دفاعیات ایمانسؤالات در مورد خداسؤالات رایجعیسی مسیحکتاب مقدس

مردم چگونه خدا را قبل از در دسترس بودن شناخت خدا، قبل از کتاب مقدس می شناختند؟

2.3/5 - (3 امتیاز)

مردم چگونه خدا را قبل از در دسترس بودن شناخت خدا، قبل از کتاب مقدس می شناختند؟

هرچند مردم کلام خدا را به صورت مکتوب در دسترس نداشتند، اما فاقد قدرت برای دریافت، فهم و اطاعت از آن نبودند. در حقیقت، در دنیای امروز مکان های بسیاری وجود دارد که کتاب مقدس بدانجا نرسیده، با این وجود مردم خدا را می شناسند و توانایی شناخت او را دارند. این مسئله به مکاشفه مربوط است یعنی آشکار کردن خدا به انسان در زمینۀ آنچه که می خواهد دربارۀ او بدانیم. با اینکه کتاب مقدس همیشه وجود نداشته، اما همواره طریق هایی وجود داشته که انسان به واسطۀ آن مکاشفۀ خدا را دریافت کرده و آن را بفهمد. دو دسته بندی از مکاشفه داریم: عام و خاص.

مکاشفۀ عام با آنچه که خدا برای همۀ انسان ها آشکار کرد، ارتباط پیدا می کند. جنبۀ بیرونی مکاشفۀ عام این است که خدا باید علت یا منشاء همه چیز باشد. چون این چیزها وجود دارند و باید علتی برای وجود آن ها باشد، پس خدا هم بایستی وجود داشته باشد. رومیان ۱: ۲۰ می فرماید: «زیرا از آغاز آفرینش جهان، صفات نادیدنیِ خدا، یعنی قدرتِ سرمدی و الوهیت او را می‌توان با ادراک از امور این جهانِ مخلوق، به‌روشنی دید.» تمام مردان و زنان کرۀ زمین می‌ توانند به خلقت نگاه کنند و بدانند که خدا وجود دارد. مزمور ۱۹: ۱-۴ این موضوع را بیشتر شرح می‌دهد و می‌گوید که خلقت آشکارا از خدا صحبت می کند آن هم به زبانی که برای همه قابل فهم است. «نه سخنی است و نه کلامی» (آیۀ ۳). مکاشفه ای که طبیعت به ما می دهد واضح و شفاف است. هیچ کس نمی تواند با ادعای بی خبری بهانه بیاورد. شخص بی خدا هیچ عذری ندارد و از کسی که منکر وجود خداست هیچ عذری پذیرفته نمی شود.

جنبۀ دیگری از مکاشفۀ عام یعنی آنچه خدا بر همگان آشکار نموده، وجود وجدان ماست. این وجدان درونی است. «زیرا آنچه از خدا می‌توان شناخت بر آنان آشکار است، چون خدا آن را بر ایشان آشکار ساخته است» (رومیان ۱: ۱۹). انسان ها به دلیل داشتن یک بخش معنوی و غیرمادی، از وجود خدا باخبرند. این دو جنبه از مکاشفۀ عام در داستان های بسیاری از مبشرینی که با قبایل بومی برخورد کرده اند آشکار است، کسانی که هرگز کتاب مقدس را ندیده و از عیسی نشنیده اند. با این وجود، وقتی نقشۀ نجات به آن ها داده می شود، می دانند که خدا وجود دارد زیرا شواهد او را در طبیعت می بینند و می دانند که نیاز به نجات دهنده دارند زیرا وجدانشان آن ها را محکوم می کند به این که گناه کرده اند و نیاز به او دارند.

علاوه بر مکاشفۀ عام، مکاشفه خاص وجود دارد که خدا از آن برای نشان دادن خود و اراده اش به انسان استفاده می کند. مکاشفۀ خاص بر تمام مردم آشکار نمی گردد، بلکه تنها بر عدۀ خاصی و در زمانی معین مکشوف می شود. نمونه های کتاب مقدسی از مکاشفۀ خاص عبارتند از قرعه (اعمال ۱: ۲۱-۲۶ و امثال ۱۶: ۳۳)، اوریم و تُمّیم (نوعی قرعه که به دست کاهن اعظم انجام می شد- ر.ک. خروج ۲۸: ۳۰؛ اعداد ۲۷: ۲۱؛ تثنیه ۳۳: ۸؛ اول سموئیل ۲۸: ۶؛ و عزرا ۲: ۶۳)، خواب ها و رؤیاها (پیدایش ۲۰: ۳، ۶؛ پیدایش ۳۱: ۱۱-۱۳، ۲۴؛ یوئیل ۲: ۲۸)، ظاهر شدن فرشتۀ خداوند (پیدایش ۱۶: ۷-۱۴؛ خروج ۳: ۲؛ دوم سموئیل ۲۴: ۱۶؛ زکریا ۱: ۱۲) و خدمت انبیا (دوم سموئیل ۲۳: ۲؛ زکریا ۱: ۱). آیاتی که بدانها اشاره کردیم فهرستی کامل از تمام این اتفاقات نیست بلکه باید آن را به عنوان نمونه هایی عالی از این نوع مکاشفه در نظر بگیریم.

کتاب مقدس چنانکه می دانیم نوعی از مکاشفۀ خاص است. اما به تنهایی در یک مقوله قرار می گیرد زیرا اَشکال دیگر مکاشفۀ خاص را که برای امروز ضروری نیست نیز به ما ارائه می دهد. حتی پطرس که همراه با یوحنا شاهد صحبت کردن عیسی با موسی و ایلیا روی کوه تبدیل هیئت بود (متی ۱۷؛ لوقا ۹) اعلان کرد که این تجربۀ خاص در مقایسه با «کلامِ بس مطمئن انبیا…که نیکوست…» (دوم پطرس ۱: ۱۹) در مرتبۀ پایین تری قرار دارد. زیرا کتاب مقدس کلامی است مکتوب از تمام اطلاعاتی که خدا می خواهد دربارۀ او و نقشه اش بدانیم. در حقیقت، کتاب مقدس حاوی تمام آن چیزهایی است که نیاز داریم در مورد رابطه با خدا بدانیم.

بنابراین، چنانچه می دانیم قبل از در دسترس قرار گرفتن کتاب مقدس، خدا از روش های مختلفی برای آشکار کردن خود و اراده اش به انسان استفاده نمود. جالب است به این موضوع فکر کنیم که خدا فقط از یک قالب یا روش استفاده نکرد بلکه طرق مختلف را به کار گرفت. این قضیه باعث می شود که خدا را شکر کنیم به خاطر کلام مکتوبی که به ما داد و آن را تا به امروز برایمان حفظ نمود. ما وابسته به کسی نیستیم که کلام خدا را برایمان بازگو کند، بلکه می‌توانیم خودمان آن را بخوانیم!

البته، صریح ترین مکاشفۀ خدا، پسرش عیسی مسیح بود (یوحنا ۱: ۱۴؛ عبرانیان ۱: ۳). وقتی عیسی انسان شد تا بر روی زمین بین ما زندگی کند، همین به تنهایی مکاشفه‌ای آشکار و گویا بود. وقتی او بر روی صلیب به خاطر گناهانمان جان داد، شکی برای ما باقی نماند که خدا محبت است (اول یوحنا ۴: ۱۰).

منبع مقاله: www.gotquestions.org

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

همچنین ببینید
بستن
دکمه بازگشت به بالا
x  Powerful Protection for WordPress, from Shield Security
This Site Is Protected By
ShieldPRO