معرفی عهد جدید: برنامۀ پولس- خدمات در آسیا (فصل پانزدهم)
معرفی عهد جدید
خدمات در آسیا
افسس
افسس یکی از قدیمیترین شهرهای ساحلی غرب آسیای صغیر بود و مهمترین شهر استان رومی «آسیا» شمرده میشد. آغاز تأسیس آن روشن نیست ولی محقق است که در قرن هشتم قبل از میلاد شهر مهمی بوده که بعداً به تصرف یونانیها در آمده است. این شهر در کنار رودخانۀ کایستر در پنج کیلومتری دریا قرار داشت و این رودخانه در آن موقع قابل کشتیرانی بود و به همین دلیل افسس یک شهر بندری محسوب میشد. درۀ کایستر در داخل آن سرزمین ادامه یافته و جادۀ کاروانرو به طرف شرق ایجاد کرده بود. از افسس راههایی به طرف تمام شهرهای مهم آن استان وجود داشت و راههای تجارتی با قسمتهای شمالی و شرقی مربوط میگردید. این شهر از نظر بشارتی دارای موقعیت مهمی بود و خادمین مسیح میتوانستند از افسس با تمام قسمتهای آسیای رومی تماس حاصل نمایند.
مهمترین علت شهرت افسس معبد عظیم ارتمیس (ارطامیس) یکی از خدایان محلی بود که بعداً با ارتمیس یونانیان و دیانای رومیان یکی شد. ارتمیس الههای بود که چندین پستان و قیافۀ زنانه و به جای پاها یک ستون سنگی داشت. بنای اولین معبد احتمالاً در قرن ششم قبل از میلاد آغاز شد ولی در سال ۴۰۰ قبل از میلاد به پایان رسید. در سال ۳۵۶ قبل از میلاد بر اثر آتشسوزی با خاک یکسان شد و به جای آن معبد بزرگتری بنا گردید که حدود یکصد و چهل متر طول و حدود هفتاد و سه متر عرض داشت و هزینۀ آن از تمام نواحی آسیای صغیر تأمین گردید. این معبد یکی از عجایب معماری آن زمان شمرده میشد و مرکز مهمی برای عبادت زائران به شمار میآمد.
نه فقط این معبد محل عبادت بود بلکه سرسراها و صحن آن نیز مقدس شمرده میشد و پناهگاه بینوایان و محل نگهداری وجوه بود.
عکس تقریبی این معبد بر روی سکههای افسس منقوش گشته و بر آن نوشته شده بود «پرستش کنندۀ ارتمیس» (اعمال ۳۵:۱۹). برخلاف رسوم بتپرستی متداول در دنیای قدیم که به صورت پرستش امپراتوران اجرا میشد، ساکنان آسیای صغیر مخصوصاً اهالی افسس با تعجب به خصوصی ارتمیس را عبادت مینمودند. شدّت تعصب آنها از آنجا فهمیده میشود که گروه عظیمی در تماشاخانه جمع شده و مدت دو ساعت فریاد میزدند: «بزرگ است ارطامیس افسسیان» (۳۴:۱۹).
افسس شهری خودمختار بود و دولت مستقلی داشت. عالیترین مرجع آن دادگاه شرعی بود (۳۹:۱۹) و مجلس قانونگذاری نیز داشت. مستوفی یا منشی شهر مسئولیت ثبت امور را عهدهدار بود و دستور جلسۀ محکمه را تنظیم میکرد (۳۵:۱۹). صنعتگران هم نفوذ زیادی داشتند زیرا صنف زرگرها پولس را متهم ساخت که به وسیلۀ فعالیتهای بشارتی کسب آنها را که ساختن مجسمههای کوچک نقرهای معبد ارتمیس بود به خطر میانداخت.
در افسس پولس با چند مشکل مهم مواجه شد:
مشکل اول عبارت بود از وجود تعالیم یوحنای تعمیددهنده که بعد از مرگ وی هم پیروانی داشت. اپلس، یهودی تخصیل کرده از اهالی اسکندریه، در افسس دربارۀ عیسی موعظه میکرد در حالی که «جز از تعمید یوحنا اطلاعی نداشت» (۲۴:۱۸و۲۵). او یقین داشت که مسیح موعود خواهد آمد تا نقشۀ الاهی را انجام دهد و باید از طریق توبه و ایمان برای قبول او آماده شویم. اطلاعات او نادرست نبود بلکه ناقص بود و از همۀ حقایق خبر نداشت. اپلس در کنیسهها موعظه میکرد و ظاهراً ثمراتی نیز داشت.
