مسیحی بودن به چه معناست؟
در بین عامّۀ مردم و حتی اجتماعات مذهبی، مفهوم درستی از « مسیحی بودن » وجود ندارد.
آیا به معنی قبول یک سیستم اعتقادی است؟
آیا به معنی تمایل به یک الگوی اخلاقی تجویز شده است؟
آیا به معنی تغییر و یا بهبود رفتار شخصی است؟
آیا به معنی ملحق شدن به یک سازمان کلیسائی است؟
آیا به معنی انجام منظم یک آئین عبادی است؟
حتی گاهی آنهایی که خود را « مسیحی » می نامند، قادر به معنی و تعریف کردن مسیحی بودن نیستند. توضیحات مبهم آنها با سردرگومی در این توضیحات، اغلب منتهی به تعابیر ذکرشده در بالا خواهد شد. چیزی که در اینجا نیاز است، یک بازگوئی مشخص کتاب مقدسی از اساس روحانی « مسیحی بودن » است.
برای اینکه اینکار را انجام دهیم، این مطالعه را به دو بخش مجزا، تفکیک می کنیم: اموری که مربوط به مسیحی شدن می شود و اموری که نتیجتا مربوط به مسیحی بودن کسی است که قبلا مسیحی شده.
مسیحی شدن
ما در اینجا در مورد « مذهبی شدن »، « ملحق شدن به کلیسا » و « اعتقاد و باور داشتن یک سری تعالیم اعتقادی » صحبت نمی کنیم. مطلبی که در اینجا به آن می پردازیم « مسیحی شدن » است.
یک نفر چکار باید کند تا مسیحی شود؟
از یک طرف کسی نمی تواند کاری انجام دهد تا مسیحی شود. تمام چیزی که برای مسیحی شدن و مسیحی بودن لازم است، قبلا عیسی مسیح انجام داده است. بخاطر همین او اعلام کرد که: " تمام شد. " ( یوحنا 19 : 30 ). تنها محض عمل فیض خدا در عیسی مسیح است که این فرصت برای مسیحی شدن و مسیحی بودن برای بشر فراهم شده است. " زیرا که محض فیض نجات یافته اید، بوسیلۀ ایمان و این از شما نیست بلکه بخشش خداست و نه از اعمال تا هیچ کس فخر نکند. " ( افسسیان 2 : 8 ـ 9 ). هیچ عمل و یا اثر انسانی که از نظر روحانی بتواند بر واقعیت مسیحی شدن تأثیر بگذارد و جود ندارد.
مسیحی شدن موضوع الحاق فیزیکی و بیرونی به سازمان اجتماعی ای بنام « کلیسا » نیست؛ و نیز مسیحی شدن پذیرش غیرمادی اعتقادات تاریخی و الهیاتی یک باور نیست. تغییرات رفتاری و تکرار تشریفات مذهبی جوهر اصلی مسیحی شدن نیستند.
مسیحی شدن واقعیت روحانی است که از مرکز وجودی ما به بیرون تراوش می کند. روح، جان و بدن ما تماما ( اول تسالونیکیان 5 : 23 ) در عیسی مسیح محفوظ می ماند. مهمترین نیاز بشر، جوان شدن، تعدیل روانی و بهبود اجتماعی نیست، بلکه تبدیل و احیای روحانی است. چونکه زندگی فیزکی تمامی بشر روحانی شروع شده است ( افسسیان 2 : 1 و 5 ). نیاز اولیۀ انسان این است که دوباره از نظر روحانی زنده شود.
بیان تمثیلی که کتاب مقدس برای زنده شدن استفاده می کند، مفهوم « تولد تازه » ( اول پطرس 1 : 3 و 23 ) و یا از سر نو مولود شدن ( یوحنا 3 : 3 و 7 ) است. وقتی عیسی به نیقودیموس، یکی از رهبران مذهبی یهود، گفت که او نیاز دارد که از سر نو مولود شود ( یوحنا 3 : 1 ـ 7 )؛ او به معنی لغوی زایمان فکر می کرد. بعنوان یک « انسان طبیعی »، اگرچه بسیار مذهبی، معنای روحانی آنرا درک نکرد ( اول قرنتیان 2 : 14 ).
