مروری بر کتاب “چهار دیدگاه از جهنم”
مروری بر کتاب “چهار دیدگاه از جهنم”
از انتشارات زوندروَن-سردبیر عمومی این کتاب: ویلیام کراکت
- دیدگاه تحتاللفظی جان والوورد از جهنم (The Literal view)
از دید والوورد آموزۀ جهنم در کتابمقدس مکاشفهای است که به تدریج رشد میکند و به اوج خود میرسد. گاهی استفاده از کلمۀ شئول (در عهدعتیق) به معنای قبر است. با این حال، شئول گاهی اوقات معنای محل «آتش» (تثنیه ۲۲:۳۲) و «درد» (ایوب ۲۲:۱۴) یا مجازات و عذاب نیز میدهد. در کتاب اشعیا، بابلیهایی که در داوری الهی کشته میشوند، چنین به تصویر کشیده شدهاند که در شئول توسط کسانی که زودتر از آنها مردهاند مورد استقبال قرار میگیرند (اشعیا ۱۰:۹-۱۴). آیههای متعددی وجود دارند که ثابت میکنند خشم خدا چیزی بیش از یک مرگ جسمی صرف است. کلمات عبری مانند “اولام” و “نیش” در کتابمقدس معمولاً «همیشه» ترجمه میشوند و تنها در برخی متون به زمان محدودی اشاره دارند (برای نمونه خروج ۲۱:۲۷)، اما برای مجازات ستمکاران، در عهدعتیق و جدید هرگز پایانی مشاهده نمیشود.
هیچ گفتۀ رسمی در کلام خدا وجود ندارد که چنین مجازاتی به معنای واقعی کلمه برداشت نشود و تا ابد ادامه نیابد.
در حالی که فریسیان عموماً به عذاب ابدی برای شریران معتقد بودند، مکتب هیلل تعلیم میداد که عذاب شریران تنها یک سال طول میکشد، مگر استثناییترین گناهکارانی که برای مدت بیشتری مجازات میشوند. اما اینگونه نتیجهگیری هرگز توسط کتابمقدس پشتیبانی نشده است.
تعلیم عیسی و رسولانش، حتی تا حدّ استفاده از کلمۀ یونانی aionios «ابد» پیش میرود یعنی آنچه را که در عهدعتیق به طور گذرا به آن اشاره شده بود، به شکل بسیار روشنی بیان میکند.
باید اعتراف نمود که بسیاری از مسیحیان برای آشتی دادن مفهوم خدای محبت با جهنم واقعی تلاش میکنند. اما نظر شخصی (قدیمی یا مدرن) ما حقیقت را تغییر نمیدهد. کسانی که به مصون از خطا بودن کتاب مقدس و فنّ تفسیر تحتاللفظی باور دارند، باید مفهوم جهنم را به عنوان محلی برای عذاب ابدی آگاهانه در آتش واقعی بپذیرند.
- دیدگاه نمادین ویلیام کراکت از جهنم (The metaphorical view)
کراکت که قصد ندارد دیدگاهی مدرنیستی یا سازشکارانه از کتابمقدس ارائه دهد، صادقانه معتقد است (همراه با اقلیت قابل توجهی در طول تاریخ) که مطالب کتاب مقدس در مورد “آتش ابدی” به شکل استعاری است. در حالی که کراکت با والوورد موافق است که جهنم مکانی برای مجازات آگاهانۀ بیپایان است، میگوید جهنم نمیتواند به معنای واقعی کلمه محل «تاریکی مطلقِ ابدی» (یهودا ۱۳) و «آتش» باشد (متی ۴۱:۲۵). آتش واقعی نمیتواند موجوداتی که از جنس روح هستند (مانند ابلیس و فرشتگانش) را عذاب دهد (متی ۴۱:۲۵). او چنین نتیجهگیری میکند که بیانات عهد جدید از بهشت و جهنم تا حد زیادی حالت نمادین دارند و معنای تحتاللفظی از جهان آینده را به ما ارائه نمیدهند. دلیلی که او میآورد این است که برای معلمان باستان استفاده از گزافهگویی برای تأکید بر یک نکته امری معمولی بود (لوقا ۱۴:۲۶، متی ۲۹:۵، لوقا ۶۰:۹). تصاویری که از جهنم خارج از کتاب مقدس در ادبیات یهودی، گرافیک و ملموس وجود دارند به این منظور نبوده که آنها را به معنای واقعی استنباط کنیم.
