دفاعیات ایمانعیسی مسیح

مسیحیت چیست؟ 7- عیسی مسیح کیست؟

رای بدهید

مسیحیت چیست؟

7- عیسی مسیح کیست؟

دوست گرامی، یقین دارم اکنون می خواهید سوالی را مطرح بفرمایید که بسیاری مایلند جواب آن را بدانند و یکی از مهمترین سوالهای در جهان به شمار می رود و آن عبارت است: این شخص برجسته که شرح حالش در اینجا به طرز خلاصه نقل شده است کیست؟ کتابهای قطور زیادی برای پاسخ به این سوال مهم نوشته شده است و هر چند مشکل است که انسان بتواند به طور خلاصه شرح دهد که عیسی مسیح کیست، ولی کوشش خواهم کرد این کار را انجام دهم. چون یگانه منبع کاملاً معتبر در این مورد کتاب مقدس است، تمام نکاتی که ذکر خواهم کرد بر کتاب مقدس متکی خواهد بود.

از شرح زندگی عیسی مسیح که در چهار انجیل وجود دارد معلوم می شود کخه او واقعاً انسان بود. گر چه پدر جسمانی نداشت، ولی از طریق مادرش مریم، از نسل داود یعنی پیامبر و پادشاه بزرگ اسرائیل بود. عیسی مانند تمام مردم از نظر جسمی و روحی رشد کرد. غذا می خورد و می خوابید. شغلش نجاری بود. او خسته شد و با تمام خوشیها و رنجها و ناراحتی هایی که برای مردم در این جهان پیش می آید، کاملاً آشنا گردید. بنابراین او قادر است در تمام تجربه های بشری با ما همدردی نماید. (عبرانیان 2: 18 و 4: 15) چون عیسی انسان بود می توانست ازدواج کند و فرزندانی داشته باشد ولی این کار را نکرد. بدون شک تصمیم او در این مورد با اطاعت کامل از نقشه ای که خدا برای او داشت اتخاذ گردید.

لیکن هر چند عیسی واقعاً انسان بود، ولی از بعضی جهات با دیگران تفاوت زیادی داشت. همان طوری که قبلاً توضیح داده شد. تمام مردم، حتی انبیا و مقدسین، گاهی از اطاعت خدا غفلت نموده اند و به همین دلیل گناهکار هستند. ولی در تمام زندگی عیسی هرگز کاری یا سخنی یا فکری که بر خلاف ارادۀ مقدس خدا باشد مشاهده نشد. بنابراین او تنها انسان بی گناه است. (1پطرس 2: 22 و 1یوحنا 3: 5) او نه تنها گناهی نکرد بلکه ارادۀ او با ارادۀ خدا مطابقت کامل داشت. او در واقع یگانه انسان کاملی است که در این جهان خاکی زندگی کرده است.

اشخاصی که اعمال مسیح را دیدند شهادت دادند که قدرتش حیرت انگیز بوده است. زمانی کور مادرزادی را ملاقات کرد و به او بینایی بخشید. در موقع دیگر، وقتی او و شاگردانش سوار قایق کوچکی بودند و از دریاچه جلیل می گذشتند، طوفان عظیمی نزدیک بود قایق را عرق کند ولی عیسی به باد و طوفان فرمان داد و دریا فوراً آرام گردید. مردی به نام ایلعازر را که چهار روز از مرگش گذشته بود از قبر بیرون خواند و آن مرده فوراً برخاست و از قبر بیرون آمد. ولی عظیم ترین عمل حیرت انگیز عیسی این است که همان طوری که پیشگویی کرده بود، روز سوم پس از مرگ قیام کرد و به شاگردان خود ظاهر شد. چه کسی غیر از عیسی توانسته است چنین اعمالی انجام دهد؟ چه کسی را می شناسید که از مردگان برخیزد و دیگر نمیرد؟ هیچ کس! بنابراین واضح است که گرچه عیسی واقعاً انسان بود، ولی از بزرگترین انسانها هم بزرگتر بود. پس او کیست؟

