پاسخ به اسلامکتاب افسانۀ معجزات قرآن

کتاب افسانۀ معجزات قرآن: فصل اول، معجزات علمی- نقدی بر مسئلۀ شگفتی نزول آهن (قسمت بیست و دوم)

رای بدهید

کتاب افسانۀ معجزات قرآن: فصل اول، معجزات علمی- نقدی بر مسئلۀ شگفتی نزول آهن

(قسمت بیست و دوم)

شگفتی آهن

وَأَنْزَلْنَا الْحَدِیدَ فِیهِ بَأْسٌ شَدِیدٌ وَمَنَافِعُ لِلنَّاسِ.

وآهن را نازل کردیم که درآن نیرویی شدید و منافعی برای مردم است.(حدید، 25)

طبق یافته های علمی، آهن موجود در زمین، در خود زمین تشکیل نیافته است. آهن در ستارگان عظیم الجثه ای وجود دارد که بسیار بزرگ تر از خورشید هستند. وقتی دما در سطح آن ها به چند صد میلیون درجه برسد منفجر می شوند و شهاب سنگ های حاصل از این انفجار که دارای آهن هستند در آسمان پخش می شوند تا اینکه به وسیلة نیروی گرانش اجرام آسمانی جمع شوند. این مطلب نشان می دهد آهنی که در زمین موجود است از خود زمین نیست بلکه از ستارگان دیگر به زمین فرستاده شده است.

به نظر معجزه پردازان، آیة 25 سورۀ حدید بیان گر همین مطلب علمی است زیرا می گوید اَنْزَلْنَا الْحَدِیدَ (آهن را نازل کردیم) پس قرآن می دانست که آهن از آسمان به زمین نازل شده. ظاهر این مطلب بسیار شگفت انگیز به نظر می آید ولی با اندکی تأمل و دقت در چند نکتة اساسی، پوشالی بودن تمام این ادعاها ثابت می گردد.

نکتة اول:

أَنْزَلْنَا در این آیه به مفهوم آفریدن و خلق نمودن است. شاید برخی باور نکنند ولی آیات دیگری نیز وجود دارد که در آن ها فعل نازل کردن به معنای خلق کردن به کار رفته و هرگز به مفهوم آمدن از آسمان نیست.

مثال: و اَنزل لَکم مِن االنعام ثمانیة ازواج (زمر، 6)

و خداوند نازل کرد برای شما هشت جُفت چهارپای اهلی (اسب، الاغ، سگ، شتر و)

چنان چه در بالا ملاحظه می فرمایید قرآن در مورد خلقت حیوانات اهلی نیز از کلمة «اَنزَلَ» استفاده می کند. حال اگر اَنزَلَ به معنای نازل شدن از آسمان باشد یعنی الاغ در زمین وجود نداشته و از آسمان نازل شده است؟

به یقین همگان می دانیم حیات فقط روی زمین وجود دارد و آمدن الاغ از کره های دیگر به زمین حرفی کاملاً احمقانه و سخیف خواهد بود. بنابراین معنای واقعی آیة 6 سورۀ زمر این است که: «خدا برای شما هشت جفت حیوان اهلی آفرید.» چنان چه تمام مترجمان قرآن نیز همین گونه ترجمه کرده اند. همین آیه شاهدی بزرگ بر ادعای ماست که معنای اَنزلنا در سورۀ حدید نیز خلق کردن است و هرگز به مفهوم آمدن از آسمان نیست بلکه تحریفی است خیالی از سوی معجزه تراشان برای شبیه کردن آن به بحث علمی ذکرشده در صفحة پیش و ساختن معجزه از آن.

(پاورقی 28): فعل انزل اگر با کلمة مِن السماء همراه باشد به معنای نازل شدن از آسمان است ولی هرگاه به تنهایی در یک جمله بیاید به مفهوم ایجاد کردن به کار می رود مانند آیة 6 سورۀ زمر. این کلمه دقیقاً مانند کلمة فرستادن در زبان فارسی است که باید مرجع آن مشخص باشد تا معنای آن نیز مشخص شود. زیرا فرستادن همه گونه می تواند باشد. فرستادن از زمین به هوا. از هوا به زمین. از شهری به شهر دیگر از پستی به پستی دیگر و… بنابراین اگر مرجع آن مشخص نباشد چه کسی می تواند بگوید که منظور طرف از کجا به کجا فرستادن است. کلمة آسمان، به هیچ وجه در آیه وجود ندارد تا اَنزلنا را به نازل شدن از آسمان نسبت بدهیم.

معنای واقعی آیه:

وآهن را خلق کردیم که در آن نیرویی شدید و منافعی برای مردم است.