نیازهای اولیۀ انسان دانش، تحصیلات، خود باوری و پیشرفت نیست. نیاز انسان احیاء با همان حیات خدا در شخص پسرش، عیسی مسیح است. روح خدا به روحهای ما حیات می بخشد ( دوم قرنتیان 3 : 6 ) و همراه با « زندگی تازه » ( رومیان 6 : 4 )، باعث زنده شدن روحهای ما می شود ( رومیان 8 : 10 ). کسیکه بدینگونه مسیحی می شود، از مرگ روحانی گذشته و به حیات روحانی می رسد ( اول یوحنا 3 : 14 ).
زندگی روحانی ایکه یک مسیحی دریافت می کند، حیات الهی عیسی مسیح است. عیسی گفت : " من راه، راستی و حیات هستم. " ( یوحنا 14 : 6 ). " کسیکه پسر را دارد حیات دارد و کسیکه پسر خدا را ندارد، حیات ندارد." ( اول یوحنا 5 : 12 ). این « حیات جاودان » که در عیسی مسیح است ( رومیان 6 : 23 )، حیات روحانی است که عیسی آمد تا آنرا بیاورد ( یوحنا 10 : 10 ) تا محض ارادۀ خدا انسان به انسانیت اصلی خود ترمیم شود. حیات جاودان، متاع و موجودیتی نیست که ما وقتی فیزیکی مردیم، آنرا دریافت کنیم، بلکه حیات عیسی مسیح است که در یک مسیحی با بقای مستمر و ابدی وجود دارد.
احیاء روحانی یا حیات دوباره در روح انسان اتفاق می افتد. " آنچه از روح متولد گردد، روح است " ( یوحنا 3 : 6 ). " روح خدا با روح ما با هم شهادت می دهند که فرزندان خدا هستیم " ( رومیان 8 : 16 ). یکی شدن روحانی جائیست که " هر که به خدا بپیوندد، روحاً با او یکی است " ( اول قرنتیان 6 : 17 ).
واقعیت خارق العاده ایکه در اینجا وجود دارد این است که مسیحی شدن حضور روح مسیح در روح فردی است که باایمان او را می پذیرد. " هر که روح مسیح را ندارد، از آن او نیست. " ( رومیان 8 : 9 )، یا درواقع مسیحی نیست!
ساکن شدن روح مسیح در روح یک فرد، حیات و حضور شخصی و وجودی عیسی مسیح قیام کرده است. پولس می خواهد که قرنتیان را با ارزیابی اینکه آیا در واقع مسیحی هستند،؛ آنها را با طرح این سوال تشویق کند: " آیا خود می توانید تشخیص دهید که عیسی مسیح در شماست؟ " ( دوم قرنتیان 13 : 5 ).سرّ روحانی انجیل « مسیح در شما، امید پرجلال » می باشد ( کولسیان 1 : 27 )؛ براین اساس است که پولس اعلام می کند: " زندگی می كنم لیكن نه من بعد از اين، بلكه مسيح در من زندگی می كند. " ( غلاطیان 2 : 20 ).
زمانیکه شخصی « درمسیح » است و مسیح « در او »، آن شخص خلقت تازه ای می شود ( دوم قرنتیان 5 : 17 )؛ یک انسان تازه ( افسسیان 4 : 24 و کولسیان 3 : 10 )، قیام کرده در تازگی حیات ( رومیان 6 : 4 ) توسط حضور زندگی مسیح در روحهش. او هویّت روحانی جدیدی بعنوان فرزند خدا ( یوحنا 1 : 12 ؛ اول یوحنا 3 : 1، 2 و 10 )، پسر خدا ( غلاطیان 3 : 26 )، شبیه مسیح و مسیحی خواهد داشت.
چگونه این واقعیت روحانی جلوه گر می شود؟ چگونه عمل کرده وتسهیل می شود؟ هیچگونه فرمول و یا روش فیزیکی و یا روانشناسانه ای وجود ندارد که یک نفر آنرا دقیقاً دنبال کند تا مسیحی شود. این واقعیت تحت تأثیر هیچ روش فیزیکی قرار ندارد؛ مانند: بلند شدن از جا و حرکت به جلوی کلیسا در پاسخ به دعوت واعض، گرفتن دست شخصی در دعا، تکرار جملات از قبل تعیین شدۀ « اعتراف ایمان » و تعمید آب گرفتن؛ اگرچه اینها ممکن است در ابراز و یا در همراهی پاسخ یک شخص به عیسی مسیح مؤثر باشند. همچنین پاسخهای روانشناسانه در پذیرش روانی، تاریخی و الهیاتی باورها؛ و یا تجربۀ معقولانۀ احساسات انسانی در شکل گیری و یا روش پاسخ به عیسی مسیح تأثیر مستقیمی ندارند.