به طوری که قبلاً ذکر نمودم، عیسی خود ادعا کرد که پسر خدا است. او نه فقط در محاکمه خود در شورای یهود بلکه بارها قبل از آن محاکمه این ادعای مهم را در مورد خود نموده بود. به علاوه او خدا را معمولاً «پدر من» خطاب می کرد. یک بار وقتی فرمود: «من و پدر یک هستیم»، دشمنانش می خواستند او را سنگسار نمایند زیرا تصور کردند که عیسی کفر می گوید. ولی ما به خوبی می دانیم که عیسی هرگز دروغگو و کفرگو نبود زیرا تمام فرمایشاتش کاملاً صحیح و درست بوده است. باید به این نکته توجه داشته باشیم که اگر کسی بگوید که عیسی پسر خدا نیست، عیسی را دروغگو می شمارد و اگر عیسی دروغگو باشد، هیچ کس نباید به او ایمان داشته باشد. ولی وقتی عیسی ادعا می کرد که پسر خدا است در واقع همان فرمایش خدا را که در موقع تعمید وی از آسمان شنیده شد تکرار می کرد: «تو پسر حبیب من هستی که از تو خشنودم». (مرقس 1: 11) در تمام مطالب رسولان عیسی، بارها تکرار شده که عیسی پسر خدا است و تمام مسیحیان جهان این ادعا را همیشه قبول داشته اند. البته توجه دارید که این اصطلاح مفهوم جسمانی ندارد بلکه دارای مفهوم روحانی می باشد. بدیهی است که خدا هرگز با زنی ازدواج نکرده تا از او پسری داشته باشد زیرا چنین کاری غیر ممکن و غیر قابل تصور است.

در انجیل عیسی »کلمۀ خدا» هم نامیده می شود. لقب «پسر خدا» همبستگی و یگانگی عیسی را با خدا که پدر واقعی او است نشان می دهد، ولی لقب «کلمۀ خدا» به ما می فهماند که خدا به وسیلۀ عیسی مسیح با بنی نوع بشر سخن می گوید. در انجیل این طور می خوانیم: «در ابتدا کلمه بود و کلمه نزد خدا بود و کلمه خدا بود. همان در ابتدا نزد خدا بود. همه چیز به واسطۀ او آفریده شد و به غیر از او چیزی از موجودات وجود نیافت. در او حیات بود و حیات نور انسان بود..و کلمه جسم گردید و میان ما ساکن شد پر از فیض و راستی و جلال او را دیدیم جلالی شایستۀ پسر یگانۀ پدر». (یوحنا 1: 1-14)

مقصود آیات فوق این است که خدا قبلاٌ به وسیلۀ انبیا و کتب آنها خود را ظاهر ساخته بود، بالاخره خود را به طور کامل به وسیلۀ شخص کاملی مکشوف فرمود. این شخص کامل از یک پیامبر خیلی بزرگتر می باشد و در واقع با او یکی است. زیرا این آیات انجیل به ما می گویند که این شخص کلمه خدا و پسر خدا است. او ابتدا با خدا یکی بود و همه چیز به وسیلۀ او آفریده شد. سپس، در زمان مقرر، کلمه ابدی خدا در رحم مریم باکره لباس بشری پوشید و به صورت عیسی مسیح ظاهر گردید. بنابراین ملاحظه می کنیم که او دارای دو طبیعت و یا دو جنبه بوده است، یکی جنبۀ الهی و دیگری جنبۀ انسانی. عیسی مسیح هم خدا است و  هم انسان.