نکتة دوم

گر چه یافته های علمی کشف کرده اند آهن، حاصل انفجار ستارگان دیگر است ولی این بدان مفهوم نیست که اول کرۀ زمین وجود داشته، سپس آهن موجود در ستارگان دیگر به زمین فرود آمده است. این بحث مربوط به زمان تشکیل شدن زمین می باشد. یعنی چند میلیارد سال پیش وقتی خاک زمین، تازه در حال شکل گرفتن بود شهاب سنگ های حاوی آهن نیز با آن ترکیب یافته و کرۀ زمین درست شده است. هستة داخلی زمین که تماماً از جنس آهن است این سخن را ثابت می کند.

نازل شدن از آسمان به زمین، وقتی معنا می دهد که اول زمینی باشد تا چیزی از آسمان روی آن بیفتد و گفته شود آن چیز از آسمان به زمین افتاد یا نازل شد. زمین نیز جزوی از آسمان است. ذره ای از ذرات بی نهایت آسمان، عین سیارات و ستارگان دیگر. پس نازل شدن از آسمان در آن معنایی ندارد زیرا خودش ذره ای است از ذرات آسمان بی نهایت. خصوصاً زمانی که هنوز زمین به صورت کره تشکیل نشده باشد.

تیر خلاص

اگر واژۀ انزلنا در سورۀ حدید را به معنای خلقت بگیریم آیه هیچ گونه اشکالی نخواهد داشت ولی اگر حرف معجزه تراشان را باور کنیم و بگوییم منظور قرآن آمدن فلز آهن از ستارگان به زمین است آیه دارای اشکال خواهد شد زیرا مفهوم آیه این خواهد بود که قرآن ستارگان را بالا، و زمین را پایین می داند که کاملاً غلط است.

علم امروز می گوید میان ستارگان و سیارگان چیزی به نام بالا و پایین وجود ندارد. هر چیزی که از ستاره ای به ستارۀ دیگر می رود همیشه صعود می کند و هرگز پایین نمی رود. شما همیشه ماه و ستارگان را بالای سر خودتان می بینید و می پندارید زمین در پایین قرار دارد در حالی که اگر به کرۀ ماه یا دیگر سیارات سفر کنید این قضیه برعکس خواهد شد و شما زمین را بالای سر خودتان خواهید دید. حال اگر شما بخواهید از کرۀ ماه به زمین سفر کنید باید به آسمان صعود کنید و بالا بروید تا به زمین برسید نه اینکه بر زمین نازل بشوید.

قضیة ستارگان نیز درست مثل ماه است. معجزه سازان به دلیل داشتن محدودیت شناختی می پندارند زمین در پایین ستارگان قرار گرفته و ستارگان در بالای زمین قرار دارند و چون خدای هر قومی از جنس خودشان است خیال می کنند الله آهن موجود در روی زمین را از ستارگان به زمین نازل کرده به همین دلیل نیز گفته وَأَنْزَلْنَا الْحَدِیدَ، غافل از این که اگر چیزی بخواهد از یک ستاره یا سیاره به طرف زمین برود باید صعود کند نه نزول!!! درست همان گونه که ماهواره ها و موشک های زمینی به سمت ماه و دیگر ستارگان صعود می کنند.

نزول: حرکت از بالا به سمت پایین             صعود: حرکت از پایین به سمت بالا

معجزات عددی حدید

اگر کلمة «حدید» را به تنهایی (بدون الف و لام) با حروف ابجد حساب کنیم عدد 26 به دست می آید و این همان عدد اتمی آهن در جدول عناصر مندلیف است.

اگر کمی تأمّل کنید می بینید که این اعداد هیچ نسبتی با خود قرآن ندارند. کلمة حدید و الحدید قبل از نزول قرآن نیز وجود داشته اند. زمانی که هنوز هیچ قرآنی وجود نداشت مردم عربستان به آهن می گفتند حدید. اکنون از چند منظر اشکالات این موضوع را نیز بررسی می کنیم.

حروف ابجد ساختة دست بشر است و سال ها بعد از اسلام به وجود آمده. نسبت دادن یک عدد به یک حرف، موضوعی کاملاً قراردادی است. برای مثال کسی که حروف ابجد را به وجود آورده از پیش خودش عدد 90 را به حرف ص اختصاص داده است. این که عدد اتمی آهن در جدول مندلیف با عدد کلمة حدید در حروف ابجد مساوی است هیچ ربطی به قرآن ندارد. زیرا زمانی که هنوز هیچ قرآنی نبود مردم عربستان به آهن می گفتند حدید و شاعرانشان نیز بارها در کتاب ها و مطالبشان حدید را استفاده کرده اند. اگر کلمة حدید در شعر شاعران قبل ازاسلام را نیز با حروف ابجد حساب کنید همین عدد 26 در می آید.

