معرفی عهد جدید: دلایل داخلی و خارجی و غیرمستقیم برای اعتبار کتابهای عهد جدید (فصل بیست و دوم)
فصل بیست و دوم
فسمتهای رسمی عهد جدید
دلایل داخلی
بررسی دلایل داخلی کتابهای رسمی عهد جدید نشان میدهد که نویسندگان آنها معیار الاهی اعتبار را رعایت کردهاند. از همان ابتدا اطلاعات و قسمتهایی از پیام در مورد مسیح به عنوان کلام خدا از شخصی به شخص دیگر انتقال مییافت. پولس در رسالۀ غلاطیان اعلام میدارد که انجیل وی «به طریق انسان نیست زیرا که من آن را از انسان نیافتم و نیاموختم مگر به کشف عیسی مسیح» (غلاطیان ۱۱:۱و۱۲). در اول قرنتیان ۳:۱۵و۴ انجیل خود را چنین تشریح مینماید که این پیام را «یافتم که: مسیح بر حسب کتب در راه گناهان ما مرد و اینکه مدفون شد و در روز سیم بر حسب کتب برخاست». او ادعا نمیکند که این پیام را خودش به وجود آورده است بلکه میگوید آن را یافته است. در رسالۀ اول تسالونیکیان که یکی از اولین رسالات پولس است میفرماید: «به انجیل خدا شما را موعظه میکردیم» و بیشک این همان انجیلی بود که در اول قرنتیان دربارۀ آن بحث میکند و سپس اضافه نمود «چون کلام خدا را که از ما شنیده بودید یافتید آن را همچون کلام انسانی نپذیرفتید بلکه چنانکه فیالحقیقه است کلام خدا که در شما که ایماندار هستید عمل میکند (۱۳:۲). در اینجا در عهد جدید این ادعا وجود دارد که (۱) پیام کلام خداست و (۲) در کسانی که به آن ایمان دارند، عمل و تأثیر مینماید. چون پولس به قدرت و اعتبار این پیام اعتماد داشت، در رسالۀ دوم چنین میگوید: «ولی اگر کسی سخن ما را در این رساله اطاعت نکند بر او نشانه گذارید و با وی معاشرت نکنید تا شرمنده شود» (۲تسالونیکیان ۱۴:۳). بدین طریق معلوم میشود که پولس حتی در اولین رسالات خود، نوشتههای خود را کلام معتبر الاهی میداند.
نوشتههای پولس از همان ابتدا جزء کتابهای رسمی قبول شد زیر را در دوم پطرس ۱۵:۳و۱۶ اشاره شده است که این نوشتهها باید مانند «سایر کتب» مورد قبول واقع شود. این موضوع که «مردمان بیعلم و ناپایدار» مفهوم این نوشتهها را غلط تفسیر میکنند نشان میدهد که اگر جزء نوشتههای رسمی نبودند به آنها توجهی نمیشد. پس رسالات پولس از همان ابتدا جزء کتب رسمی محسوب میگردید.
در مورد تمام نوشتههای عهد جدید دلایلی مانند دلایل فوق الذکر وجود ندارد ولی خود این نوشتار دارای خصوصیاتی هستند که اعتبارشان ثابت میشود. محتوای اناجیل تقریباً به طور کامل نقلقولهایی از فرمایشات عیسی و شرح کارهای وی است. روش معتدل و توأم با وقار آنها در مورد شرح معجزات در مقایسه با مطالب کودکانه و نامربوط اناجیل غیررسمی، روشن میسازد که دارای الهام الاهی هستند.
دلایل خارجی
به طوری که اشاره شد نظر نهایی در مورد کتابهای رسمی عهد جدید نمیتواند توسط یک شخص و یا یک گروه در یک محل ابراز شود. تمایز و تشخیص بین کتابهای رسمی و غیررسمی نتیجۀ درک روانی رو به تزاید بوده است. معهذا در همان اوایل، اصول این تمایز ترسیم گردیده و این اصول حاصل سلیقهها و تعصبات شخصی نبود. کلیسا کتابهای رسمی را تعیین نکرد بلکه آنها را پذیرفت. در واقع هیچ شورای کلیسایی نمیتوانست کتابهای رسمی را به وجود آورد زیرا شرط رسمی بودن همانا الهامی بودن آنهاست و هیچ گروه یا شورایی قادر نبود روح الهام را در کتابهای موجود بدهد. تنها کاری که شوراهای کلیسایی میتوانستند انجام دهند این بود که اظهار نظر نمایند چه کتابهایی رسمی بوده و چه کتابهایی رسمی نبوده است و قضاوت در مورد صحت نظرشان را به تاریخ آینده واگذار کنند.
