پاسخ به اسلام

محمد، قرآن و منابع جعلی مسیحی: مسئله سخن گفتن عیسی در گهواره و زنده ساختن پرندگانِ گِلی

رای بدهید

محمد، قرآن و منابع جعلی مسیحی:
مسئله سخن گفتن عیسی در گهواره و زنده ساختن پرندگانِ گِلی

خلاصه
محمد از چندین منبع به عنوان اطلاعات برای قرائت قرآن استفاده کرد. یکی از این منابع افسانه‌های مسیحیانی بود که در آن زمان در عربستان و اطراف آن زندگی می‌کردند. این مقاله به توصیف دو افسانه مسیحی می‌پردازد که محمد آنها را در قرآن قرائت کرد.

مقدمه
محمد با مسیحیان ارتباط داشت. خدیجه، همسر اول او، پسرعمویی به نام ورقه داشت که مسیحی بود (سیرت رسول الله، ص. ۸۳، ترجمه گیوم). او همچنین معروف بود که در اوایل زندگی خود در سفرهایش با کاروان‌ها با مسیحیان صحبت کرده است. بعداً، او یک دختر برده مسیحی به عنوان هدیه دریافت کرد. این دختر مریم، قبطی مصری بود. او تبدیل به همسر موقت او شد و پس از اینکه یک پسر به دنیا آورد، با او ازدواج کرد. بدون شک او از مریم نیز درباره برخی حقایق مسیحیت یاد گرفت. در جنوب مدینه، روستای مسیحی نجران وجود داشت. این مردم نیز برخی ارتباطات با محمد داشتند.
از این افراد، محمد می‌توانست درباره مسیحیت و افسانه‌های غیرواقعی مسیحی که در این سرزمین رایج بود، بیاموزد.

در جاهای مختلف، قرآن به داستان‌هایی اشاره می‌کند که مشابه داستان‌های موجود در عهد جدید هستند. اشخاص و نام‌ها تکرار می‌شوند و برخی شباهت‌ها بین عهد جدید و قرآن وجود دارد. و همان‌طور که انتظار می‌رود، یک داستان هنگام گفتن و سپس تکرار کردن از زبان دیگری تغییر می‌کند، نسخه‌های قرآنی داستان‌ها نیز با آنچه قبلاً مستند شده است، متفاوت هستند.
این داستان‌های قرآنی معمولاً از نوعی هستند که انتظار می‌رود در سوابق مردی که به طور انحصاری بر شنیده‌ها و منابع ثانویه تکیه کرده، پیدا شوند، زیرا محمد قادر به خواندن کتاب‌هایی نبود که مسیحیان از آنها استفاده می‌کردند.

جزئیات
در اینجا دو افسانه مسیحی وجود دارد که محمد درباره آنها شنیده و سپس آنها را در قرآن قرائت کرده است.

۱)عیسی در گهواره سخن می‌گوید
“او با مردم، در گاهواره و در حالت كهولت (و میانسال شدن) سخن خواهد گفت؛ و از شایستگان است”(سوره آل عمران آیه ۴۶) آیه‌های دیگری در باره این موضوع در سوره مریم آیه‌های ۲۸ تا ۳۴ وجود دارد:
“اى خواهر هارون! نه پدرت مرد بدى بود، و نه مادرت زن بد كاره‌‏اى!!» (مریم) به او اشاره كرد؛  گفتند: «چگونه با كودكى كه در گاهواره است سخن بگوییم؟!» (ناگهان عیسى زبان به سخن گشود و) گفت: «من بنده خدایم؛ او كتاب (آسمانى) به من داده؛ و مرا پیامبر قرار داده است! و مرا-هر جا كه باشم-وجودى پربركت قرار داده؛ و تا زمانى كه زنده‌‏ام، مرا به نماز و زكات توصیه كرده است! و مرا نسبت به مادرم نیكوكار قرار داده؛ و جبار و شقى قرار نداده است! و سلام (خدا) بر من، در آن روز كه متولد شدم، و در آن روز كه می‌میرم، و آن روز كه زنده برانگیخته خواهم شد!» این است عیسى پسر مریم؛ گفتار حقى كه در آن تردید مى‏‌كنند!”

۲) عیسی پرندگان از گِل را به پرندگان زنده تبدیل می‌کند
«(او را به عنوان) رسول و فرستاده به سوى بنى اسرائیل (قرار داده، که به آنها مى‌گوید:) من نشانه‌اى از طرف پروردگار شما، برایتان آورده‌ام؛ من از گِل، چیزى به شکل پرنده مى‌سازم؛ سپس در آن مى‌دمم و به فرمان خدا، پرنده‌اى مى‌گردد. و به اذن خدا، کور مادرزاد و مبتلایان به برص (پیسى) را بهبودى مى‌بخشم؛ و مردگان را به اذن خدا زنده مى‌کنم؛ و از آنچه مى‌خورید، و در خانه‌هاى خود ذخیره مى‌کنید، به شما خبر مى‌دهم؛ مسلماً در اینها، نشانه‌اى براى شماست، اگر ایمان داشته باشید». (سوره آل عمران آیه ۴۹)
هر دو این رویدادها، یعنی سخن گفتن در گهواره و پرندگان از گِل، دوباره در سوره المائده آیه ۱۱۰ ذکر شده است:
«آن‌گاه که خدا گفت: ای عیسیِ مریم: به خاطر آر نعمتی را که به تو و مادرت عطا کردم آن‌گاه که تو را به تأیید روح قدسی توانا ساختم که در گهواره و بزرگسالی با مردم سخن می‌گفتی، و آن‌گاه که تو را تعلیم کتاب و حکمت کردم و به تو علم تورات و انجیل آموختم، و هنگامی که از گِل، شکل مرغی به امر من ساخته و در آن می‌دمیدی تا به امر من مرغی می‌گردید، و کور مادرزاد و پیس را به امر من شفا می‌دادی، و آن‌گاه که مردگان را به امر من (از قبر) بیرون می‌آوردی، و آن‌گاه که (دست ستم) بنی اسرائیل را از سر تو کوتاه کردم وقتی که تو با معجزات روشن بر (هدایت) آنها آمدی و کافران بنی اسرائیل گفتند که اینها جز سحری آشکار نیست».