حال که روشن شد این موضوع هیچ ربطی به قرآن ندارد، ممکن است باز هم برخی افراد، خود این موضوع را (حتی بدون ربط دادن به قرآن) شگفت انگیز بدانند و بگویند چطور شده عدد اتمی آهن با عدد حروف ابجدش مساوی در می آید؟ خدمت این عزیزان باید عرض کنیم این تساوی فقط یک موضوع اتفاقی و تصادفی است و اصلاً جای کوچک ترین تعجبی ندارد زیرا اگر اتفاقی نبود باید تمام فلزاتی که در جدول مندلیف ذکر شده اند عدد اتمی شان با حروف ابجد مساوی در می آمد. اگر این گونه می شد هرگز کسی نمی توانست این موضوع را اتفاقی بداند.

برای این که هیچ شک و شبهه ای در دل خوانندگان محترم نماند نام چند فلز دیگر در زبان عربی را همراه با جدول عناصر مندلیف و جدول حروف ابجد به صورت مستند می آوریم تا عزیزان، اتفاقی بودن موضوع حدید را به چشم خود ببینند.

لازم به یادآوری است بدین خاطر که کار از محکم کاری عیب نمی کند، دقیقاً نام فلزاتی را بررسی می کنیم که مثل حدید نامشان در قرآن ذکر شده. زیرا ممکن است هنوز برخی از خوانندگان عزیز دلایل ما را بر اتفاقی بودن این مسأله و ربط نداشتن آن به قرآن باور نکرده باشند. همچنین برای اینکه بهانه ای در دست بهانه جویان باقی نماند اسامی را هم با الف ولام و هم بدون الف ولام حساب می کنیم.

نام این چهار فلز در قرآن آمده:

حدید (آهن)، ذَهَب (طلا)، فِضّه (نقره)، نُحاس (مس).

ابجد، هوز، حطی، کلمن، سعفص، قرشت، ثخذ، ضظغ

الف ب ج د ه و ز ح ط ی
1 2 3 4 5 6 7 8 9 10

 

ک ل م ن
20 30 40 50

 

س ع ف ص ق ر ش ت ث خ
60 70 80 90 100 200 300 400 500 600

 

ذ ض ظ غ
700 800 900 هزار

 

الحدید 1+30+8+4+10+4= 57
حدید 8+4+10+4= 26
الذهّب 1+300+700+5+2= 738
ذَهَب 700+5+2= 707
الفضّه 1+30+80+800+5= 915
فضّه 80+800+5= 885
النُحاس 1+30+50+8+1+60= 150
نُحاس 50+8+160= 119

 

به طوری که در جدول ملاحظه می کنید کلمة ذَهَب به معنای طلا در حروف ابجد 707 می باشد ولی عدد اتمی آن در جدول مندلیف 79 است. عدد اتمی مس و نقره که هیچ کدام با عددشان در حروف ابجد مساوی نیستند. چه با الف و لام و چه بدون الف و لام. برای این که خوانندگان عزیز بتوانند به طور مستند جدول عناصر مندلیف را ببینند و از صحت گفته های این کتاب اطمینان حاصل کنند می توانند به اینترنت یا کتاب های مربوطه مراجعه نمایند. جدول عناصر مندلیف را نیز که پایین همین صفحه مشاهده می کنید عیناً از اینترنت دانلود شده است.

نام فلز رمز ابجد )بدون الف ولام( عدد اتمی رمز ابجد )با الف ولام( ترتیب سوره آدرس
حدید (آهن) 26 26 57 57 حدید، 25
ذَهَب (طلا) 707 79 738 9 توبه، 34
فِضّه (نقره( 885 47 916 76 انسان، 21
نّحاس (مس) 119 29 150 55 الرحمن، 35

 

آهن      fe: مس:  cu             نقره: ag              طلا: Au

اینک به سراغ کلمة «الحدید» می رویم:

سورۀ حدید سورۀ 57 قرآن است (در ترتیب قرآن) اگر کلمة «الحدید» را به حروف ابجد حساب کنیم همان عدد 57 به دست می آید.

خدمت معجزه تراشان باید عرض کنیم این ترتیب قرار گرفتن سوره ها ی قرآن که امروز در دست ماست به ترتیب نزول سوره ها نیست زیرا اگر به ترتیب نزول سوره ها بود شما که می گویید سورۀ علق در غار حرا نازل شده باید به عنوان اولین سوره در ترتیب قرآن قرار می گرفت و سورۀ توبه به عنوان آخرین سوره. در حالی که در ترتیب قرآنهای امروزی سورۀ علق نود و ششمین (96) و سورۀ توبه نهمین (9) سوره است.

