را با خرسندی و از بسیاری از راه های متناسب کمک نماییم. خدا مایل است که ما را از خوش‌بینی و توکل به پول آزاد سازد و اعتمادمان را نسبت به خودش تقویت کند.

        در حالی که اعضای کلیسای آغازین مشتاقانه منتظرِ بازگشت دوبارۀ خداوندمان عیسای مسیح بودند یکدیگر را در مشارکتِ روحانی محبت می‌نمودند. آن ها دارایی‌ها و اموال خود را فروختند و با درآمدِ به دست آمده با یکدیگر زندگی کردند. آن ها داوطلبانه همدیگر را در محبت خدمت کردند. برخلافِ کمونیزم، هیچ کس مجبور نبود چیزی را با دیگران به اشتراک بگذارد. با این همه، کلیسای آغازین مسیحی نتوانست این سامانه اجتماعی را برای مدتِ طولانی نگه دارد. بسیاری از مسیحیان فقیر شدند زیرا مسیح به آن زودی که انتظار می‌رفت بازگشت ننمود. هنگامی که خشکسالی سرزمین‌شان را نابود کرد آنان به شدت رنج کشیدند. در آن وقت پولس هدایای قابل توجهی از مبالغ هنگفت از کلیساهایی که امروزه یونان و ترکیه هستند جمع آوری می‌کند و به کلیسای مادر در اورشلیم می‌بَرَد.

            مفهومِ و ارزش کار را پولس تغییر داد هنگامی که بیان داشت: «آنچه کنید از دل کنید به خاطر خداوند نه به خاطر انسان» (کولسیان 3 : 23). از آن پس، هر کارِ آبرومند درحُکمِ خدمت به خداست. پس اگر مادری از فرزندانش مراقبت می‌کند یا اگر کارگری خیابان ها را جارو می‌زند یا اگر کشیشی در روزهای یکشنبه سخنرانی می‌نماید، در نتیجه هر کارِ خوب خدمتِ مستقیم به خداست. لازم است خود را بیازماییم و بپرسیم که «چه کسی را خدمت می‌کنیم؟ آیا برای خودمان، خانواده‌هایمان، کارفرمانانمان، کشورمان کار می‌کنیم یا برای خداوند زندگی می‌نماییم؟» کالبدِ زندگی مسیحی، دعا همراه با کار است.

نوشتۀ عبدالمسیح

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

همچنین ببینید
بستن
دکمه بازگشت به بالا
x  Powerful Protection for WordPress, from Shield Security
This Site Is Protected By
ShieldPRO