برای مسیحی شدن تنها کافی است که شخصاً با ایمان نزد خدا بیائیم. ایمان باور صحّت یکسری اطلاعات در مورد عیسی مسیح و یا داشتن تجربۀ خلسه دنیای غیرمادی نیست. بلکه ایمان انتخاب ارادی و پذیرش عمل عیسی مسیح؛ پذیرش کار بازخریدی مرگ مسیح در جای ما و نیز دریافت حیات عیسی به روحهایمان است. " به آن کسانی که او را قبول کردند قدرت داد تا فرزندان خدا گردند، یعنی به هر که به اسم او ایمان آورد، که نه از خون و نه از خواهش جسد و نه از خواهش مردم، بلکه از خدا تولد یافتند. " ( یوحنا 1 : 12 ـ 13 ). " …در وی چون ایمان آوردید، از روح قدوس وعده مختوم شدید. " ( افسسیان 1 : 13 ).
هر کسی که عیسی مسیح را قبول کند و مسیحی شود، از حضور قدرت بخش عیسی مسیح در زندگی اش مطمئن می شود. عیسی اعلام می کند که " اینک من تا انقضای عالم همراه شما می باشم. " ( متی 28 : 20 ).
" …مسیح قوت خداست…" ( اول قرنتیان 1 : 24 ). " …در ما عمل می کند…" ( افسسیان 3 : 20 ).
مسیحی بودن
ما صاحب تمام چیزهایی ضروری که برای بودن و رفتار کردن مانند یک مسیحی احتیاج است از کسی هستیم که با او متحّد شدیم و هویت روحانی ما در اوست، یعنی عیسی مسیح. مسیحی بودن و زندگی کردن بعنوان یک مسیحی انجام یکسری مراسم مذهبی برای پیروی از نمونۀ تاریخی عیسی مسیح و تلاش برای مانند مسیح شدن نیست. کوشش برای الگوبرداری از رفتار دیگری برای رسیدن به نمونۀ عیسی، چیزی جزء تلاش خود محوری، طوطی وار و میمون گونۀ یک شخص بر الگوی رفتاری شخص دیگر نیست. زندگی مسیحی تقلید از عیسی نیست، بلکه آشکار ساختن حیات و شخصیت او در رفتارمان است؛ " …تا حیات عیسی در بدن فانی ما ظاهر شود. " ( دوم قرنتیان 4 : 10 و 11 ).
زندگی کردن مسیحی از تکرار یکسری مراسم مذهبی تشکیل نشده. همچنین حفظ یکسری قوانین و مقررات رفتاری بر طبق اصول اخلاقی نیست. نه در گیر بودن در امور کلیسایی ماهیت زندگی مسیحی است و نه شرکت در جلسات کلیسایی و برنامه های مذهبی و پرداخت ده یک از درآمد.
زندگی کردن و رفتار کردن در یک مسیحی، توسط فیض خدا در حیات پویای عیسی مسیح تقویت می شود. وقتی عیسی مسیح شاگردان را ترک کرد، این وعده را داد که: " چون روح القدس بر شما می آید، قوّت خواهید یافت…" ( اعمال 1 : 8 )، " …بحسب عطای فیض خدا که بر حسب عمل قوّت او به من داده شده است. " ( افسسیان 3 : 7 )، که برآورده کنندۀ « کفایت در هر امری » است ( دوم قرنتیان 9 : 8 ). بنابراین پایداری و ثابت قدمی در مسیحیت از آنچه انجام می دهیم و یا رفتار می کنیم نیست بلکه تشخیص کفایت حیات عیسی مسیح در زندگی ماست. " …او که عمل نیکو را در شما شروع کرد، آن را تا روز عیسی مسیح به کمال خواهد رسانید. " ( فیلپیان 1 : 6 ).
عیسی گفت: " من آمدم تا ایشان حيات يابند و آن را زيادتر حاصل كنند. " ( یوحنا 10 : 10 )؛ و دوباره اعلام می نماید که " من راه و راستی و حیات هستم. " ( یوحنا 14 : 6 ). مسیحیان می توانند مانند پولس رسول اظهار کنند که : " مسیح زندگی ماست. " ( کولسیان 3 : 4 )؛ بنابراین " مرا زیستن مسیح است " ( فیلپیان 1 : 21 ). زندگی مسیحی « زندگی نجات بخش مسیح » است ( رومیان 5 : 10 ). این جائیست که ما از شرارت اعمال انسانی « در امان » هستیم تا اینکه بتوانیم بقصد خدا و بر اساس انگیزۀ الهی مسیح در ما، رفتار نمائیم.