کراکت معتقد است که نویسندگان عهد جدید تقریباً به همین روش نوشتهاند. نظر او این است که در مجموع، کتاب مقدس در این مورد به زبان استعاره صحبت میکند تا وحشت غیرقابل بیانی که در داوری خدا وجود دارد، با این زبان ابراز کند.
او در حالی که با دیدگاه تحتاللفظی والوورد مخالف است، با موضع شرطی پیناک نیز مخالف است. او چنین برداشتی دارد که مسئلۀ عدم وجود هماهنگی ابدی در عالم، مسئلهای است که باید مکتب جهانشمولی (Universalism) آن را حل کند. در این مسئله چنین تمایلی وجود دارد که توقعات امروزی را بر نویسندگان باستان تحمیل کند. او پس از بررسی مطالب نویسندگان یهودی اواخر دوران باستان و نوشتههای مسیحی قرن دوم، ثابت میکند که مسیحیت اولیه تأئیدکنندۀ رنجی جاودانی و آگاهانه است. او تأثیر فلسفه یونان را به عنوان توضیحی برای کنار گذاشتن مرگ مسیح و رسولان توسط نسل بعدی مسیحیان رد میکند و به منظور پشتیبانی از تفسیر خود برای رد دیدگاه شرطی، به مَثَل مرد ثروتمند و ایلعازر (لوقا ۱۹:۱۶-۳۱) و استفادۀ مرقس از تصویر «کِرمی که نمیمیرد» (مرقس ۴۷:۹-۴۸) که اشارهای است به اشعیا ۲۴:۶۶ و زبان کتاب مقدس در مورد “گریه و دندان به دندان ساییدن” (متی ۴۹:۱۳-۵۰) و بسیاری نمونههای دیگر تکیه میکند. به نظر میرسد که دیدگاه او بیشتر حالتی است که نسبت به دیگر دیدگاهها عکسالعمل نشان میدهد، اما به هر ترتیب برای من پذیرفتن دیدگاه *نابودگرای این متنها که کلیدی نیز هستند، مسئلۀ مشکلی است.
*دیدگاه نابودگرا معتقد است که منظور از جهنم ساقط شدن از هستی است و نابودی کامل و نه عذاب جاودانی در آتش در حالتی آگاه.
- دیدگاه برزخی زاکاری هِیز از جهنم (The purgatorial view)
هِیز میگوید، دیدگاه برزخی مبتنی بر باورهای زیر است: این که سرنوشت ابدی، یعنی بهشت یا جهنم، در لحظۀ مرگ بهطور قطع تعیین میشود، و با توجه به اینکه اکثر آنها نه آنقدر شریر هستند که به جهنم ابدی سپرده شوند و نه به اندازۀ کافی نیک هستند که به بهشت بروند بنابراین باید نوعی فرآیند “پاکسازی” بین مرگ و ورود به بهشت انجام شود. الاهیات کاتولیک رومی به این مفهوم چنین تفسیری را هم میافزاید که کسانی که هنوز بر زمین هستند میتوانند با دعاها و شفاعتهایشان به یاری کسانی که در فرآیند پاکسازی قرار دارند، بشتابند.
در کلیسای اولیه، اوریجن، کلمنت اسکندریه، گریگوری اهل نیسا، و بسیاری دیگر معتقد بودند که آتش جهنم به نوعی حالت ترمیم و پاکسازی به خود دارد (در واقع بسیاری از الاهیدانان یونانی اولیه به بازسازی عالمگیر معتقد بودند که در نهایت همه نجات خواهند یافت).
براساس توجیهی که در دوم مکابیان ۴۱:۱۲-۴۶ (بخشی از کانُن کاتولیک) یافت میشود امکان کفاره برای مردگان آموزش داده میشود که طبق آن افراد از گناه آزاد میشوند. متی ۳۱:۱۲-۳۲ از کفر به روح القدس به عنوان گناهی که “چه در این عصر و چه در عصر آینده” بخشیده نخواهد شد، صحبت میکند. هِیز با اشاره به این آیه استدلال میکند که این آیه تا حدّی نشان میدهد که برخی از گناهان ممکن است در عصر آینده بخشیده شوند. سومین متن مهم برای اثبات چنین استدلالی، اول قرنتیان ۱۱:۳-۱۵است که از امکان نجات یافتن “همچون کسی که از میان شعلههای آتش جان به در برده باشد” صحبت میکند.
