معرفی عهد جدید: برنامۀ پولس- مسافرت به مقدونیه، فیلیپی، تسالونیکی و بیریه (فصل پانزدهم)
معرفی عهد جدید
برنامۀ پولس
مسافرت به مقدونیه
در ترواس دو واقعۀ مهم روی داد. اول آنکه پولس شبی در رؤیا یکی از اهالی مقدونیه را دید که از او خواهش میکرد: «به مقدونیه آمده ما را امداد فرما» (۹:۱۶). پولس این رویا را به منزلۀ جوابی برای روشن شدن تکلیف خود دانست و آن را دعوت الاهی شمرد. این تصمیم دارای اهمیت زیادی بود. اگر پولس به طرف مشرق میرفت امکان داشت که در مغرب زمین مسیحیت تا این حد پیشرفت نمیکرد. رسیدن بشارت به اروپا و تأثیر فراوان انجیل بر روی تمدن آن، ثمرۀ قبول دعوت مقدونیه توسط پولس بود.
دومین واقعۀ مهم در ترواس این بود که لوقا، نویسندۀ انجیل لوقا و اعمال رسولان به پولس ملحق شد. در آیۀ دهم باب شانزدهم اعمال رسولان بعد از سوم شخص مفرد ناگهان اول شخص جمع به کار برده میشود و این امر نشان میدهد که نویسنده در فعالیتها شرکت دارد «و چون این رؤیا را دید بیدرنگ عازم سفر مکادونیه شدیم…» (۱۰:۱۶). هر چند مؤلف نام خود را ذکر نمیکند ولی چون اول شخص جمع به کار میبرد معلوم میشود که خودش هم حاضر است و در فعالیتها شرکت دارد.
فیلیپی
پولس و همراهان بعد از ترک ترواس، احتمالاً در ماه اوت از دریای اژه گذشته از نیاپولیس مقدونیه به فیلپی رسیدند. نام این شهر از فیلیپ پدر اسکندر کبیر گرفته شده بود که بنیانگذار آن شهر بود. فیلیپ این شهر را بنا کرد تا بتوان معادن طلای نزدیک آنجا را استخراج نمود. این شهر از مراکز مهم تجارتی آن زمان محسوب میشد.
فیلیپی از مستعمرههای رومی و مهمترین شهر آن ناحیه بود (۱۲:۱۶). ساکنان این مستعمره از اتباع دولت روم محسوب میشدند و میتوانستند در انتخابات شرکت کنند و حکومتی شبیه حکومت روم داشته باشند. این نوع شهرها برای حقوق سیاسی خود ارزش زیادی قائل بودند و از هر نوع عملی که ممکن بود موجب نارضایتی امپراتوری روم گردد جداً خودداری میکردند. پولس که از این موضوع باخبر بود بعداً به آنها چنین نوشت: «اما وطن ما در آسمان است» (فیلیپیان ۲۰:۳) و تابعیت سماوی را با تابعیت روم مقایسه کرد.
چون تعداد یهودیان ساکن فیلیپی زیاد نبود کنیسهای نداشتند که پولس در آن موعظه کند. تنها محل اجتماعی که وجود داشت جلسۀ دعایی بود که در خارج شهر در کنار رودخانه تشکیل میشد. لیدیه که زنی ارغوانفروش و از اهالی طیاطیرا بود و دین یهود را قبول کرده بود، خانۀ خود را در اختیار پولس قرار داد تا برای کار خود از آن استفاده کند.
پولس در زمان خدمت خود در این شهر، از کنیزی که طالعبین بود و برای صاحبان خود ثروت زیادی به دست میآورد روح شریر را بیرون کرد. صاحبان آن کنیز که به علت از دست دادن منافع خود سخت خشمگین شده بودند پولس و سیلاس را متهم کردند که «رسومی را اعلام مینمایند که پذیرفتن و به جا آوردن آنها بر ما که رومیان هستیم جایز نیست» (اعمال ۲۱:۱۶). این اتهام غرضآلود که جنبۀ سیاسی نیز داشت باعث گردید که پولس و سیلاس را چوب بزنند و زندانی کنند ولی بر اثر زمینلرزه آزاد شدند و وقتی معلوم شد تابع روم هستند، مجازات آنها متوقف شد. ولی آنان مجبور بودند از فیلیپی به جای دیگری بروند. در اینجا آن قسمتی که به صورت اول شخص جمع نوشته شده است، به پایان میرسد و این احتمال وجود دارد که نویسندۀ اعمال رسولان در فلیپی مانده باشد. علاقۀ شدیدی که لوقا به این شهر دارد و به آن افتخار میکند و همچنین اطلاعاتی که دربارۀ این شهر ذکر مینماید و به علاوه وجود این حقیقت که بعد از مراجعت پولس به فیلیپی جملات اعمال رسولان دوباره به صورت اول شخص جمع درمیآید حاکی از این امر است که لوقا در آن شهر مانده و به کار شبانی کلیسا و احتمالاً رسانیدن بشارت انجیل به قسمتهای مختلف مقدونیه پرداخته است.