از این گذشته تساوی عددی در ترتیب سورۀ حدید نیز امری کاملاً تصادفی است زیرا اگر تصادفی نبود سوره های دیگر قرآن نیز باید عددشان در حروف ابجد با عددشان در ترتیب سوره ها مساوی در می آمد. این تساوی فقط شامل سورۀ حدید است و در هیچ کدام از سوره های دیگر صادق نیست طوری که حتی یک مورد هم وجود ندارد. ما در اینجا برای مثال به 8 سورۀ دیگر بعد از حدید اشاره می کنیم. خوانندگان عزیز جهت اطمینان بیشتر می توانند بقیة سوره ها را نیز طبق جدول حروف ابجد محاسبه کنند و ببینند.

نام سوره عدد در حروف ابجد ترتیب سوره در قرآن ترتیب در نزول
الحدید 1+30+8+4+10+4= 57 57 94
الفجر 1+30+80+3+200= 314 89 10
القلم 1+30+11+30+40= 201 68 2
النجم 1+30++50+3+40= 124 53 23
الشمس 1+30+300+4+60= 431 91 26
الدّخان 1+30+4+600+1+50= 686 44 64
التین 1+30+400+10+50= 491 95 28
الفیل 1+30+80+10+30= 151 105 19
الضُحی 1+30+800+8+10= 849 93 11

 

ترتیب سوره های قرآن یک ترتیب قراردادی است و چندین سال بعد از مرگ پیامبر، توسط جمع آورندگان قرآن (عمر و عثمان) تنظیم شده است. نام دیگر سورۀ حمد، فاتحة الکتاب یعنی گشایندۀ کتاب است برای همین ایشان آن را در اول قرآن قرار دادند سپس سوره ها را به ترتیب از بزرگ به کوچک پشت سر هم تنظیم کردند (بقره، آل عمران، نساء، مائده و …) حال اگر تساوی عددی در ترتیب یک سوره با حروف ابجدش معجزه باشد باید بگوییم عمر و عثمان این معجزه را کرده اند نه خداوند. زیرا خداوند سورۀ حدید را نود و چهارمین (94) سوره نازل کرده و عدد 94 با عدد الحدید (57) در حروف ابجد جور در نمی آید ولی عمر و عثمان آن را پنجاه و هفتمین سوره (در ترتیب) قرار داده اند که با حروف ابجدش دقیقاً مساوی است.

تیر خلاص

کلمة الحدید فقط در پنجاه و هفتمین سورۀ قرآن نیامده که ما آن را فقط به حساب این سوره بگذاریم و بگوییم چون این کلمه در حروف ابجدش 57 در می آید قرار گرفتن آن نیز درسورۀ 57 قرآن یک معجزۀ عددی است. این کلمه یک بار نیز در هجدهمین سورۀ قرآن (کهف) آمده است.

آتُونِی زُبَرَ الْحَدِیدِ حَتَّى إِذَا سَاوَى بَیْنَ الصَّدَفَیْنِ قَالَ انْفُخُوا حَتَّى إِذَا جَعَلَهُ نَارًا (کهف، 96)

نام سوره ترتیب نزول ترتیب سوره شمارۀ جزء شمارۀ آیه
کهف 69 18 16 96
الحدید 94 57 27 25

 

چه ترتیب قرار گرفتن سوره ها را در نظر بگیریم و چه ترتیب نزول آنها را، کلمة الحدید برای اولین بار در سورۀ کهف آمده و سپس در سورۀ حدید. سورۀ کهف هجدهمین سوره در قرآن است حال شما بگویید عدد 18 را باید به چه حسابی بگذاریم؟ کسانی که کلمة الحدید را به حساب پنجاه و هفتمین سورۀ قرآن می گذارند چرا هیچ حرفی از آن در هیجدهمین سورۀ قرآن به میان نمی آورند؟ پاسخ واضح است زیرا عدد 18 با عدد حدید در حروف ابجد مساوی در نمی آید تا آقایان بتوانند از آن معجزۀ عددی بسازند.

مطلب آخر اینکه اگر قرآن واقعاً می خواست معجزۀ عددی در این سوره نشان دهد چرا کلمة الحدید را، به جای اینکه در آیة 26 این سوره قرار دهد در آیة 25  قرار داده؟ اگر این گونه می شد آن هم با عدد اتمی آهن در جدول مندلیف جور در می آمد. آیا این گونه زیباتر نبود؟ وای به روزی که این اتفاق می افتاد و زهی سعادت به حال معجزه تراشان اگر اینگونه می شد آن وقت معجزه ای می ساختند که آن ورش ناپیدا. زیرا ترتیب سوره ها تقریباً مربوط به خود قرآن و پیامبر است و کار حضرات عمر و عثمان نیست تا کسی بر آن اشکال بگیرد. نیز شمارۀ جزء سوره که جزء 27 است و تنها یک رقم بیشتر از عدد 26 می باشد.

برگرفته از کتاب افسانۀ معجزات قرآن

نوشتۀ بهزاد پوربیات

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا
x  Powerful Protection for WordPress, from Shield Security
This Site Is Protected By
ShieldPRO