با این حال، مفهوم برزخ برای تفکر پروتستانها امری بیگانه است. آموزۀ پروتستان عادل شمرده شدن صرفاً توسط ایمان را توصیه میکند و به چنین تعلیمی تن در نمیدهد. آموزۀ پروتستانی “Sola Scriptora” (فقط کتابمقدس!)، پروتستانها را نسبت به هر آموزهای که قرار است در طول اعصار ایجاد شده باشد و از *تقوای عامیانه (توضیح در پاورقی) شکل گرفته باشد که بعدها به رسمیت شناخته شده و توضیحات الاهیاتی به آن افزوده شده، بدگمان میسازد.
*تقوای عامیانه در مسیحیت بیان ایمانی است که از عناصر فرهنگی خاصی بهره میبرد که در محیطی خاص بهکار میرود و میتواند احساسات کسانی را که در همان محیط زندگی می کنند به شیوهای زنده و مؤثر تفسیر و زیر سؤال ببرد.
- دیدگاه مشروط کلارک پیناک از جهنم (The conditional view)
پیناک میگوید امروزه تعداد کمی از واعظان عذاب جاودانی با آگاهی کامل را موعظه میکنند. آنها تناقض اخلاقی عجیبی را که بین معرفی خدای پرمهر ما و یک شکنجهگر کیهانی وجود دارد، پذیرفتهاند. پیناک چنین استدلال میکند که اگر میخواهیم کتابمقدس را به معنای واقعی کلمه در نظر بگیریم، باید کلماتی مانند «هلاکت» و «مرگ» را که در آیههای مختلف به آنها اشاره شده به معنای واقعی کلمه در نظر بگیریم و این دو کلمه به ساقط شدن از هستی اشاره دارند و نه عذاب جاودانی. او اینگونه تفسیر میکند که تلویحاً اینکه کسانی که دیدگاه «لفظی» جهنم را رد میکنند، مصون از خطا بودن کتابمقدس را نیز رد میکنند، به هیچ عنوان صحّت ندارد. در واقع، پیناک میگوید اینکه در تفاسیر سُنتی بدون هر گونه نگرش انتقادی، مفهوم جاودانگی روح به جهنم نیز تعمیم داده شده، باعث شده که سُنت گرایان معنای تحتاللفظی بسیاری از آیههای کتابمقدس را نادیده بیانگارند.
پیناک سپس شرح مبسوطی از آیههای کلیدی ارائه میدهد که آشکارا از دیدگاه شرطی حمایت میکنند و نشان میدهد که چگونه این آیههای کتاب مقدس که اغلب برای تعلیم دیدگاههای دیگر استفاده میشوند، در واقع میتوانند از دیدگاه شرطی خیلی بهتر درک شوند. با توجه به اینکه در سُنت یهودی و مسیحی دیدگاههای زیادی در مورد جهنم وجود دارد، پیناک میپرسد: آیا باید خدا را به عنوان خدایی که ظلم بینهایت روا میدارد به تصویر بکشیم؟ (خیر!) آیا گناهان مرتکب شده در زمان و مکان محدود، مستحق عذاب بیحدّ و حصر الهی هستند؟ (خیر!) آیا دیدگاهِ به اصطلاح سُنتی برای کار بشارت در ایمانداران انگیزه ایجاد میکند؟ (خیر!) چنین تفکری باعث شرمندگی مسیحیان میشود و بسیاری را از مسیح دور میسازد و در نتیجه به امر بشارت آسیب میرساند. پیناک میگوید دیدگاه استعاری کمک چندانی به کاهش عذاب جهنم نمیکند و نمیتواند بهتر از دیدگاه تحتاللفظی به حساب آید؟ دیدگاه جهانشمولی (Universalism) نیز (که در این کتاب مورد بحث قرار نگرفته) آزادی انسان را در نظر نمیگیرد. پیناک در پایان اینگونه نتیجه میگیرد که دیدگاه شرطی ممکن است در واقع جهنم (یا حداقل ذکر آن) را از خاموشی نجات بخشد!
ترجمۀ کشیش ورژ باباخانیان
دریافت لینک کوتاه این نوشته:
کپی شد! |