معرفی عهد جدید: مسافرت به اخائیه- آتن و قرنتس (فصل پانزدهم)
معرفی عهد جدید
مسافرت به اخائیه
آتن
شهر آتن (یا اطینا) یکی از عجایب دنیای قدیم بود. در قرن پنجم قبل از میلاد، که عصر طلایی آن شهر بود، بیش از هر شهر همزمان خود دارای نبوغ ادبی و درخشش فلسفی و شاهکارهای معماری بود. در زمان پولس اهمیت سیاسی و تجاری این شهر بسیار تنزل کرده بود ولی هنوز هم آثار ضعیفی از قدرت فکری و فرهنگ گذشته در آن مشاهده میشد. اهالی آتن به گذشتۀ خود افتخار میکردند و به میراث فرهنگی خود اهمیت فراوانی میدادند. بسیاری از بناهای شگفتانگیز آتن، مانند ارکتیوم و پارتنون، هنوز سالم بودند. متفکران این شهر هنوز طرز فکر فلسفی خود را حفظ میکردند و با وجودی که معلمین فلسفه که در رواقها و گوشههای خیابانها فراوان بودند، نبوغ خلاقۀ افلاطون و ارسطو را نداشتند ولی لااقل از این متفکران عالیقدر گذشته، که نظیرشان در جای دیگری وجود نداشت، تقدیر میکردند.
وقتی پولس در آتن در انتظار ورود سیلاس و تیموتائوس از مقدونیه بود، طبق معمول مشغول موعظۀ انجیل گردید. دو نوع فعالیت برای او امکانپذیر بود، اولی موعظه در کنیسه که در آنجا میتوانست با یهودیان و کسانی که دین یهود را پذیرفته بودند ملاقات نماید و دومی بازار که در آنجا با متفکران بتپرست روبرو میشد. در بازار وی با مخالفین جدیدی روبرو گردید یعنی بتپرستان تحصیل کرده و کلبی که حاضر بودند همه چیز بشنوند و هیچ چیز را نپذیرند. لوقا در اعمال رسولان قسمت نسبتاً مفصلی به برخورد پولس یعنی یک یهودی مسیحی که از بتپرستی نفرت داشت با بتپرستان شکاک که اعتقاد جدّی به بتهای خود نداشتتد ولی پیام پولس را هم جدّی نمیگرفتند اختصاص داده است.
موعظۀ پولس کنجکاوی آنها را برانگیخت و برای اینکه سخنان او را بشنوند او را به آریوپاگوس بردند. معنی آریوپاگوس عبارت است از کوه مریخ که یک بلندی کم ارتفاع در آتن بود و محل وسیعی برای ایراد سخنرانی داشت. یکی از دانشمندان علم الاهی به نام رمزی عقیده دارد که منظور از کوه مریخ در اینجا محل نیست بلکه اشارهای است به گروهی که نام این محل را بر خود گرفتند و شورای اداری شهر بودند که بر سیستم آموزش و پرورش شهر نظارت داشتند و به معلمین غیرآتنی اجازۀ کار میدادند. هیج دلیلی وجود ندارد که نشان دهد پولس در آنجا در مورد اتهاماتی که بر او وارد شده بود محاکمه میگردید. او در آنجا اعتقادات خود را به طور رسمی بیان میداشت.
سخنرانی وی (اعمال ۲۲:۱۷-۳۱) شاهکاری از سخنان فشرده بود. برای ایجاد رابطه با شنوندگان، سخن خود را از بناهای باشکوه شهر، که غالب آنها برای عبادت خدایان ساخته شده بود، آغاز کرد و از خدای واحدی سخن گفت که خالق آسمان و زمین و ادارهکنندۀ همه چیز است. برخلاف خدای مبهم و تقریباً غایب پیروان اپیکور، پولس دربارۀ خدای باقی و ابدی سخن گفت و برخلاف عقاید رواقیون، دربارۀ شخصیت خدا و لزوم توبه تأکید نمود که مخالف عقاید رواقیون جبری بود. شنوندگان سخنان او را با استهزا قطع نمودند و سخنرانی پولس ناتمام ماند و نتوانست عقاید مسیحی را در این مورد بیشتر تشریح نماید. چند نفر به مسیح ایمان آوردند.