منابع
#۱ احتمالاً از “انجیل الطفولی” می‌آید که به عنوان “انجیل کودکی عیسای مسیح” شناخته می‌شود. این یک افسانه غیررسمی عربی از قرن دوم است (یادآور می‌شویم که انجیل‌های معتبر پیش از اوایل قرن دوم میلادی نوشته شده‌اند، یعنی دورانی که رسولان مسیح و بسیاری از شاهدان عینی وقایع ذکر شده در آنها، هنوز زنده بودند) که از مصر نشأت گرفته است. این احتمال وجود دارد که این منبع، آیه ذکر شده در قرآن را الهام بخشیده باشد. در اینجا یک بخش مشابه از “انجیل کودکی عیسای مسیح” آورده شده است:
عیسی در گهواره سخن گفت و به مادرش گفت: ‘مریم، من عیسی، پسر خدا هستم، کلمه‌ای که تو بنا به اعلام فرشته جبرئیل به دنیا آوردی و پدر من مرا برای نجات جهان فرستاده است.'”

مقایسه این دو آیه نشان‌دهنده یک سرقت ادبی واضح از سوی محمد است. در مورد اول، محمد آنچه را که شنیده بود، بازنگری کرده تا با اعتقادات و آموزه‌های خود هم‌راستا کند.

#۲ انجیل توماس اسرائیلی (“انجیل توماس اسرائیلی” با “انجیل توماس” که ادعا می‌کند یک انجیل واقعی است، متفاوت است. “انجیل توماس اسرائیلی” کتابی است که شامل افسانه‌های غیرواقعی است که تنها به طور تصادفی نام مشابهی با “انجیل توماس” دارد).

بخش مشابه:
“عیسای کودک، در سن ۵ سالگی، در کنار جوی آبی کثیف بازی می‌کرد؛ و پس از اینکه تمام آب را به داخل خندق‌ها جمع کرد، بلافاصله آن را پاک و تمیز کرد؛ با گفتن یک کلمه. سپس مقداری خاک را مرطوب کرده و از آن دوازده گنجشک ساخت. و این کارها در روز شنبه اتفاق افتاد. بسیاری از کودکان دیگر نیز با او بازی می‌کردند. اکنون یک یهودی، با دیدن آنچه عیسی انجام می‌داد، متوجه شد که او در روز شنبه بازی می‌کند و نزد پدر (عیسی) یعنی یوسف رفت. او گفت: ‘بنگر، پسرت در جوی آب کثیف است و با برداشتن مقداری گِل، دوازده گنجشک ساخته است و بدین ترتیب روز شنبه را ناقض کرده است.’ بر این اساس، یوسف به محل رفت و فریاد زد: ‘چرا این کارها را در روز شنبه انجام دادی که انجام آن غیرقانونی است؟’ سپس عیسی دست‌هایش را بر گنجشک‌ها زد و با صدای بلند به آنها گفت: ‘بروید!’ پس آنها در حال جیک‌جیک کردن پرواز کردند. یهودیان با دیدن این موضوع شگفت‌زده شدند و نزد حاکمان خود رفتند و گفتند که چه چیزی را عیسی انجام داده.”
باز هم به شباهت‌ها توجه کنید. یک افسانه غیرواقعی مسیحی دیگر، یک داستان دیگر که توسط مسیحیان ساکن در خاورمیانه منتشر شده است. و یک افسانه دیگر که به قرآن راه یافته است.

نتیجه‌گیری
محمد در ایمان خود جدّیت داشت. شاید او می‌خواست با سخنان مثبت خود درباره ایمان مسیحیان و یهودیانی که اطراف او بودند، بر آنان تأثیر بگذارد و آنها را در قرائت خود ذکر کند. با این‌حال، بارها و بارها، به ویژه در برخورد با یهودیت، محمد از مطالب آنها بهره‌برداری کرد، که بسیاری از آن‌ها بی‌اساس بودند. این افسانه‌ها که حقیقت نداشتند به قرآن راه یافتند و بار دیگر نشان می‌دهند که این کلمات سخنان خدا نیستند، بلکه احتمالاً تلاشی مجدّانه از سوی محمد برای هدایت مردمش به سمتی بوده که او معتقد بود بهترین روش ممکن است.

منابع:
۱. “منابع اسلام”، سنت کلیر-تیس‌دال، ص. ۵۸، و “اسلام نمایانده شده”، انیس شرویش، ص ۲۱۶.
۲. “منابع اسلام”، سنت کلیر-تیس‌دال، ص ۵۷-۵۸.
(توضیح: متن آیه‌های قرآن از ترجمۀ آیت‌الله مکارم شیرازی نقل شده است)

منبع مقاله:
https://www.answering-islam.org/Quran/Sources/cradle.html

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا
x  Powerful Protection for WordPress, from Shield Security
This Site Is Protected By
Shield Security