فهرست و توضیحاتی مختصر از مکان های کتاب مقدس: مصر
مِصر (سرزمین سیاه) پیدایش 12: 10 Egypt
مصری ها کشور خود را با واژۀ Kemet به معنی «سرزمین سیاه» می شناختند که احتمالاً علت آن رنگ گل آلود رودخانۀ نیل بوده است. کنعانی ها آن را «مصری» (Misri)، عبرانی ها آن را «مصرایم» (Misrayim) (پیدایش 10: 6)؛ عربها آن را «مصر» و یونانی ها «اجیپتوس» (Aigyptos) می نامیدند.
مصر در زمان قدیم اساساً از قسمت های زیر تشکیل می شد:
الف) تنگه ای که به وسیلۀ آب رودخانۀ نیل مشروب شده و از ممفیس یا قاهره (Cairo) تا آبشار اول کشیده می شد.
ب) دلتا یا سرزمینی که بین دریای مدیترانه و کایرو قرار داشت.
منطقۀ بالایی یا مصر علیا (Upper Egypt) به قسمت تنگه و منطقۀ پایینی یا مصر سفلی (Lown Egypt) به قسمت دلتا اطلاق می گردید.
ساکنین مصر از نژاد حام بوده اند (پیدایش 10: 6). بعد از حملۀ بابلی ها، سامی ها نیز به این منطقه راه یافته و آن منطقه را تحت تأثیر زبان و فرهنگ خود قرار دادند. «نوبی ها» (Nubian) نیز بعدها به این منطقه راه یافتند. زبان مردم منطقه «حامی-سامی» و اولین خط آنها «هیروگلیف» بوده است. در زمانهای بسیار قدیم، مصر به 42 منطقه یا قلمرو تقسیم می گردید که 20 منطقه در مصر پایین و 22 منطقه در مصر بالا قرار داشت.
«مانتو» یونانی (Manetho) در سال 290 ق.م. تاریخ پادشاهی مصر را به سی سلسله تقسیم کرده که اولین سلسله حدوداً به 2900 سال ق.م. مسیح بر می گردد. آغاز تاریخ مصر معمولاً به زمان «منس» (Menes) پادشاه بر می گردد (2900 تا 2700 ق.م.). او دو فرمانروایی مصر علیا و سفلی را با هم متحد ساخته و پایتخت مصر در زمان او شهر «تبس» (Thebes) بود.
عصر کلاسیک تمدن مصر یا پادشاهی کهن، سلسله های سوم تا ششم را شامل شده و پایتخت مصر در آن زمان ممفیس بوده است. زوسر (Zoser) از سلسۀ سوم مشهورترین هرم را در ساکارا (Saqqara) با 190 پا بلندی بنا کرد. خافر (Khafre) مؤسس سلسلۀ چهارم بزرگترین هرم را به طول 492 پا و هرم دیگری نیز با 5/447 پا بلندی در گیزه (Gizeh) بر پا کرد.
پادشاهی دوران میانی اول، سلسله های هفتم تا یازدهم را شامل شده و قدرت فراغنه در این دوران بسیار ضعیف بوده است.
مرکز فرمانروایی در دوران سلسلۀ یازدهم نیز شهر تبس بوده که بعدها تبدیل به بزرگترین پایتخت مصر شد.
سلسلۀ دوازدهم (1900 تا 1710 ق.م.). با زمان پاتریارخ ها درکتاب مقدس همزمان بوده است که مرکز حکومتشان ممفیس و فایوم بوده است. یوسف در زمان یکی از فراعنۀ پر قدرت مصر در این سلسله نخست وزیر مصر شد (آمنس Amenes اول یا چهارم و یا سنوسرت اول یا سوم). سنوسرت سوم (Senwosret) در این دوران امپراطوری مصر را تا به سوریه گسترش داد. در زمان او تجارت در مصر گسترش یافته و صنعت حفاری معادن مورد توجه قرار گرفت.
