کتاب افسانۀ معجزات قرآن: فصل اول، معجزات علمی- نقدی بر آیههای زوجیت در قرآن (قسمت سی و دوم)
کتاب افسانۀ معجزات قرآن: فصل اول، معجزات علمی- نقدی بر آیههای زوجیت در قرآن
(قسمت سی و دوم)
آیههای زوجیت در قرآن
آیة اول
سُبْحَانَ الَّذِی خَلَقَ األزْوَاجَ کُلَّهَا مِمَّا تُنْبِتُ األرْضُ وَمِنْ أَنْفُسِهِمْ وَمِمَّا ال یَعْلَمُونَ.
مُنزه است خدایی که تمام زوج ها را آفرید. از آن چه که از زمین می روید و از خودشان و از آن چه نمی شناسند. (یس، 36)
آیة 36 سورۀ یس از وجود زوجیت در میان موجودات زنده (حیوانات، گیاهان، انسان ها) حرف می زند. زوجیت مذکور در این آیه به معنای نر و ماده بودن است. نر و ماده بودن حیوانات و انسان ها امری است کاملاً بدیهی که ابتدایی ترین انسان ها و حتی خود حیوانات نیز آن را می دانند. بنابراین کسانی که ادعای معجزۀ علمی بودن این آیه را دارند فقط می توانند قسمت زوجیت گیاهان را در آن مطرح کنند و بی شک نیز منظورشان همین قسمت است.
خدمت ایشان باید عرض کنیم زوجیت در گیاهان چیزی نیست که بعد از آمدن قرآن یا مطالعات علمی کشف شده باشد. انسان های قدیم حتی قبل از اسلام تحت تأثیر تجربه، به زوجیت در گیاهان پی برده بودند و چنان چه قبلاً نیز اشاره شد جناب مهندس سادات در صفحة 38 کتابش این مطلب را اعتراف نموده: «مردم عربستان در عصر جاهلیت پیش از اسلام خوشه های نرینة خرما را برای گرده افشانی بر سر شاخه های گل دار درختان می پاشیدند تا محصولشان بیشتر شود.» در مناطقی از ایران نیز که شرایط کاشت پسته وجود دارد از قدیم الایام پسته کاران ایرانی برای بیشتر شدن محصولشان در میان درختان پسته چند درخت پستة نر می کاشتند تا گرده هایشان درختان پستة ماده را آبستن کند. باغبانانی که حتی سواد هم نداشته اند ولی به وسیلة تجربه، این مسأله را فهمیده بودند. پس جای هیچ گونه شگفتی نیست که پیامبر نیز مثل دیگران از این موضوع باخبر باشد و آن را در قرآنش ذکر نماید.
مکّه و مدینه چون بیابانی هستند، تنوع گیاهی و حیوانی بسیار کمی دارند برای همین مردمان قدیم عربستان از وجود حیوانات و گیاهان متفاوت در سایر مناطق بی خبر بودند. پیامبر در جوانی اش سفرهایی به مصر، سوریه، یمن و… داشته بود و حیوانات و گیاهان بیشتری نسبت به دیگر عرب ها می شناخت. لذا پس از ذکر زوجیت در میان حیوانات و گیاهان، عبارت و ممّا لا یعلمون را نیز به آن ها اضافه کرده است. یعنی حیوانات و گیاهان دیگری نیز وجود دارند که شما آن ها را نمی شناسید.
مردمان عرب فقط چیزهایی را می شناختند که در منطقة آن ها موجود بود. بهشت قرآن پر از انگور و خرماست چون عربستان پر از خرماست. و بعد از آن به ترتیب انگور، زیتون و انار در عربستان کمتر از خرماست و انار کمتر از انگور. گویی بهشت فقط با مزاج عرب های عربستان تنظیم شده و حرفی از میوه های سایر مناطق جهان مانند موز، هلو، خربزه و نارگیل در آن نیست! زیرا پیامبر خودش نیز این ها را ندیده بود.
(پاورقی 39): کلمۀ خرما در قرآن تکرار بسیار زیادی دارد طوری که چندین نوع کلمه دربارۀ آن استفاده شده زیرا به جهت کثرت بیش از حد خرما در عربستان، انواع مختلف خرما وجود دارد که برای هرکدام نام های جداگانه ای گذاشته اند. بعد از خرما کلمة انگور در میان میوه ها بیشتر از همه تکرار شده است. و بعد از انگور، زیتون و انار که فقط 6 و 3 بار تکرارشده اند چون زیتون در خود عربستان نیست و از فلسطین وارد می شود.