دلایل خارجی در مورد وجود کتابهای رسمی عهد جدید بر دو نوع است. غیر مستقیم و مستقیم. دلایل غیر مستقیم عبارت است از نقلقولهایی که از کتابهای عهد جدید در نوشتههای آباء کلیسا وجود دارد این نقلقولها ثابت میکنند که این کتابها وجود داشته و همچنین دارای اعتبار رسمی بودهاند زیرا نقلقول از کتابهایی که وجود ندارند غیر ممکن است و طرز نقلقولها نشان میدهد که این کتابها را رسمی میدانستهاند و یا اینکه اشارهای تصادفی بوده است. دلایل مستقیم عبارتند از صورتهای کتابهای رسمی عهد جدید و یا صورت جلسات شوراهایی که در این مورد بحث کردهاند.
در مورد نقلقولها میتوان این ایراد را وارد ساخت که ممکن است بعضی از آنها غیرمستقیم باشند و منبع آنها مشخص نباشد. معهذا در بسیاری از موارد، هر چند ممکن است نقلقولها کاملاً دقیق نباشند، ولی از لغات و محتوای آنها میتوان فهمید که نقلقولکننده به کتابی که وجود داشته و مورد قبول وی بوده است اشاره میکند و به همین دلیل دارای ارزش و اعتبار میباشند.
دلایل غیرمستقیم
احتمالاً قدیمیترین مدرکی که در آن از کتابهای عهد جدید نقل شده رسالۀ اول کلمنت است که بعضی از مسیحیان آن را جزء کتب رسمی میدانستند. این رساله در نسخۀ قدیمی اسکندریه جزء کتب عهد جدید قرار دارد. این رساله از روم به کلیسای قرنتس نوشته شده و تاریخ نگارش آن را معمولاً ۹۵ میلادی میدانند. در این رساله اشارات روشنی به رسالۀ عبرانیان، اول قرنتیان و رومیان و انجیل متی وجود دارد.
ایگناسیوس از انطاکیۀ سوریه (حدود ۱۱۶ میلادی) از وجود تمام رسالات پولس اطلاع داشت و از انجیل متی نقلقول کرده و اشارهای به انجیل یوحنا نموده است.
پولیکارپ از ازمیر (حدود ۱۵۰ میلادی) هم با رسالات پولس و انجیل متی آشنایی داشت. وی از اول پطرس و اول یوحنا نقلقول نموده و احتمالاً با اعمال رسولان آشنایی داشته است.
کتاب تعلیم (دیداکه) که در نیمۀ اول قرن دوم نوشته شده از انجیل متی و انجیل لوقا و بسیاری از کتابهای دیگر عهد جدید نقلقول مینماید.
رسالۀ برنابا (حدود ۱۳۰ میلادی) از انجیل متی نقلقول مینماید و جملۀ «مکتوب است» را در ابتدای نقلقولها ذکر میکند.
رسالۀ شبان هرماس که در اوایل قرن دوم (حدود ۱۴۰ میلادی) نوشته شده است به رسالۀ یعقوب اشاره مینماید.
ژوستین شهید (۱۰۰ تا ۱۶۵ میلادی) یونانی سوریهای، که یک فیلسوف بود، به اناجیل متی و مرقس و لوقا و یوحنا و اعمال رسولان و بسیاری از رسالات پولس اشاره مینماید. وی مینویسد: «نوشتههای رسولان» که اناجیل نام دارند همراه عهد عتیق و هر یکشنبه در پرستش کلیسایی خوانده میشد. شاگرد وی، تاتیان، کتاب دیاتسرون را که اولین مجموعۀ هماهنگ از چهار انجیل است تألیف نمود و این کتاب سالها مورد استفادۀ کلیسا بود.