تسالونیکی
پولس و همراهانش بعد از عبور از آمفپولس و آپلونیه به تسالونیکی که اکنون سالونیک نام دارد رسیدند. این شهر در سال ۳۱۵ قبل از میلاد توسط کاسندر ساخته شد و وی به احترام همسرش که خواهر ناتنی اسکندر کبیر بود، نام تسالونیکی را بر آن نهاد. تسالونیکی شهری بندری و یکی از مراکز تجارتی بود و حکام مخصوصی داشت (۶:۱۷).
ساکنان یهودی تسالونیکی کنیسهای داشتند که پولس سه هفته در آنجا موعظه کرد. لوقا با دقت کامل ولی به طور خلاصه پیام پولس را که برای یهودی نژادان موعظه میکرد، ذکر مینماید. موضوع اصلی پیام وی این بود که مسیح موعود در عهد عتیق میبایستی بمیرد و دوباره زنده شود و این عقیده برای یهودیان تازگی داشت زیرا آنها فقط در مورد پادشاه بودن مسیح تأکید میکردند. جنبۀ علمی پیام این بود که عیسی ناصری تکمیلکنندۀ تمام پیشگوییهایی مربوط به مسیح موعود بود (۳:۱۷). نتیجه پیام ذکر نشده است وای از متن پیام میتوان نتیجه را درک کرد. اگر عیسی ناصری همان مسیح موعود باشد، باید فوراً توسط تمام یهودیان واقعی پذیرفته شود.
اختلاف نظر شدیدی به وجود آمد. بعضی از یهودیان به مسیح ایمان آوردند و یونانیانی که مذهب یهود را پذیرفته بودند علاقۀ زیادی به پیام پولس نشان دادند. پولس در رسالۀ اول خود به تسالونیکیان به این واقعه اشاره میکند و میگوید: «ما نیز دائماً خدا را شکر میکنیم که چون کلام خدا را که از ما شنیده بودید، آن را کلام انسانی نپذیرفتید بلکه چنان که است کلام خدا (۱تسالونیکیان ۱۳:۲) و به یاد آنها میآورد که «به چه نوع شما از بتها به سوی خدا بازگشت کردید تا خدای حیّ حقیقی را بندگی نمایید» (۹:۱). در رسالات تسالونیکیان، پولس چندین بار به کشمکشی که بین ایمانداران به مسیح و یهودیانی که با پیام او مخالف بودند وجود داشت اشاره مینماید و اظهار ناراحتی میکند که آنها بر اثر حسادت مانع میشدند از اینکه وی پیام انجیل مسیح را به غیریهودیان برساند (۱۵:۲و۱۶). مخالفت به قدری شدت یافت که پولس و همراهانش نتوانستند در شهر بمانند. آنها شبانه به بیریه فرار کردند و در کنیسۀ آنجا به موعظه پرداختند.
بیریه
اقامت آنها در بیریه پر آرامشتر از تسالونیکی بود. یهودیان آنجا پیام پولس را پذیرفتند و عهدعتیق را با دقت تفتیش میکردند تا صحت کلام او را دریابند و بدین طریق برخورد آنها خیلی بهتر از یهودیان تسالونیکی بود (اعمال ۱۱:۱۷). ایمانداران بیریه در حال افزایش بودند که عدهای از تسالونیکی به آنجا وارد شدند و به مخالفت با پولس پرداختند. ایمانداران که این وضع را دیدند او را به طرف بندر روانه کردند ولی پولس به طرف جنوب به آتن (اطینا) رفت تا از دسترس یهودیان دور باشد.
به طوریکه از نامههای پولس برمیآید، با وجود جفاهایی که در تسالونکی وجود داشت، کلیسا پیشرفت کرد. وقتی پولس از بیریه خارج شد، سیلاس و تیموتائوس در آنجا ماندند تا کار را ادامه دهند. از قرار معلوم تیموتائوس در آتن به پولس پیوست و دربارۀ مشکلات و زحماتی که در مقدونیه به وجود آمده و باعث ناراحتی کلیسا شده بود، اطلاعاتی به پولس داد. پولس او را فوراً به آنجا پس فرستاد تا کلیسا را تقویت نماید و دربارۀ وضع آنها به وی گزارش دهد (۱تسالونیکیان ۱:۳-۵). سیلاس هم احتمالاً به مقدونیه و شاید به فیلیپی برگشت. در هر حال پولس در آتن تنها ماند و همکاران خود را بعداً در قرنتس ملاقات کرد (اعمال ۵:۱۸).
برگرفته از کتاب معرفی عهدجدید (انتشارات حیات ابدی)
نوشتۀ مریل سی تنی
ترجمۀ ط. میکائیلیان
دریافت لینک کوتاه این نوشته:
کپی شد! |