از قرار معلوم خدمات پولس در آتن از نظر خودش مأیوسکننده بود. در کنیسه چندان موفقیتی کسی نکرد و بتپرستان هم او رل تمسخر نمودند. او به بیرون رانده شدن از شهرها عادت داشت ولی با این نوع استهزا و توهین و بیتفاوتی چندان آشنا نبود. این واقعه در پولس تأثیر غمانگیزی داشت زیرا دربارۀ ورود خود به قرنتس بعد از ترک آتن در رسالۀ اول به قرنتیان چنین مینویسد: «من در ضعف و ترس و لرزش بسیار نزد شما شدم» (۱قرنتیان ۳:۲). شاید این ناراحتی او علل جسمانی داشته است ولی احتمالاً وضع روحی که از رفتار اهالی آتن در او به وجود آمد باعث گردید که ناراحت شود و دربارۀ روش دفاع از مسیحیت مطالعۀ بیشتری به عمل آورد.
قرنتس
پولس از آتن به قرنتس رفت. این شهر با آتن تفاوت زیادی داشت. این شهر در سال ۱۴۶ قبل از میلاد به وسیلۀ رومیها غارت گردید و سوزانیده شد. در سال ۴۶ قبل از میلاد به وسیلۀ پولیوس قیصر دوباره ساخته شد و مرکز سیاسی استان اخائیه گردید. به طوری که از اعمال ۱۲:۱۸ بر میآید این شهر والینشین آن استان بود.
قرنتس که در قسمت غربی دریای اژه قرار داشت از مهمترین مراکز تجارتی گردید زیرا از مهمترین راههای رسیدن به دریای ادریاتیک و ایتالیا بود. در واقع قرنتس یک ناحیۀ بندری در مشرق به نام سنکریا و یک ناحیۀ بندری در مغرب به نام لکیوم داشت و چون دارای موقعیت مهم تجارتی بود به سرعت ثروتمند گردید.
از نظر دولتی مانند فیلیپی یک مستعمرۀ رومی بود و اقوام متعددی در آنجا ساکن بودند. وقتی این شهر بار اول ویران شد تمام ساکنان اصلی آن کشته و یا رانده شدند و وقتی دوباره ساخته شد اقوام جدیدی در آن ساکن گردیدند. یهودیان برای تجارت، رومیها برای احراز مقامات دولتی و یا بر اثر مهاجرتهای قبلی و یونانیان بر اثر کوچ از دهات به این شهر آمدند و به علاوه از تمام سرزمینهای اطراف دریای مدیترانه عدۀ زیادی ملاح، فروشنده، بانکدار و صاحبان سایر مشاغل در این شهر بودند.
افزایش سریع ثروت باعث به وجود آمدن یک فرهنگ کاذب گردید. همه چیز جنبۀ افراطی پیدا کرد و اهالی قرنتس در پی زندگی اشرافی و خودنمایی و عیش و نوش و ورزش بودند. اهالی قرنتس از نظر اخلاقی، حتی با معیارهای پایین بتپرستان، پست شمرده میشدند. در نمایشنامههای روسی غالباً آنها را به صورت اشخاص مست نشان میدادند.
«زندگی مانند اهالی قرنتس» ضربالمثلی برای زندگی فاسد بود. در یک زمان معبد افرودیت در قرنتس یکهزار کاهن مؤنث داشت که کار رسمی آنها فاحشگی بود و هر نوع افراد فاسد از نقاط مختلف سواحل مدیترانه به آن شهر میآمدند. در قرنتس ثروت و فقر، زیبایی و زشتی، فرهنگ و شرارت دوش بدوش یکدیگر وجود داشت.
چون پولس در آتن توقف کوتاهی داشت تاریخ ورود او به قرنتس را میتوان پاییز همان سالی دانست که از مقدونیه خارج شد. فرمانروایی غالیون، که پولس در حضور او محاکمه شد، احتمالاً از ژوئیۀ ۵۲ میلادی آغاز گردید. مدت اقامت پولس در قرنتس یکسال و نیم بود (۱۱:۱۸) ولی روشن نیست که در این یکسال و نیم محاکمۀ او چه وقت انجام شد.
لوقا میگوید بعد از اینکه غالیون به شکایت علیه پولس گوش داد، پولس «روزهای بسیار» در قرنتس ماند (۱۸:۱۸). شاید دقیقترین تاریخ برای ورود او به قرنتس پاییز ۵۱ میلادی و تاریخ خروج او از آنجا اوایل بهار ۵۳ میلادی باشد.
