معرفی عهد جدید: کلیسای غیریهودیان و مأموریت پولس (فصل چهاردهم)
معرفی عهد جدید
کلیسای غیریهودیان و مأموریت پولس
(اعمال ۱۹:۱۱-۳۵:۱۵)
نهضت بشارتی برای رسانیدن انجیل به غیریهودیان که در کتاب اعمال رسولان تشریح گردیده است با تأسیس کلیسا در شهر انطاکیه در سوریه آغاز شد. تأسیس این کلیسا نتیجۀ توسعۀ ناگهانی در دورۀ انتقال بود. یک رابطۀ قطعی بین اعمال ۴:۸ و اعمال ۱۹:۱۱ وجود دارد:
«و اما آنانی که به سبب اذیتی که در مقدمه استیفان برپا شد متفرق شدند تا فینیقیا و قبرس و انطاکیه میگشتند و به هیچکس به غیر از یهود و بس کلام را نگفتند لیکن بعضی از ایشان که از اهل قبرس و قیروان بودند چون به انطاکیه رسیدند با یونانیان نیز تکلم کردند و به خداوند عیسی بشارت دادند» (اعمال ۱۹:۱۱و۲۰).
ایمانداران قبرسی و قیروانی که در انطاکیه موعظه کردند از روش معمول و محدود دوستان خود عدول ورزیدند و به یونانیان بشارت دادند. طرز بیان لوقا در اینجا نشان میدهد که دورۀ انتقال بر اثر روش معمولی موعظه به وجود نیامد بلکه بر اثر روش استثنایی موعظه. شهر انطاکیه که در این دوره بشارت را شنید به قدری استثنایی بود که خود مرکز یک فعالیت کاملاً جدید بشارتی گردید.
کلیسای انطاکیه
شهر انطاکیه در سال ۳۰۰ قبل از میلاد به وسیلۀ سلوکیوس نیکاتور ساخته شد. در زمان سلطنت پادشاهان اول سلوکیه، این شهر به سرعت رشد کرد. انطاکیه در ابتدا کاملاً یونانی بود ولی بعداً عدهای از اهالی سوریه در خارج از دروازههای آن ساکن و سپس به علت توسعۀ شهر به داخل آن پذیرفته شدند. سومین گروه ساکنان شهر، یهودیان بودند که غالب آنها را یهودیان مهاجر بابِل تشکیل میدادند. آنها دارای حقوق مساوی با یونانیان بودند و عبادت خود را در کنیسهها انجام میدادند. در زمان فرمانروایی رومیان، شهر انطاکیه ترقی کرد زیرا دروازۀ نظامی و تجاری به طرف مشرق زمین بود و از نظر وسعت بعد از شهرهای روم و اسکندریه قرار داشت.
سال تأسیس کلیسای انطاکیه دقیقاً روشن نیست. از قرار معلوم مدت کوتاهی بعد از شهید شدن استیفان و احتمالاً بین سالهای ۳۵ تا ۴۰ میلادی تأسیس شد. بدیهی است مدتی وقت لازم بود تا این کلیسای جدیدالتأسیس بتواند تعداد اعضاء و فعالیتهای خود را افزایش دهد و توجه کلیسای اورشلیم را جلب نماید (۲۲:۱۱). کلیسای اورشلیم به برنابا مأموریت داد که به کلیسای انطاکیه سرکشی نماید. وی در آنجا مدتی خدمت کرد و بعد به طرسوس رفت تا پولس را برای همکاری به انطاکیه بیاورد (۲۲:۱۱-۲۶). آنها یک سال خدمت کردند (۲۶:۱۱) و بعد از آن آغابوس نبی پیشگویی کرد که قحطی خواهد شد و این قحطی در زمان کلودیوس قیصر به وقوع پیوست (۲۸:۱۱). مفهوم این آیه این است که این پیشگویی قبل از سلطنت رسیدن کلودیوس یعنی سال ۴۴ میلادی گفته شد و قحطی بعد از سلطنت رسیدن وی اتفاق افتاد. یک اطلاع تاریخی دیگر را میتوان در اشاره به هرود اغریپاس اول پیدا کرد (۱:۱۲) که سال وفاتش ۴۴ میلادی بود. احتمالاً کار بشارت در انطاکیه حدود ۳۳ تا ۳۵ میلادی شروع شد، اگر کمک به قحطیزدگان در سال ۴۴ میلادی انجام شده باشد. احتمال دارد که برنابا در حدود سال ۴۱ میلادی با کلیسای انطاکیه تماس گرفته باشد که در این صورت در سال ۴۲ میلادی به انطاکیه آمده است.
هر چند این تعیین نمیتواند کاملاً قطعی باشد ولی با تاریخ فعالیتهای پولس مطابقت دارد. اگر مسیحی شدن پولس در سال ۳۱ و حتی ۳۲ میلادی انجام شده باشد و اگر سه سال در حوالی دمشق به سر برده باشد (غلاطیان ۱۸:۱) میتوانست قبل از ۳۵ میلادی به اورشلیم مراجعت نماید. اگر فرض کنیم که قبل از مراجعت به طرسوس یکی دو سال در اورشلیم بوده است (اعمال ۲۸:۹-۳۰)، میتوان گفت که قبل از اینکه برنابا او را به همکاری دعوت نماید، مدت پنج سال در طرسوس و سیلیسیا مشغول موعظه بوده است. شاید این مدت که لوقا دربارۀ آن سکوت کرده است طولانی به نظر برسد ولی لوقا در موارد مهم دیگری هم ساکت مانده است و بنابراین این امر استثنایی نیست.