خداوند، عیسی زنده می خواهد ما را با روح القدسش پر سازد ( افسسیان 5 : 18 ) و رفتار ما را کنترل کرده تا شخصیت خود را در ما آشکار نماید. این برای معیار مسیحی بر طبق ارزشهای اخلاقی نیست، بلکه جلوۀ " ثمرۀ روح، محبّت، خوشی، سلامتی، حلم، مهربانی، نیکویی، ایمان، تواضع و پرهیزکاری است. " ( غلاطیان 5 : 22 ). بنابراین ما به شخصیت مقدسش اجازه می دهیم تا در جریان مقدس شدن ما آشکار شود ( اول قرنتیان 1 : 30 و اول تسالونیکیان 5 : 23 ).
چونکه ما انسانها به طور طبیعی دارای این روحیه و قصد برای انجام رساندن وظایف را داریم، میل به این سؤال در قبال مسئولیت پذیری در بین مسیحیان نیز وجود دارد که چکار باید انجام دهیم تا مسیحی زندگی کنیم. زندگی مسیحی بخاطر آنچه ما انجام می دهیم نیست که شکل می گیرد، بلکه آنچیزی که او انجام می دهد. عیسی مسیح به شاگردانش گفت که: " جدا از من هیچ نمی توانید کرد. " ( یوحنا 15 : 5 ). پولس، یک مرد عمل در شریعت اینرا می پذیرد که " نه آنکه کافی باشیم که چیزی را به خود تفکر کنیم که گویا از ما باشد، بلکه کفایت ما از خداست. " ( دوم قرنتیان 3 : 5 ).
مسیحی شدن و مسیح بودن ما درگرو افزایش تعهد و سرسپردگی ما به سازمان کلیسا نیست. رفتار و رشد مسیحی ما در گرو اکتساب بیشتر دانش و تعلیمات کتاب مقدسّی برای نشان دادن مقبول بودن نزد خدا، نیست. تجارب احساسی، کسی را مسیحی بهتری نمی کند. فعال بودن در امور مسیحی مثل خدمت خداوند در خدمتهای مختلف و یا فرصتهای مسیونری، اعتباری برای پیشبرد زندگی مسیحی نیستند. " ( خدا ) از دست مردم خدمت کرده نمی شود که گویا محتاج چیزی باشد…" ( اعمال 17 : 25 ). مسیح برای پولس در همه زندگی و خدمتش اعتبار بود، به همین دلیل پولس اینطور نوشت: " جرأت نمی کنم که سخنی بگویم جزء در آن اموری که مسیح بواسطۀ من به عمل آورد…" ( رومیان 15 : 18 ).
پولس می نویسد: " چنانکه مسیح خداوند را پذیرفتید، در وی رفتار نمایید. " ( کولسیان 2 : 6 ). برای اینکه مسیحی شویم چگونه عیسی مسیح را پذیرفتیم؟ با ایمان. سپس یک مسیحی موظف است که لحظه به لحظه با تصمیم های ارادی خود اجازه دهد تا عمل پذیرش مسیح در زندگی اش به فعل تبدیل شود. چنین ایمان قابل پذیرشی، موجب کارهای حیاتی زندگی و شخصیت عیسی مسیح در رفتار ما می شود ( یعقوب 2 : 26 ). پولس توضیح می دهد که: " …مسیح در من زندگی می کند و زندگانی که الحال در جسم می کنم، به ایمان بر پسر خدا می کنم که مرا محبّت نمود و خود را برای من داد. " ( غلاطیان 2 : 20 ).
پس مسیحی بودن به چه معنی است؟ مسیحیت یعنی مسیح. مسیحی کسی است که عیسی مسیح در او بواسطۀ روحش زندگی می کند؛ کسی است که اجازه می دهد که زندگی و شخصیت عیسی مسیح در رفتارش برای عمل جلال خدا ظاهر شود ( اشعیا 43 : 7 ).
نوشته: جِیمز اِی فولر
دریافت لینک کوتاه این نوشته:
کپی شد! |