فصل سیوچهارم اصول عیسی در روابط: تاک و شاخههای آن
فصل سیوچهارم اصول عیسی در روابط: تاک و شاخههای آن
تمام صحبتهایی که در فصلهای گذشته در مورد عظمت فروتنی کردیم، برای بسیاری از ما دشوار به نظر میآید. بعضی آنقدر به بزرگ بودن خود علاقه داشتهاند که شاید فروتنی آخرین چیزی بوده که به ذهنشان خطور کرده! و برخی دیگر آنچنان بر فروتنی تمرکز کردهاند که هر گونه فکری در بارۀ بزرگی برایشان خطایی بزرگ به حساب آمده. ذهن ما به شدّت در جستجوی تصویری است که در آن فروتنی و بزرگی، بتوانند در یک قاب مشترک قرار گرفته باشند. خوشبختانه، عیسی چنین قابی را در انجیل یوحنا فصل ۱۵، جایی که او در مورد تاک و شاخههای آن به ما تعلیم میدهد، ارائه داده است.
یکی از هنرهای عیسی این بود که همه چیز را به روشی شگفتانگیز، اما در عین حال عمیقاً ساده به ما منتقل کند. او فرمود: «من تاک هستم و شما شاخهها» (آیۀ ۵). این یک تصویر سادهای است که به راحتی میتوانیم هر روزه این دو چیز را که خدا برای داشتن زندگی عالی برای ما در نظر گرفته، به خاطر بسپاریم. او تاک است و ما شاخهها. قصد خدا این نیست که با تحمّل بارهای سنگین، زندگیات را ادامه دهی. یعنی رابطهای که از کنترل تو خارج باشد و دائم این احساس را داشته باشی که: «خیلی دوست دارم کارهای بیشتری انجام دهم، اما متأسفانه آنچه را خدا از من میخواهد انجام نمیدهم.» واقعیت این است که او مایل است که زندگی تو عالی باشد. عیسی از تصویری قوی برای بیان زندگی رضایتبخش و مهمی که برای تو در نظر گرفته، استفاده میکند و آن در این دو کلمه خلاصه میشود: «میوه بیاور». هیچ کس زندگی عاری از مشکل ندارد. اما هدف عیسی این است که همۀ ما زندگی پرباری داشته باشیم. چنین زندگی پرثمری با یادآوری دو چیز در ما آغاز میشود: من یک شاخه هستم و عیسی تاک است.
من یک شاخه هستم
افراد برجسته به خوبی روی شخصیت خود مسلّط هستند. این یکی از کلیدهای پربار بودن در زندگی است. در یوحنا فصل ۱۵، عیسی زندگی ما را به یک تاکستان تشبیه میکند. خدا باغبان است، عیسی تاک است، و ما شاخههای آن هستیم. برخی بر این باورند که تاکستانِ انگور دشوارترین کار کشاورزی است. کشاورزی نسبت به هر کار دیگری به مراقبت مداوم و کار طاقتفرسایی نیاز دارد. اما راحت باش و نگران نشو! این خداست که باغبان است و نه تو. خدا کسی است که این مراقبت دائم را به عهده دارد. این خداست که دائم به زندگی تو رسیدگی میکند.
عیسی تاک است. درخت انگور یا تاک، نیروی حیاتبخش و ثمردهی را از خاک به شاخهها منتقل میکند. عیسی در جایگاهی است که حیات مورد نیاز خود را در آنجا پیدا میکنی. آیا تا به حال برایت اتفاق افتاده که به غیر از عیسای مسیح، چیز دیگری تاک تو بوده باشد؟ همۀ ما روزگاری در جاهای دیگر، غیر از عیسی در پی شادی و هدف خود بودهایم. عیسی مایل است این حقیقت ساده را به خاطر بسپاریم که: او تنها کسی است که میتوان از او حیات یافت. او راه، راستی و حیات است. او، آن تاک است.
تو یک شاخه هستی؟ کار شاخه چیست؟ شاخه باید به درخت انگور وصل باشد. خیالتان را راحت کنم، خلاصۀ همه چیز همین است. وقتی شاخه به تاک چسبیده میماند، دائم تحت مراقبت باغبان قرار دارد و میتواند حیاتش را از تاک به وفور دریافت کند. تو کاملاً به تاک وابستهای و تاک، آن نقطهای است که حیات و رشد و ثمردهی تو کاملاً با آن ارتباط تنگاتنگ دارد.
