کتاب مقدس

فهرست و معانی اسامی کتاب مقدس: جابر، جاد، جارب، جبعا و جدعون

رای بدهید

جابَر                     1تواریخ 4: 18                Heber

پسر مَرَد و یهودیه که مؤسس سوکو در یهودا بود.

جاد (نیکو طالع)          پیدایش 30: 11            Gad

1) پسر هفتم یعقوب از زلفه، کنیز لیه (پیدایش 30: 9-10) که او هفت پسر داشت (پیدایش 46: 16) . هر یک مؤسس قبیله ای بوده اند (اعداد 25: 16-18). اطلاعات کمی در مورد این قبیله مکتوب است. در هنگام خروج، تعداد افراد بالای بیست سالِ قبیله، چهل و پنج هزار و شش صد و پنجاه نفر ذکر شده است (اعدا 1: 24). این قبیله در شرق اردن سکونت داشت ولی به سایر قبایل جاد در فتح کنعان کمک کردند (اعداد 32: 20-32). سرزمین قبیلۀ جاد شامل قسمت جنوبی کوهستان جلعاد از دریاچۀ یبوق به حشبون و از ربت آمون در شرق به رودخانۀ اردن بوده است.

2) نام پیامبری که داود را از رفتن به موآب برحذر داشت (1سموئیل 22: 5). بعدها او گناه سرشماری و داوری آن توسط خدا را اعلام کرد (2سموئیل 24: 11-17؛ 1تواریخ 21: 9-17). او یکی از مورخان زمان داود بوده (1اتواریخ 29: 29) و همراه با ناتان، داود را تشویق کرد تا گروه هم نوازانی از لاویان برای خدمت خانۀ خدا تشکیل دهد (2تواریخ 29: 25).

جارِب (تجربه کرد)            2سموئیل 23: 38           Gareb

یکی از شجاعان داود که از اهالی قریه یعاریم بوده است (2سموئیل 23: 38؛ 1تواریخ 11: 40؛ 1تواریخ 2: 53).

جِبعا (تل)                              1تواریخ 2: 49                             Gibea

نوۀ کالیب و از اهالی قبیلۀ یهودا (1تواریخ 2: 49) که نام پدرش شوا و مادرش معکه بوده است (1تواریخ 2: 48). بعضی معتقدند که جبعا نام شهری در تپه های جنوب حبرون بوده است (یوشع 15: 57).

جدعون (چوبین)               داوران 6: 11              Gideon

یکی از قهرمانان بنی اسرائیل که پسر یوآش و از قبیلۀ منسی بوده است (داوران 6: 11، 8، 35). او در عفره واقع در شرق کوهستان موره بین بیت شان و کوهستان تابور که شهری واقع در یساکار است، زندگی می کرد (یوشع 17: 11). پدر جدعون بعل را پرستش می کرد. احتمالاً وقتی فرشتۀ خداوند بر جدعون ظاهر شد او بیشتر از سی سال نداشت (داوران 8: 20). از ترس مدیان گندم را در چرخشت می کوبید. آن شب خداوند اطاعت جدعون را امتحان کرد. او از جدعون خواست تا مذبح بعل را که پدرش ساخته بود تخریب ساخته و مذبحی برای یهوه بسازد (داوران 16: 11-27). نام دیگر جدعون، یربعل به معنی «خداوند برای من مجادله می کند» است.

بعد از اینکه مدیان به اسرائیل حمله کردند خدا جدعون را برانگیخت تا ایشان را رهایی دهد. او لشکری از سربازان قبیلۀ منسی، آشیر، زبولون و نفتالی تشکیل داد. جدعون برای اطمینان از یاری خدا معجزه ای از او طلبید (داوران 56: 35-40). خدا برای پیش گیری از غرور بنی اسرائیل تعداد لشکریان وی را از سی دو هزار نفر به ده هزار نفر و در نهایت به سیصد نفر کاهش داد. در همان شب خدا وی را فرمان داد تا به اردوی مدیان فرود آید و اگر از رفتن می ترسد، از آنچه در اردوی مدیان خواهد شنید، اطاعت نماید. در همین حین یکی از مدیانیها در حال بازگو کردن خواب خود برای رفیقش بود و رفیق وی خواب را شکست مدیان و پیروزی بنی اسرائیل تعبیر کرد. به دنبال آن جدعون با نواختن کرنا سبوها را شکسته و مشعل ها را به دست خود گرفته و صدا زدند: «شمشیر خداوند و جدعون». به دنیبال فرار مدیان بنی اسرائیل ایشان را تعقیب کرده و ایشان را شکست عظیمی دادند.

بعد از پیروزی، مردان افرایم به او شکایت کردند که چرا ایشان را همراه خود نبرده ولی وی فروتنانه ایشان را راضی کرد (داوران 7: 25-3:8). او به فتوحات خود ادامه داد و زبح و صلمونع را که در جنگ با مدیان ایشان را همراهی نکردند، تأدیب نمود (داوران 8). او شخصیتی ترسو مانند تیموتاؤس داشت (داوران 6: 15؛ 6: 11، 22-23، 27؛ 7: 10) اما فرشتۀ خداوند وی را مردی زورآور خواند (داوران 6: 12). او از طلا و جواهرات مردم ایفودی ساخت که بعدها موجب بت پرستی بنی اسرائیل شد (داوران 8: 22-27). او همانند داود زنان و متعه بسیار داشت و داستان غم انگیز زندگی فرزندان وی نیز همانند سرنوشت فرزندان داود بود.

برگرفته از کتاب دائرةالمعارف کتاب مقدس

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا
x  Powerful Protection for WordPress, from Shield Security
This Site Is Protected By
ShieldPRO