همانطوری که اشاره شد چون پیام پولس در آتن با تمسخر و استهزا مواجه شد، وقتی به قرنتس وارد گردید، وضع روحی بدی داشت. همکاران او از مقدونیه نیامده بودند و احتمالاً بودجۀ پولس هم رو به اتمام بود. وقتی به قرنتس رسید همراه پرسکله و اکیلا که به فرمان کلودیوس از روم اخراج شده بودند، به شغل قدیمی خود یعنی خیمهدوزی پرداخت. روشن نیست که آنها قبل از آمدن به قرنتس مسیحی شده بودند یا بر اثر آشنایی با پولس مسیح را قبول کردند. در هر حال آنها برای پولس محل سکونت و کار و مشارکت مسیحی فراهم ساختند.
بزودی سیلاس و تیموتائوس از مقدونیه رسیدند و خبر دادند که کلیساها رشد مینمایند. احتمالاً در همین موقع آن کمکی که پولس در رسالۀ فیلیپیان از آن سخن میگوید به او رسید: «چون از مکادونیه (مقدونیه) روانه شدم هیچ کلیسا در امر دادن و گرفتن با من شرکت نکرد جز شما و بس زیرا که در تسالونیکی هم یک دو دفعه برای احتیاج من فرستادید» (فیلیپیان ۱۵:۴و۱۶).
این آیات نشان میدهند که کلیساهای مقدونیه بعد از خروج پولس از آنجا با سخاوت بیشتری هدیه دادند. پولس که از این خبر خوش و از پشتیبانی مسیحیان مقدونیه دلگرم شده بود، با صراحت و جدیت بیشتری موعظه میکرد که عیسی همان مسیح موعود است (اعمال ۵:۱۸).
عکسالعملی که در کنیسه به وجود آمد باعث گردید که پولس از کنیسه بیرون بیاید و آنها را در بیایمانی ترک کند و به سوی امتها برود. وی از موعظه در کنیسه خودداری کرد و به خانۀ ایمانداری جدید به نام یوستس که در جوار کنیسه سکونت داشت نقل مکان نمود. رئیس کنیسه مسیحی شد و عدۀ زیادی از قرنتیان ایمان آوردند و تعمید گرفتند.
چنین به نظر میرسد که خدمات پولس در قرنتس در این موقع بسیار خسته کننده بود. او دربارۀ روش بشارت به دیگران تجدیدنظر میکرد زیرا میگوید: «چون به نزد شما آمدم با فضیلت کلام یا حکمت نیامدم چون شما را به سِرّ خدا اعلام مینمودم» (۱قرنتیان ۱:۲). درست به یاد نداشت که چند نفر را تعمید داده بود (۱۶:۱). هجده ماه کار بشارتی در این شهر فاسد و بتپرست باعث شده بود نیروی زیادی از دست بدهد. امکان دارد که رفتن او از اخائیه به فلسطین بر اثر بیماری بوده است هر چند لوقا در این مورد چیزی نمیگوید.
پولس همراه پرسکله و اکیلا قرنتس را ترک نمود و به طرف مشرق رفت. در راه در افسس توقف کردند و در آنجا پرسکله و اکیلا سکونت نمودند و خدمات بشارتی خود را آغاز کردند. پولس در کنیسه موعظه کرد ولی مدت زیادی در آنجا نماند زیرا میخواست بزودی به فلسطین برسد.
از جزئیات مسافرت او چیزی نمیدانیم ولی روشن است که در قیصریه پیاده شد و «کلیسا را تحیت نمود» (اعمال ۲۲:۱۸) ولی معلوم نیست که تحیت او مربوط به کلیسای قیصریه است یا کلیسای اورشلیم. از آنجا به انطاکیه رفت و برای آخرین بار کلیسایی را که برای اولین بار او را به مأموریت فرستاد بازدید نمود. احتمالاً این سفر او به سوی مشرق، تمام تابستان طول کشید به طوریکه در پاییز ۵۳ میلادی دوباره به طرف غرب رهسپار شد (۲۲:۱۸-۲۳).
اواخر تابستان و اوایل پاییز برای مسافرت به غلاطیه و فریجیه صرف شد. ناراحتیهایی که در زمان تشکیل شورای اورشلیم در غلاطیه وجود داشت (سال ۴۸ یا ۴۹ میلادی) هنوز کاملاً رفع نشده بود و لازم بود پولس شاگردان را «استوار» نماید. قبل از آغاز زمستان پولس دوباره به افسس مراجعت کرد و مسافرت خود را در آسیا آغاز نمود که طولانیترین و مشکلترین مسافرت او بود.
برگرفته از کتاب معرفی عهدجدید (انتشارات حیات ابدی)
نوشتۀ مریل سی تنی
ترجمۀ ط. میکائیلیان
دریافت لینک کوتاه این نوشته:
کپی شد! |