بر اثر تعلیماتی که پرسکله و اکیلا به اپلس دادند اطلاعات او وسیعتر شد. توجه به آیاتی که در این مورد وجود دارد موضوع را روشنتر خواهد ساخت. لوقا میگوید که اپلس «در طریق خداوند تربیت یافته بود« (۲۵:۱۸) ولی اضافه مینماید که پرسکله و اکیلا «بدقت تمام طریق خدا را بدو آموختند» (۲۶:۱۸). اپلس بعد از دریافت تشویقامه از ایمانداران افسس، به اخائیه رفت و یکی از قویترین مدافعان ایمان مسیحی به خصوص در میان یهودیان گردید (۲۸:۱۸). بعداً یکی از دوستان و همکاران مورد اعتماد پولس شد (۱قرنتیان ۱۲:۶، تیطس ۱۳:۳).
قبل از اینکه به افسس وارد شود، اپلس از آنجا رفته بود ولی اشخاص دیگری مانند او در آنجا بودند. این اشخاص که از یوحنای تعمیددهنده پیروی میکردند، از نظر ایمان شخصی نقایصی داشتند. این امز به قدری روشن بود که وقتی پولس با آنها روبرو شد از آنها پرسید که در موقع ایمان آوردن روحالقدس را یافتهاند یا نه. آنها جواب دادند که اصلاً نشنیدهاند که روحالقدس وجود دارد. با توجه به اینکه یوحنای تعمیددهنده پیشگویی کرده بود که عیسی پیروان خود را با روحالقدس تعمید خواهد داد بعید به نظر میرسد که پیروان یوحنای تعمیددهنده نام روحالقدس را نشنیده باشند ولی مقصود آنها احتمالاً این بود که از نزول روح القدس بر شاگردان در روز پنتیکاست و عملی شدن این وعدۀ عظیم اطلاعی نداشتند. جواب پولس نشان میدهد که تعمید یوحنا برای به دست آوردن تجربۀ کامل مسیحی کافی نیست زیرا ایماندار نه فقط باید از گناه توبه نماید بلکه باید از روحالقدس پر شود. پس اولین مسئلهای که در افسس وجود داشت این بود که ایمانداران صمیمی و غیرکامل به مسیحیان واقعی تبدیل شوند.
دومین مشکلی که پولس با آن روبرو شد عبارت بود از جادوگری و خرافات. جادوگران یهودی از جمله هفت پسر اسکیوا و صدها نفری که کتابهای شعبدهبازی خود را سوزاندند، ثابت میکنند که خرافات و پرستش ارواح در آن موقع رواج فراوان داشته است. مسیحیت به این عقاید غلط دو جواب میداد. از نظر مثبت، قدرت مسیح از قدرت جادوگران و پرستندگان ارواح بیشتر بود. با قدرت مسیح بیماران شفا مییافتند، دیوانگان عاقل میشدند، و کسانی که به جادوگری و پرستش ارواح اشتغال داشتند به طوری به آلوده بودن کارهای خود به گناه پی میبردند که کتابهای جادوگری خود را داوطلبانه میسوزاندند (اعمال ۱۹:۱۹). از نظر منفی، منحصر به فرد بودن مسیحیت تأکید میگردید. مسیحیت مذهب جدیدی نبود که به مذاهب موجود اضافه شده باشد، زیرا مسیحیت آن مذاهب را قبول نداشت و این موضوع به طور مخصوصی در افسس دیده میشد.
خدمات پولس در افسس تأثیرات استثنایی داشت. بیش از دو سال (۸:۱۹و۱۰) به طور مرتب و بیمانع ابتدا در کنیسه و بعداً در مدرسۀ طیرانس موعظه میکرد. معجزات استثنایی انجام میداد (۱۱:۱۹) و کلام خدا را به تمام اهالی افسس و نواحی اطراف میرسانید. لوقا در این مورد مینویسد: «تمامی اهل آسیا چه یهود و چه یونانی کلام خداوند عیسی را شنیدند. بدین طور کلام خداوند ترقی کرده قوت میگرفت» (۱۰:۱۹و۲۰) و تعداد ایمانداران به قدری زیاد شد که از نظر اقتصادی به بتپرستان زیانهایی وارد شد (۲۶:۱۹و۲۷). کلیسا در شهر افسس مرکز بشارتی شد و مدتها یکی از پایگاههای نیرومند مسیحیت در آسیای صغیر بود.
برگرفته از کتاب معرفی عهدجدید (انتشارات حیات ابدی)
نوشتۀ مریل سی تنی
ترجمۀ ط. میکائیلیان
دریافت لینک کوتاه این نوشته:
کپی شد! |