کلیسای انطاکیه دارای اهمیت بود زیرا خصوصیات مهمی داشت. اولاً مادر تمام کلیساهای غیریهودی بود. خانوادۀ کرنیلیوس را نمیتوانیم کلیسا بخوانیم زیرا یک خانواده بود. اولین گروه رسمی بشارتی برای رسانیدن پیام انجیل به جهان توسط کلیسای انطاکیه اعزام گردید. در کلیسای انطاکیه بود که اولین مباحثات دربارۀ وضع مسیحیان غیریهودی آغاز شد و آنجا مرکزی برای ملاقات پیشوایان کلیسا بود. پیشوایان بزرگی مانند پطرس و برنابا و تیطس و یوحنای ملقب به مرقس و یهودای برسابا و سیلاس و به قولی خود نویسندۀ اعمال رسولان با این کلیسا ارتباط داشتند. قابل توجه است که تمام پیشوایان فوقالذکر مشغول رسانیدن بشارت به غیریهودیان بودهاند و نامشان در رسالات پولس و اعمال مذکور است.
اناجیل ثبت شده احتمالاً از انطاکیه شروع شدهاند. امکان وجود ارتباط میان مرقس و لوقا و تماس بعدی آنها در روم ممکن است با مسئلۀ بحثانگیز اناجیل همنظر مربوط باشد. ایگناسیوس، اسقف انطاکیه در پایان قرن اول، در نوشتههای خود ظاهراً فقط از انجیل متی نقل مینماید مثل اینکه از سه انجیل اول فقط متی را میشناسد. یکی از علمای علم به نام استریتر انجیل متی را منتسب به کلیسای انطاکیه میداند زیرا ایگناسیوس از آن نقل کرده و در دیداکه نیز از آن نقل شده است و این هر دو را از مدرک سریانی میداند. اگر این سه انجیل همنظر از تعالیم شفاهی کلیسای انطاکیه ریشه گرفته باشند، میتوان گفت به علت خدماتی که این اناجیل انجام دادهاند، کلیسای انطاکیه حق بزرگی بر گردن مسیحیان غیریهودی دارد.
یکی دیگر از علل مهم بودن کلیسای انطاکیه معلمین مذهبی آن است. از کسانی که در اعمال ۱:۱۳ مذکور میباشند فقط برنابا و پولس بعداً شهرت فراوان یافتند ولی خدمات این معلمین، کلیسای انطاکیه را به مرکز تعالیم مسیحی تبدیل کرده بود. در واقع کلیسای انطاکیه بر کلیسای اورشلیم پیشی گرفت و مرکز تعالیم مسیحی و پایگاه بشارت گردید.
احتمال دارد که جفای هرود در ۴۴ میلادی باعث تسریع تفوق کلیسای انطاکیه شده باشد. کلیسای اورشلیم همیشه از نظر مالی ضعیف بود زیرا به عدۀ زیادی از اعضای کمبضاعت خود کمک میکرد. قحطی باعث گردید که از حد معمول هم ضعیفتر شود هر چند کلیسای انطاکیه به کمک آن کلیسا شتافت (۲۸:۱-۳۰). جفای زمان هرود باعث شهید شدن یعقوب بن زبدی گردید (۲:۱۲) و پطرس به سختی از خطر مرگ رهایی یافت (۱۷:۱۲). اعمال ۱:۱۲-۲۴ اشارۀ مختصری به وضع اورشلیم مینماید ولی معلوم میکند که کلیسای پرهیزگار اورشلیم در زیر فشارهای فراوانی قرار داشت و برای حفظ وجود خود تلاش میکرد.
مهمترین واقعیت دربارۀ کلیسای انطاکیه شهادتی است که اطرافیان دربارۀ آن دادند. «شاگردان نخست در انطاکیه به مسیحی مسمّی شدند» (۲۶:۱۱). قبل از آن، مردم پیروان مسیح را شعبهای از یهودیت میدانستند ولی وقتی عدهای از امتها مسیح را قبول کردند و دارای عقایدی شدند که با شریعت موسی کاملاً تفاوت داشت، جهانیان طرز فکر خود را دربارۀ آنها عوض کردند. «مسیحی» یعنی «کسانی که به مسیخ تعلق دارند». احتمال دارد که این نام را برای کنایه زدن و مسخره کردن بر آنها گذاردند ولی در هر حال اخلاق شاگردان مسیح و طرز رفتاری که با مردم داشتند باعث گردید که مسیحی خوانده شوند.
برگرفته از کتاب معرفی عهدجدید (انتشارات حیات ابدی)
نوشتۀ مریل سی تنی
ترجمۀ ط. میکائیلیان
دریافت لینک کوتاه این نوشته:
کپی شد! |