اولین کسانی که به عیسی ایمان آوردند و رسولان او شدند، یهودی بودند و به یکتاپرستی و وحدانیت خدا اعتماد کامل داشتند. معهذا بعد از این که در حدود دو سال با عیسی زندگی کردند، اطمینان کامل یافتند که استادشان با خدا یمک است و به همین دلیل بود که پطرس اعتراف کرد: «تویی مسیح پسر خدای زنده» (متی 16: 16) هم چنین توما، هنگامی که عیسی زنده را پس از قیامتش از مرگ دید، فریاد بر آورد: «ای خداوند من و ای خداوند من» (یوحنا 20: 28) در هر دو مورد، عیسی شاگردان خود را برای ایمانی که نسبت به او داشتند ستایش نمود و به توما گفت: «بعد از دیدنم ایمان آوردی؟ «خوشا به حال» امروز نصیب ما هم می شود به شرطی که ایمان داشته باشیم که او پسر خدا است.

اکنون می دانیم که مایلید بپرسید: «در صورتی که خدا واحد است، چگونه امکان دارد که عیسی مسیح پسر خدا بوده و یا خدا یکی باشد؟ در واقع این موضوع از اسراری است که فهم آن بالاتر از عقل محدود ما می باشد. چه کسی غیر از خدا می تواند به ذات و ماهیت الهی پی ببرد؟ ولی باید متوجه باشیم که خدا قادر مطلق است و آنچه بر خلاف ارادۀ مقدس نباشد برایش غیر ممکن نیست. به علاوه در طبیعت که توسط خدا آفریده شده می توانیم، هر چند به طور ناقص، نمونه ای از این سر یا حقیقت الهی را مشاهده نماییم. خورشید را ملاحظه کنید که در آسمان قرار دارد و عظیم و پر حرارت است که اگر به زمین نزدیکتر شود همه از بین خواهند رفت. خورشید نور  خود را، که در حقیقت با خود آن تفاوتی ندارد، می تاباند و به وسیلۀ آن به دنیای ما نور و حرارت می بخشد. به همین طریق خدای بزرگ ما نور خود را، که با خودش یکی است، به دنیای ما می تاباند تا به ما حیات ببخشد. خدا این نور را کلمۀ خود و پسر خود می خواند. این نور به صورت عیسی مسیح ظاهر شد که دربارۀ خود فرمود: «من نور عالم هستم، کسی که مرا متابعت کند در ظلمت سالک نشود بلکه نور حیات را یابد» (یوحنا 8: 12) هنگامی که نور خورشید را می نگریم خورشید را مشاهده می کنیم و هم چنین هنگامی که عیسی مسیح را می نگریم خدا را می بینیم. عیسی فرمود: «هر کس که مرا دید پدر (یعنی خدا) را دیده است» (یوحنا 14: 9) بنابراین ما مسیحیان مطمئن هستیم که خدا خود توسط پسرش عیسی مسیح به سوی ما آمده است.

دوست گرامی، آیا به نظر شما عجیب است که خدای قادر مطلق برای نجات بشر گناهکار بدین طریق به جهان آید؟ ولی فراموش نفرمایید که خدایی که بی اندازه بزرگ است تمام کارهای خود را از روی محبت انجام می دهد و به وسیلۀ آمدنش به حهان در شخصیت مسیح، محبت الهی خود را کاملاً بر ما مکشوف نموده است. بدون شک شما داستان پادشاه عادلی را که مردم سرزمین خود را بی نهایت محبت می نمود شنیده اید که چونه گاهی ردای سلطنتی خود را کنار می گذاشت و لباس فقیرانه ای به تن می کرد و به خانۀ مردم بیچاره می رفت تا با آنان صحبت نماید و به آنها کمک کند. البته این نمونۀ ناقص و غیر کافی فقط تا حدی نشان می دهد که چگونه پسر خدا که با پدر یکی بود جلال آسمانی را ترک کرد و به زمین آمد و چون انسانی فقیر زندگی کرد تا محبت عمیق خدا را به انسان آشکار سازد و آنان را به سوی خدا رهبری فرماید. این نوع محبت بسیار حیرت انگیز است!

نوشتۀ دکتر ویلیام م. میلر

ترجمۀ کمال مشیری با همکاری کشیشِ شهید ط. میکائیلیان

انتشارات حیات ابدی

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا
x  Powerful Protection for WordPress, from Shield Security
This Site Is Protected By
ShieldPRO