در زمان معرفت آیرنیوس، یعنی سال ۱۷۰ میلادی، دیگر هیچ سؤالی در مورد کتابهای رسمی عهد جدید وجود نداشت. بعد از ظهور ناستیکها و بدعتهایی نظیر آن، کتابهای زیادی در دفاع از مسیحیت اصیل نوشته شد که تا زمان اریجن (۲۵۰ میلادی) ادامه داشت. لزوم کتابهای رسمی برای استدلال در مورد عقاید صحیح شدیداً احساس گردید و طبیعتاً نویسندگان به آثار رسولان روی آوردند. آیرنیوس نقل قولهای فراوانی از چهار انجیل و اعمال رسولان و رسالات پولس و بسیاری از رسالات عمومی و مکاشفات انجام داده است. او مینویسد که فقط چهار انجیل میتواند وجود داشته باشد و هر کوششی در مورد افزودن یا کاستن تعداد اناجیل نوعی بدعت است. او بیش از دویست بار از رسالات پولس نقلقول مینماید. وی از مارسیون ایراد میگیرد که فقط انجیل لوقا و رسالات پولس را رسمی میداند و بدین طریق معلوم میشود که آیرنیوس سایر کتابهای عهد جدید را قبول داشته است. در نوشتههای وی به تمام کتابهای عهد جدید، به استثنای فلیمون و سوم یوحنا اشاره شده است.
ترتولیان کارتاژی (حدود ۲۰۰ میلادی) از تمام کتابهای عهد جدید، به استثنای فلیمون و یعقوب و اول و دوم یوحنا، نقل قول کرده است. وی مانند آیرنیوس نقلقولها را برای اثبات حقیقت انجام میدهد نه فقط برای تشریح موضوع.
اریجن اسکندریهای که از بزرگترین آباء کلیسا و از معاصرین ترتولیان بوده است (حدود ۱۸۵ تا ۲۵۰ میلادی) نه فقط با کلیسای شهر خود آشنایی داشت بلکه مسافرتهای طولانی به روم و انطاکیه و قیصریه و اورشلیم انجام داد. وی کتابهای مقدس را به دو طبقه تقسیم کرد. دستۀ اول کتابهایی بود که مورد قبول کلیۀ کلیساها قرار داشت. دستۀ دوم کتابهایی بود که بعضی از کلیساها آنها را قبول نداشتند. طبقه اول شامل اناجیل و سیزده رسالۀ پولس و اول پطرس و اول یوحنا و اعمال و مکاشفه بود. طبقۀ دوم شامل عبرانیان و دوم پطرس و دوم و سوم یوحنا و یعقوب و یهودا بود. وی در این طبقۀ دوم رسالات برنابا و شبان هرماس و کتاب تعلیم (دیداکه) و انجیل عبرانیان را گنجانیده است. در مطالب خود نقلقولهایی از بسیاری از این کتابها به عمل آورده است و بدین طریق یک مرز قطعی بین کتابهای رسمی و غیررسمی ترسیم نمینماید و این کار بعداً انجام شد.
در دورۀ شورای نیقیه، یوسبیوس قیصریهای (حدود ۲۶۵ تا ۳۴۰) کار اریجن را دنبال کرد. وی اناجیل و چهارده رسالۀ پولس شامل عبرانیان و اول پطرس و اعمال و اول یوحنا و مکاشفه را کتب رسمی عهد جدید دانست و یعقوب و یهودا و دوم پطرس و دوم و سوم یوحنا را از کتب قابل بحث شمرد. او کتابهای اعمال پولس و مکاشفۀ پطرس و شبان هرماس و بعضی از کتب دیگر را کاملاً رد کرد و مرز مشخصی بین کتب رسمی و غیررسمی تعیین نمود.
این بزرگان که پیشوایان کلیسا بودند، و عدهای دیگر که از ذکر نامشان در اینجا خودداری مینماییم، در این مورد با درایت کامل سخن گفتهاند. ممکن است قضاوت آنها کاملاً مصون از خطا نباشد ولی اشخاصی نبودند که بدون بررسی کافی شایعات غیرمعتبر را بپذیرند. هر چند همۀ آنها در مورد کتابهای رسمی عهد جدید متفقالقول نبودند ولی معلوم میشود که تعیین کتابهای رسمی عهد جدید و در زمان آنها در حال قطعی شدن بود و بعضی از کتابها به طور قطع مورد قبول بودند و در مورد بعضی بحث ادامه داشت.
برگرفته از کتاب معرفی عهدجدید (انتشارات حیات ابدی)
نوشتۀ مریل سی تنی
ترجمۀ ط. میکائیلیان
دریافت لینک کوتاه این نوشته:
کپی شد! |