کتاب سیاست مسیحی یا مسیحی سیاسی

فصل هفتم: الاهیات اجتماعی

رای بدهید

فصل هفتم: الاهیات اجتماعی

نهمین پارامتر که عامل مهمی در جدایی سیاست از مسیحیت بوده است، فقدان و به رسمیت نشناختن الاهیاتی بنام الاهیات اجتماعی می باشد.

الاهیات اجتماعی، الاهیاتی است که به مسایل و بحران های اجتماعی توجه دارد و می‌کوشد برای آنها راه‌حل‌هایی مبتنی بر آموزه های کتاب مقدس و مسیحیت اتخاد کند. این با حکومت دینی و دخالت در زندگی خصوصی دیگران فرق دارد و بیشتر به خدمات اجتماعی و بحران های جامعه مشغول است و در قدرت سیاسی شرکت نمی کند . در واقع الاهیات اجتماعی نوعی نجات اجتماعی است و بر این باور است که خداوند به زندگی روی زمین هم  توجه دارد ونظام اخلاقی و عدالت اجتماعی را تحقق می بخشد.

بدون الاهیات اجتماعی نمی توان الاهیات سیاسی و بدنبال آن سیاست مسیحی را تدوین وتبیین نمود باید اذعان نمود که مسیحیت به مانند اسلام یک دین سیاسی نیست. برای حکومت کردن و تصرف قدرت نیامده، ولی برای حل تضادها و بحران های اجتماعی ،سیاست‌هایی را اتخاذ می‌کند که با ماهیت سیاست کلاسیک اختلاف ماهوی دارد که می‌توان آن را سیاست مسیحی نام نهاد  و الاهیات آن، الاهیات اجتماعی می باشد. اگر بگوییم که الاهیات اجتماعی در مسیحیت صرفا به مسایل اجتماعی توجه دارد، این نمی‌تواند تفسیر واقعی آن را نشان دهد. چرا که کلیسا در پیشبرد ملکوت خد در امر بشارت ناچار است که به حل بحران های اجتماعی کمک کند و حتی در جهت آرامش دولت و ملت قدم بردارد، بدون این که در قدرت سهیم باشد. در واقع هدف کلیسا و سیاست مسیحی هواداری از نظام های حکومتی نیست بلکه کمک می کند که دردها و رنج های ملت ها کاهش یابد، بدون این که از اصول و پرنسیب های کتاب مقدس عدول نماید. پر واضح است که ورود به این کارزار نیازمند مجهز شدن به یک بینش الاهیاتی است که می توان نام الاهیات اجتماعی را بر آن گذاشت که زیر مجموعه آن بطور یقین الاهیات سیاسی خواهد بود. بدون شک  این الاهیات سیاسی، یک سیاست مسیحی را در بر خواهد داشت.

باز باید تصریح کرد که سیاست مسیحی این معنا را نخواهد داشت که کلیسا و مسیحیت یک دین سیاسی است.

چرا که در یوحنا باب ۱۸ آیه ۳۶ – به گفته مسیح «پادشاهی من از این جهان نمی باشد.»

برخی هدف از الاهیات اجتماعی را با الاهیات آزادی بخش یکی می گیرند که چنین دیدگاهی استحاله مسیحیت را به عنوان یک دین صرفا سیاسی در برخواهد داشت، در حالی که هدف اصلی مسیحیت در جهان، نجات انسان از گناه و ایمان به عیسی مسیح است.

مواجهه مسیحیت با مشکلات اجتماعی نظیر فقر، بیکاری، بی عدالتی، گسترش دموکراسی و رها شدن از دیکتاتوری و حکومت های توتالیتر می تواند از وظایف این  الاهیات باشد.

به بیانی الاهیات اجتماعی نوعی نجات اجتماعی است.

«نجات در پرتو مسیحیت و کلام زنده خدا»

باور این الاهیات بر این است که خدا در اجتماع و تغییرات اجتماعی مشغول به فعالیت است و نظام اخلاقی و عدالت اجتماعی را ایجاد می کند.

نمونه زنده آنچه که در مسیحیت به ویژه در سراسر قرن نوزدهم و حتی بیستم با آن مواجه هستیم بیانگر آن است که کلیسا برای امر بشارت وارد مشکلات اجتماعی می شود و در صدد پاسخگویی به آنها است.

قرن هیجده عصر روشنگری بود. عصری که ارزشهای اصیل الهی زیر سوال می رفت. از طرفی بی عدالتی، فساد اجتماعی و سیاسی و تبعیض نژادی تمامیت انگلیس و اروپا را فرا گرفته بود. دراینجاست که عملکرد جان و چارلز وسلی را می بینیم که با پیوند کلام خدا با اصلاحات اجتماعی، انگلیس را از ورطه سقوط نجات می بخشند.

جان وسلی و برادرش چارلز وسلی یکی از جنبش های اجتماعی تأثیرگذار در نهضت پروتستان و جنبش انجیلی را رقم زدند که از جمله وقایع مهم در قرن هجدهم و نوزدهم بوده است.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا
x  Powerful Protection for WordPress, from Shield Security
This Site Is Protected By
Shield Security