آیة دوم
وَمِنْ کُلِّ الثَّمَرَاتِ جَعَلَ فِیهَا زَوْجَیْنِ اثْنَیْنِ.
و از تمام میوه ها در روی زمین دو زوج قرارداد. (رعد، 3)
آیة سوم سورۀ رعد کلمة ثمرات را به کار برده است. به میوۀ گیاهان در زبان عربی ثمر گفته می شود. از ظاهر آیه چنین بر می آید که منظور از عبارت زَوْجَیْنِ اثْنَیْنِ ، نر و ماده بودن میوه ها نیست بلکه نوع میوه هاست به لحاظ شکل ظاهری، رنگ و … کلمة زوج یا جفت در اشیاء بی جان هم استفاده می شود. مثال به دو عدد لیوان می گوییم یک جفت لیوان. همان طور که می دانید میوه ها هر کدام شان انواع گوناگونی دارند مثل سیب زرد و سیب قرمز.
اگر منظور قرآن از زوجیت ثمرات همین مطلب باشد باید بگوییم کاملاً اشتباه است. زیرا بعضی میوه ها انواع بیشتری دارند که از دو نوع بیشتر است مثل آلوچه. در عربستان به علت بیابانی بودن منطقه، تنوع میوه ها کم است شاید میوه هایی که آنجا بود هر کدامشان فقط دو گونه داشته اند و چون پیامبر از میوه های مناطق کوهستانی و جنگلی بی خبر بوده، چنین حرفی را در آیة سوم سورۀ رعد زده است. نیامدن کلمة جنگل در قرآن می تواند دلیلی بر این مدعا باشد. الله اعلم.
آیة سوم
وَمِنْ کُلِّ شَیْءٍ خَلَقْنَا زَوْجَیْنِ لَعَلَّکُمْ تَذَکَّرُونَ.
و از تمام چیزها زوج آفریدیم شاید که خدا را به یاد بیاورید. (ذاریات، 49)
بزرگترین آیه ای که در موضوع زوجیت به عنوان معجزه مطرح است همین آیه می باشد. مهندس سادات (در صفحة 34 کتابش) می گوید: قرآن با عبارت «و مِن کُل شیء خلقنا زوجین» وجود زوجیت را به تمام اجزاء عالم هستی تعمیم داده و این یک معجزۀ علمی است زیرا تمام اجزاء عالم زوج هستند حتی کوچک ترین ذرۀ عالم که اتم نام دارد و دارای دو بار الکتریکی مثبت و منفی به نام های پروتون و الکترون است!
این ادعا کاملاً باطل است زیرا به هیچ وجه همه چیز عالم زوج نیست. توضیحات مفصل این موضوع را چند صفحه جلوتر ارائه کرده ایم ولی قبل از پرداختن به آن می خواهیم با دو دلیل اثبات کنیم منظور قرآن از همه چیز در این آیه، فقط حیوانات، گیاهان و انسان ها هستند و هرگز ربطی به چیزهای دیگر مثل اتم ندارد.
دلیل منطقی
چیزی که باعث شده معجزه سازان خیال کنند منظور قرآن این است که اشیاء نیز زوجیت دارند وجود عبارت کل شیء به معنای «همه چیز» در آیه است. در حالی که این عبارت همیشه، به معنای همه چیز عالم نیست. وقتی فرد با ذهنیتی قبلی در مورد یک مجموعة به خصوص حرف می زند و اصطلاح «همه چیز» به کار می برد، این «همه چیز» فقط اعضا و امور داخل آن مجموعه را شامل می شود و هرگز به خارج از آن مجموعه ربطی ندارد. برای مثال وقتی شما به سفر می روید و به دوستتان می گویید همه چیز آماده است، منظورتان از همه چیز، فقط وسایل و اموری است که به مجموعة مسافرت شما مربوط است نه چیزهای دیگر. چنان چه در دو آیة قبل (یس، 36 و رعد، 3 ) دیدید مجموعة زوج هایی که قرآن همیشه از آن ها سخن گفته است حیوانات، گیاهان و انسان ها هستند. بنابراین وقتی این جا می گوید همه چیز را زوج آفریدیم؛ منظور از همه چیز، فقط اعضاء همین مجموعه یعنی حیوانات، گیاهان و انسان ها است.