من یک شاخه هستم. این تمام چیزی است که هستم. اگر تو هم مثل من هستی، باید هر روز این واقعیت را به خودت یادآوری کنی. به عنوان یک شاخه، دعوت و خواندگی تو باید این باشد که آرزوی خدا را برای ثمردهی برآورده کنی. راستی میوه چیست؟ وقتی شاخه حیاتی را که در تاک است مجدداً تولید میکند، میوه ظاهر میشود. میوه همان شباهت ما به عیسی مسیح بودن است. نه تنها در فکرهایی که داری بلکه در عمل نیز همچنین. هر چه بیشتر به شباهت عیسای مسیح در بیایی، زندگی پربارتری داری. این تاک است که به شاخهها حیات میبخشد.
قبل از اینکه ادامه دهم یک هشدار مهم برای تو دارم: تو شاخهای هستی که خدا از تو انتظار ثمردهی دارد و برای این کار، باید شاخه ها هرس شوند. اگر مسئلۀ هرس شدن را درک نکنم، تمام عمرم را در سردرگمی به سر میبرم. حقیقت این است که در حالی که خدا کارهای بزرگی در زندگی من انجام میدهد و من در حال رشد هستم، ناگهان صدای یک برش دردناک به گوشم میرسد! و اینجاست که فریاد من بلند میشود که: «خدایا، چرا این کار را با من کردی؟ این بهترین جوانهای بود که زده بودم! و برگهای بزرگی داشت.»
انگورها برای میوه دادن به شدّت به هرس شدن نیاز دارند. باغبان هنگام هرس۹۰ تا ۹۵ درصد انگور را قطع میکند. هرس شدن درد دارد. هیچ هرسی بدون درد نیست. اما چنین دردی، نوید میوههای عالیتر را با خود دارد.
من در شمال کالیفرنیا در منطقهای معروف به «ناحیۀ شراب» بزرگ شدم.در آنجا حتی پنج دقیقه بدون گذر از یک تاکستان نمیتوانی رانندگی کنی. در تابستان، تاکستانها سرسبز و مجلّل بودند و با شروع شکلگیری انگورها، شاخههای آنها بارور بودند. در پاییز، تاکستانها حتی زیباتر میشدند، چون برگهای تاکهای انگور قرمز و طلایی میشدند. در اوایل بهار، تاکستانها زشت بودند. برگها ریخته بودند، شاخهها هرس شده بودند، و تاکستانها ردیف به ردیف، جز چوبهای برهنه، چیز دیگری نبودند.
شاید در حال حاضر در بهارِ تاکستانِ زندگی خود بسر میبری و وقتی به زندگی خود نگاه میکنی، با ناامیدی به خود میگویی: «این فقط یک مشت چوب زشت و برهنه است! خدا چه بلایی بر زندگی من آورده؟» و متوجه نیستی که او مشغول هرس کردن تو بوده. صبر کن چون میوه در راه است. بله، هرس کردن درد دارد، اما خدا بیشتر از راحتی و آسایش تو، به رشد تو علاقمند است. خدا تو را با کلامش، رابطههایی که داری و شرایط زندگیات هرس کرده است. تو یک شاخه هستی و باغبان به شدت مشغول است تا تو را تبدیل به بارآورترین شاخۀ ممکن بکند.
عیسی تاک است
زندگی حقیقی در عیسی است. او به ما گفت که کار ما به عنوان شاخهها این است که در تاک بمانیم. کلمۀ «بمانید» ده بار در یازده آیۀ اولِ انجیل یوحنا فصل ۱۵ تکرار شده است. با این کار، عیسی میخواست اهمیت و لزومِ ماندن و اعتماد به او را به خوبی درک کنیم.
منظور از واژۀ «بمانید» چیست؟ وقتی دقت کنیم که صحبت ما در بارۀ تاک و شاخههای آن است، پاسخ این سؤال خیلی ساده است. برای ماندن بایستی «محکم وصل بود». به کلامی دیگر عیسی میگوید: «کاملاً یعنی صد در صد به من متصّل باش.» بعضیها تا آنجا که میتوانند از همۀ تعریفهای ممکن که برای کلمۀ «بمانید» وجود دارد استفاده میکنند تا بالآخره به معانی مختلفی که وجود دارد دست بیابند. عیسی آن را به سادهترین شکل ممکن خلاصه کرد، یعنی اینکه: «من تاک هستم و تو یک شاخه هستی. پس در من بمان، و تا میتوانی به من وصل باش.» راستی یک شاخه بدون وصل بودن به تاک چه مدت میتواند زنده بماند؟ واقعیت این است که حتی برای یک لحظه هم امکان ندارد! شاخه دائم به تاک محتاج است.