در دوران میانی دوم، سلسله های سیزدهم و شانزدهم مصادف با حملۀ هیکسوس ها بوده است. معنی لغوی واژۀ هیکسوس «فرمانروایان سرزمین بیگانه» بوده و سلسله های پانزدهم و شانزدهم به وسیلۀ آنان فرمانروایی شده است. هیکسوس ها مخلوطی از نژاد سامی، حامی و حوریانی بوده اند. پادشاه آخر این دوران احموز (Ahmose) توانست هیکسوس ها را از سرزمین خود بیرون راند (1550 ق.م.). هیکسوس ها مصری ها را با اسب و ارابه های جنگی آشنا ساخته و مصری ها که تا آن زمان صلح طلب بودند تحت تأثیر آنان تبدیل به مردمانی جنگجو گشتند.
پادشاهی نو (1570 تا 1150 ق.م.) سلسله های هفدهم تا بیستم را شامل می گردد. در زمان حکومت سه پادشاه نخست این دوران یعنی آمن هوتپ اول (Amen hotep) (سال 1546 تا 1525 ق.م.). «توت موز اول» (Theutmose) (سال 1504 تا 1482 ق.م.) و «توت موز دوم» (1508 تا 1504 ق.م.) مصر به صورت یک امپراطوری پر قدرت در آمد.
«توت موز سوم» با شکست ملکه «هات شپ سوم» (Hat shepsut) (سالهای 1482 تا 1450) به حکومت رسیده و در زمان او امپراطوری به حداکثر گسترش مرزی خود تا حدود فلسطین، سوریه و ناحیه شمالی فرات دست یافت. در جنگ مجدو (Megiddo) (1482 ق.م.) او با حتی ها مبارزه کرد. احتمالاً در دوران او بنی اسرائیل تحت ظلم و ستم شدید مصریها قرار داشتند. در زمان ترک مصر توسط بنی اسرائیل آمن هوتپ دوم فرمانروای مصر بوده است (1450 تا 1425 ق.م.). بعد از وی به ترتیب آمن هوتپ سوم (1412 تا 1375 ق.م.) و آمن هوتپ چهارم (1375 تا 1366 ق.م.) سلطنت را به دست گرفتند. پادشاه اخیر از متعصبان مذهبی بوده و بیشتر به نام اخناتون (Akhnaton) شناخته می شد. او آغاز به پرستش آتون کرد و شهر آمارنا را به عنوان محل پرستش خدای خود انتخاب نمود. پرستش آتون تا زمان داماد وی «توت آنخ آمون» (Tut-Ankh-Amon) به عنوان مذهب رسمی کشور رواج داشت. بعد از وی پرستش خدای قبلی تبس دوباره رواج یافت.
حارمهاب (Harmhabs) نیز بعد از وی (1353 تا 1319 ق.م.) سلطنت کرده و سنن جدیدی را ایجاد نمود. رامسس اول (Ramesses) بعد از وی فقط یکسال سلطنت کرد (1319 ق.م.) و ستی اول (Seti) بر او غلبه یافت (1318 تا 1299 ق.م.). او و پسرش رامسس دوم (1299 تا 1232 ق.م.) به فلسطین و سوریه حمله کردند. در دوران سلسلۀ نوزدهم و بیستم فرمانروایان ضعیفی بر مصر فرمانروایی می کردند و مصر دیگر هرگز نتوانست قدرت و سلطۀ جهانی خود را دوباره به دست آورد. ابراهیم در زمان قحطی به این سرزمین پناه برد (پیدایش 12: 10-20) یعقوب و پسرانش نیز در قبال قحطی در کنعان به همین اقدام دست زدند (پیدایش 46: 6). باستان شناسی در مصر مهاجرت یهودیان به این منطقه را کاملاً تأیید کرده است. یکی دیگر از دلایل اثبات کنندۀ این موضوع ذکر مناطقی از دلتای مصر مانند سکوت (خروج 12: 37)؛ بعل صفون (خروج 14: 2)؛ مجدل (خروج 14: 2) و جوشن در کتاب مقدس است.
برگرفته از کتاب دائرةالمعارف کتاب مقدس
دریافت لینک کوتاه این نوشته:
کپی شد! |