فصل بیستودوم اصول عیسی در روابط: خطر قضاوت
فصل بیست و دوم اصول عیسی در روابط: خطر قضاوت
تبریکات فراوان! شما بیش از نیمی از این سفر چهل روزه برای تقویت روابط خود را پشت سر گذاشته اید. در بیست و یک روز اول، به سه قاعدۀ قوی رابطه که از عیسی الگوبرداری شده بود و به وسیلۀ او تعلیم داده شده بود نگاه کردیم:
- بیشترین ارزش را برای روابط خود قائل شو
- همانطور که عیسی به تو عشق ورزید، محبت کن
- از دل ارتباط برقرار کن
در حالی که به قاعدۀ چهارم می پردازیم، این هشدار به تو داده می شود که با آب های متلاطمی روبرو هستیم. این چهارمین قاعدۀ رابطه یعنی همانطور که تو داوری می کنی، داوری نیز خواهی شد؛ از یکی از گفته های عیسی است که بیشترین نقل قول ها از آن شده و بیشترین سوء تفاهمات هم از آن به وجود آمده:
«داوری نکنید تا بر شما داوری نشود. زیرا به همان گونه که بر دیگران داوری کنید، بر شما نیز داوری خواهد شد و با همان پیمانه که وزن کنید، برای شما وزن خواهد شد. چرا پَرِ کاه را در چشم برادرت می بینی امّا از چوبی که در چشم خود داری غافلی؟ چگونه می توانی به برادرت بگویی، بگذار پَرِ کاه را از چشمت به در آورم، حال آنکه چوبی در چشم خود داری؟ ای ریاکار، نخست چوب را از چشم خود به در آر، آنگاه بهتر خواهی دید تا پَرِ کاه را از چشم برادرت بیرون کنی.» (متی 7: 1-5)
سردرگمی زیادی در مورد این سخنان عیسی وجود دارد: «داوری نکنید تا بر شما داوری نشود». اما در عین حال در آنچه عیسی در بارۀ داوری کردن تعلیم می دهد، قدرت زیادی وجود دارد. تعلیماتی که در آن تغییر و دگرگونی چشمگیری در روابط تو نهفته است. در این کلمات نیرویی وجود دارد که می تواند ازدواج تو را واقعاً متحول کند. قدرت شادتر ساختن زندگی خانوادگی تو نیز در این مسئله وجود دارد. کسانی که آنچه را که عیسی در مورد داوری دیگران تعلیم می دهد با دل و جان می پذیرند، شخصیت مغناطیسیتری پیدا میکنند. آنها از آن دسته افرادی هستند که اطرافیان به آنها جذب می شوند و دوست دارند همیشه در کنارشان باشند. آنها کسانی هستند که دیگران مشتاق گرفتن مشاوره از آنها هستند. چون این گونه افراد به دنبال اجرای این قاعدۀ مهم عیسی هستند: «داوری نکنید تا بر شما داوری نشود.»
دات و جیمی وارِن، که پدر و مادر زن من هستند، تأثیر عمیقی بر زندگی من و زندگی صدها نفر دیگر گذاشتند، چون آنها به این سخنان عیسی به خوبی عمل کردند. آنها این را به طرزی عالی درک کرده بودند که چگونه عشق و حقیقت را بدون قضاوت کردن دیگران به آنها ارائه دهند. رویکرد آنها تأثیر عمیقی بر روابط آنها داشت. آنها به جای طرد کشیشی که همسرش را طلاق داده و خدمت را ترک کرده بود، دَرِ خانۀ خود را برایش باز نگه داشتند و به عنوان ابزاری برای کمک به او باعث بهبود سلامت روحانی او شدند. و در حالی که بر گناه او سرپوش نمی گذاشتند، او را به گونه ای پذیرفتند که به هیچ وجه احساس تنهایی و طردشدگی به خود راه ندهد. به جای اینکه به کسانی که هنوز عیسی را نمیشناختند احساس بیگانگی دست دهد، آنها را همچون عضوی از خانواده دور میز شام و نیز به عنوان شریک ماهیگیری خود در دریاچه، پذیرایی می کردند. به جای اینکه اجازه دهند به خاطر افتخارات روحانی خود نگران قرار ملاقات دخترشان شاندل با یک مسیحی تازه ایمان باشند، با آغوش باز از من استقبال کردند و تأثیر عمده ای در رشد من در عشق ورزیدن به عیسی و دعوتی که برای خدمت داشتم گذاشتند.