هدف عیسی این نبود که درک این حقیقت، به این سختی باشد. منظور او به این سادگی است که: «کلام مرا بخوان و آن را بخشی از زندگی خود کن. با من حرف بزن و من بخش جدایی ناپذیری از هر روز تو باشم. از من برای چیزهایی که در زندگیات هستند تشکر کن.» اینها انتخابهایی هستند که به وسیلۀ آنها در تاک میمانی. تا زمانی که به این عادتها به صورت منزوی و متکّی به خود عمل میکنی، برایت هیچ معنایی نخواهند داشت. اهمیت این کارها در این است که آنها تو را وصل شده به تاک نگه میدارند.
همانقدر که این عادتهای عبادی در ارتباط داشتن ما با عیسی مهم هستند، یک چیز مهمتر از اینها نیز وجود دارد. بین ماندن در مسیح و محبت، ارتباط عمیقی وجود دارد. این حقیقت را فراموش نکن که زندگی در اصول رابطهها که در این کتاب به آن پرداخته شده، اصولی کاملاً حیاتی هستند. عیسی فرمود: «همانگونه که پدر مرا دوست داشته است، من نیز شما را دوست داشتهام؛ در محبت من بمانید. اگر احکام مرا نگاه دارید، در محبت من خواهید ماند…حکم من این است که یکدیگر را محبت کنید، چنانکه من شما را محبت کردهام» (یوحنا ۱۵: ۹-۱۰، ۱۲). اگر به احکام عیسی عمل کنم، در محبت او میمانم و به آن ادامه میدهم. اما حکمی که عیسی در این آیهها تأکید میکند کدام است؟ حکم این است که محبت کنیم. یعنی در پاسخ به محبت او به ما، ما هم یکدیگر را محبت کنیم. چقدر عالی است. اینطور نیست! بدون محبت، امکان ندارد که در زندگی روزمرۀ خود، به قدرت و حضور عیسی وصل باشیم. اگر محبت کنیم، عیسی تضمین میکند که چنین ارتباطی با او برقرار خواهد شد.
امکان ندارد که بدون ماندن در مسیح، بتوانی ازدواج مسیحی موفقی داشته باشی. شاید یک مسیحی و متأهل باشی، اما نمیتوانی بدون ماندن در او، به ازدواج مسیح محور و ازدواجی که باعث اکرام و جلال مسیح شود، دست یابی. امکان ندارد که یک تاجر مسیحی باشی و تجارت خود را بدون ماندن در مسیح، اداره کنی. نمیتوانی بدون ماندن در مسیح، هر گونه خدمت مسیحی داشته باشی و بدون ماندن در مسیح نمیتوانی یک دوست مسیحی باشی. اگرچه تلاش خود را خواهی کرد؛ اما در نهایت خسته و درمانده میشوی. عیسی این را تأکید کرد که: «در من بمانید، و من در شما تا برای من میوه آورید.» این میوه یک رسوایی موقت یا دستاوردی زودگذر نیست، بلکه میوهای است که اثری جاودان و شادی پایدار با خود دارد.
جدا از عیسای مسیح نمیتوانی در زندگی خود ثمری داشته باشی. ممکن نیست بدون مسیح بتوانی به شباهت او در بیایی و جز تلاشی بیهوده و باری سنگین بر تو نخواهد بود. از سوی دیگر، وقتی در مسیح میمانی، حتماً زندگی پرثمری خواهی داشت. این چیزی است که یک شاخه وقتی به تاک متّصل است خود به خود تولید میکند.
نکتۀ قابل تأمل: من یک تاک هستم.
آیۀ به یادماندنی: «بله، من تاک هستم، شما نیز شاخههای من. هر که در من بماند و من نیز در او، میوۀ فراوان میدهد، چون جدا از من هیچ کاری از شما ساخته نیست» (یوحنا ۱۵: ۵ ترجمۀ معاصر).
از خود بپرس: آیا در لحظاتی که خدا مرا در زندگی هرس میکرده، برداشت من از این کار او این بوده که او در حال مجازات من است؟
درس آینده: انتخاب هر روزۀ فروتن بودن
نوشتۀ تام هولادِی
ترجمۀ کشیش ورژ باباخانیان
دریافت لینک کوتاه این نوشته:
کپی شد! |