دلیل قرآنی
معجزه پردازان خیال می کنند چون قرآن عبارت کُلَّ شَیْءٍ را در مورد زوج ها به کار برده پس منظور او تمامی موجودات جهان است. هم جاندار و هم بی جان. برای اثبات غلط بودن این فکر دلیلی از خود قرآن می آوریم. به این آیه خوب دقت کنید:
وَجَعَلْنَا مِنَ الْمَاءِ کُلَّ شَیْءٍ حَیٍّ أَفَال یُؤْمِنُونَ.
و از آب همه چیز را زنده کردیم. آیا ایمان نمی آورید؟ (انبیاء، 30)
چیزهایی که توسط آب زنده اند و زندگی می کنند فقط حیوانات، گیاهان و انسان ها هستند. سنگ، آهن و شیشه هرگز موجوده زنده نیستند و نیازی به آب هم ندارند. بدون شک خود قرآن این مطلب کاملاً ساده را می داند پس منظورش از کُلَّ شَیْءٍ هرگز موجودات بی جان نیست و فقط حیوانات، گیاهان و انسان ها را شامل می شود. این آیه مثال خوبی است تا امثال مهندس سادات بدانند عبارت کُلَّ شَیْءٍ لزوماً به معنای همه چیز عالم نیست زیرا این امکان در او هست که فقط موجودات جان دار را شامل شود.
محمد به هر موجود زنده ای که نگاه می کرد آن ها را «محتاج به آب»، »نر و ماده» و «دارای مرگ و میر» می دید. به همین دلیل سه جا در قرآنش گفته است:
مِنَ الْمَاءِ کُلَّ شَیْءٍ حَیٍّ ……………….. همه چیز به آب زنده است
کُلّ شیءٍ هالِک ……………………………………….. همه چیز می میرد
کُلّ شیء زَوْجَیْنِ ……………………………………. همه چیز زوج است
هم مرگ و میر مخصوص حیوانات، گیاهان و انسان هاست و هم محتاج به آب بودن. محمد اگر هیچ چیز را هم نمی دانست لااقل این را می دانست که سنگ و آهن نه نیازی به آب دارند و نه می میرند. بنابراین یک مسلمان معتقد به محمد باید باور کند وقتی محمد می گوید «همه چیز به آب زنده است» و «همه چیز می میرد» منظورش از همه چیز، فقط حیوانات، گیاهان و انسان هاست. پس وقتی ما نیز می گوییم منظور قرآن از عبارت وَمِنْ کُلِّ شَیْءٍ خَلَقْنَا زَوْجَیْنِ فقط حیوانات، گیاهان و انسان هاست و هیچ ربطی به اتم ندارد سخن بیراهی نگفته ایم زیرا آیات 30 انبیاء و 88 قصص ثابت می کنند که می تواند این گونه باشد.
حال بیایید از دلایل فوق بگذریم و مثل مهندس سادات فرض کنیم منظور آیة 49 سورۀ ذاریات، اتم می باشد. شناخت اتم موضوعی نیست که مربوط به قرآن باشد. ماکس سیدونی13 قرن قبل از پیامبر در مورد آن به عنوان کوچک ترین ذرات تشکیل دهندۀ آفتاب صحبت کرده همچنین فلاسفة هند ده قرن قبل از میلاد و دانشمندی به نام لوکیبس. این موضوع آن قدر مسلم است که جناب مهندس نیز در صفحة 44 کتابش به آن اعتراف نموده. درست است که این فلاسفه و دانشمندان قدیم از کیفیت داخل اتم و الکترون و پروتون صحبتی نکرده اند ولی به هر حال قرن ها قبل از پیامبر که میکروسکوپی وجود نداشت پی بردن به مسألة اتم تا به این مقدار نیز امر خارق العاده ای است. این دانشمندان در مورد اتم به طور واضح حرف زده اند. ولی تعبیر قرآن تعبیری است کاملاً مبهم که هرگز نامی از اتم در آن نیست و تنها حدس و گمان می باشد.
برگرفته از کتاب افسانۀ معجزات قرآن
نوشتۀ بهزاد پوربیات
دریافت لینک کوتاه این نوشته:
کپی شد! |