اگر می خواهیم این سخنان عیسی بر زندگی ما چنین اثراتی داشته باشد، باید از تفسیر عامّه پسند و در عین حال بزدلانه و نادرست سخنان او دوری گزینیم. رویکرد بزدلانه به قضاوت نکردن میگوید: “تو زندگی خودت را بکن و من هم زندگی خودم را. من چیزی در مورد زندگی تو نمیگم و تو هم چیزی در مورد زندگی من نمیگی.” به ظاهر گفتۀ خوبیه. اینطور نیست؟ همۀ ما دوست داریم از رویارویی ناخوشایند با مشکلاتی که در یک رابطه داریم یا در زندگی یکی از دوستان خود می بینیم، دوری گزینیم. حتی بیشتر از آن، وقتی دیگران ما را با حقایقی روبهرو میکنند که ما نمیخواهیم آنها را در زندگی خود تغییر دهیم، از آنها خوشمان نمی آید. جالب این است که عیسی درست پس از گفتن قسمت «داوری نکن»، به این تعلیم می پردازد که: «آنچه مقدّس است، به سگان مدهید و مرواریدهای خود را پیش خوکان میندازید» (متی 7: 6). کاملاً روشن و واضح است که عیسی نسبت به ما نگاه متفاوتی به مسائل دارد! او هیچ مشکلی نداشت که ما را تشویق به تشخیص و داوری این مسئله بکند که آیا کسی حاضر به گوش دادن حقیقت است یا خیر؟ قضاوت نکردن به این معنی نیست که نباید چیزی را تشخیص دهی. و به این معنا هم نیست که نباید بگویی اقدام به یک عمل درست است و انجام کاری دیگر اشتباه. اگر منظور عیسی از داوری نکردن چنین بود، این گفتۀ او در آیۀ 6 که پس از آن قسمت می آید خنده دار می بود، چون چنین گفته ای خودش نوعی داوری کردن بود!
داوری کردن به داوری ما در بارۀ افکار و انگیزه های مردم اشاره دارد. وقتی کسی را دوست نداریم، آسان است که تمام اعمال او؛ حتی کارهای خوب او را به انگیزه های بد نسبت دهیم. وقتی کسی را دوست داریم، با گفتن اینکه او قلب خوبی دارد، کارهای اشتباه او را توجیه می کنیم. هر دو عکس العمل یعنی محکوم کردن و توجیهِ نادرستِ اعمال دیگران، داوری به حساب می آید.
ما در جهانی زندگی می کنیم که در مورد معنای واقعی داوری، سردرگم است. همۀ ما موجودات بشری محدودی هستیم که برای داوری در بارۀ انگیزه های خود مشکل داریم، چه رسد به انگیزه های دیگران. و دقیقاً به همین دلیل است که ما به تخصص عیسی در روابط نیاز مبرم داریم. در این آیات از انجیل متی، عیسی سه چیز را در مورد معنای داوری نکردن به ما میآموزد:
(1) وقتی چیزی می گویی، چیز دیگری انجام نده– یعنی ریاکار نباش
(2) صادقانه بر خود داوری کن و برای ایجاد تغییر و دگرگونی آماده باش– صداقت خود را ثابت کن
(3) به دیگران همان نوع درک، لطف و بخششی را نشان بده که خدا به تو به رایگان بخشیده– از این که رحیم هستی اطمینان حاصل کن.
ریا، صداقت، و رحمت: اینها کلماتی هستند که در چند فصل آینده بر آنها تمرکز خواهیم کرد. عیسی برای رفع هرگونه سردرگمی ما، از تصویر ساده ای همچون تخته های چوب و لکۀ خاک ارّه در چشم استفاده کرد. صداقت دور ساختن آن تخته چوب از چشم خودت هست. ریا یعنی تمرکز بر نقطه ای ریز در چشم طرف مقابل، در حالی که تخته ای به اندازۀ دو در چهار در چشم توست. رحمت، زدودن آن ذرّه از چشم دیگری است.
وقتی به قضاوت فکر می کنم، توجه من به داستان عیسی و زنی که در زنا گرفتار شد، جلب می شود. این زن توسط گروهی از ریاکارانِ متظاهر که انگشتان خود را به طرف گناه آشکار او دراز کرده بودند، اما نمی خواستند به گناهان آشکار خودشان توجه کنند، کشان کشان به حضور عیسی آورده شد. عیسی در مقابل چنین جمعیتی ایستاد و آنها را به چالش کشید تا در یافتن گناه در زندگی خود صداقت به خرج دهند: «از میان شما، هر آن کس که بی گناه است، نخستین سنگ را به او بزند.» (یوحنا 8: 7). به جای پرتاب سنگ به آن زن، همۀ آنها محل را ترک گفتند، از پیرترین گرفته تا جوان ترین آنها. وقتی همۀ حضار آنجا را ترک گفتند، عیسی رحمت رهایی بخش خود را به آن زن ابراز کرد و فرمود: «من هم تو را محکوم نمی کنم. برو و دیگر گناه مکن.» (یوحنا 8: 11).
از تو دعوت می کنم همراه من این دعا را بکنی:
پدر، به من کمک کن تا این حقیقت را در بارۀ داوری کردن، برخلاف گذشته به خوبی درک کنم و به جای زندگی در این سردرگمی که چه چیزی و چه کسانی را می توانم داوری کنم به من کمک کن تا از تو یاد بگیرم که هر گونه ریاکاری را از خود رد کرده، صداقت را انتخاب کنم و رحمت را به عمل آورم. آمین.
نکتۀ قابل تأمل: نگاه شخص ریاکار بر ذرّه ای است که در چشم طرف مقابل هست در حالی که تختۀ چوبی را در چشم خود نادیده می انگارد. شخص صادق این تخته را از چشم خود در می آورد و شخص رحیم طرف مقابل را کمک می کند تا آن ذرّه را از چشم او در بیاورد.
آیۀ به یادماندنی: «داوری نکنید تا بر شما داوری نشود.» (متی 7: 1)
از خود بپرس: آیا گرایشی در زندگی من هست که دوست دارم دیگران را داوری کنم؟
درس آینده: از ریاکاری دوری گزین!
نوشتۀ تام هولادِی
ترجمۀ کشیش ورژ باباخانیان
دریافت لینک کوتاه این نوشته:
کپی شد! |