پاسخ به اسلام

عدم سندیت انجیل برنابا

5/5 - (3 امتیاز)

در پایان آشنایی با کتاب‌مقدس، شایسته است که نگاهی بسیار کوتاه و گذرا به کتابی به نام «انجیل برنابا» بیاندازیم، کتابی که به زعم تعداد کمی از مسلمانان، همان انجیل اصلی است که قرآن ادعا می‌کند. در ابتدا باید بدانید که «برنابا» یکی از رسولان عیسی‌مسیح بود، اما نه از دوازده حواری، چنانکه به اشتباه تصور می‌شود. برنابا پسر عموی مرقس، نویسنده «انجیل مرقس» بود. او در اولین سفر بشارتی، همراه و همکار پولس‌رسول بود. برنابا به مانند بیشتر رسولان، اثر مکتوبی از خود به جای نگذاشت. اما در اواخر قرون وسطی! کتابی سر برآورد که ادعا می‌شد که اثر برناباست. چون برخی محتویات این کتاب با برخی از تعالیم قرآن همخوانی دارد، تعدادی از مسلمانان ادعا می‌کنند که انجیل اصلی را یافته‌اند. البته مطابقت بخش‌هایی از این کتاب با قرآن و آموزه‌های اسلامی بیش از حد مصنوعی و غیرواقعی است و واضح است که این کتاب متأخر از قرآن و الهام گرفته از تعالیم اسلام است. در اینجا به طور مختصر بررسی می‌کنیم که آیا این انجیل واقعاً اصالت دارد یا اثری جعلی و متأخر است؟

نکته اولی که مسلمانان باید در نظر بگیرند این است که این کتاب هرگز نمی‌تواند انجیل مورد ادعای قرآن باشد؛ زیرا قرآن چنانکه پیشتر توضیح دادیم به اشتباه، انجیل را کتابی می‌داند که بر خودِ عیسی نازل شده است:

)قَالَ إِنِّي عَبْدُ اللَّهِ آتَانِيَ الْكِتَابَ وَجَعَلَنِي نَبِيًّا(

((ناگهان عیسی زبان به سخن گشود و) گفت: «من بنده خدایم؛ او کتاب به من داده و مرا پیامبر قرار داده است) سوره‌مریم، آیه 30

در صورتی که انجیل موسوم به برنابا به تقلید از سایر اناجیل حقیقیِ موجود، و آنگونه که ادعا می‌شود توسط یکی از رسولان مسیح، در دوران بعد از صعود مسیح به آسمان نوشته شده است، پس قطعاً نمی‌تواند کتاب مورد نظر قرآن باشد(پیشتر بیان کرده بودیم که عیسی‌مسیح هیچوقت کتابی ننوشت و بیان این ادعا به دلیل سوءبرداشت و عدم آشنایی پیامبر اسلام با مسیحیت بوده است).

در ضمن در این کتاب مطالبی وجود دارد که با تعالیم قرآن، صددرصد در تعارض است، از جمله اینکه در فصل 42 این کتاب به صراحت بیان شده که عیسی، «مسیح» نیست و «مسیح» شخص دیگری است. در حالی که قرآن در آیات متعددی بیان می‌کند عیسی «مسیح» است.

 شواهد زیادی وجود دارد که این کتاب در اواخر قرون وسطی نوشته شده است؛ از جمله اینکه در این کتاب بیان می‌شود که «سال یوبیل» هر صد سال یک بار برگزار می‌شود! سال یوبیل بنا بر شریعت موسی، سالی بود که هر پنجاه سال یک بار، در آن همه قوم اسرائیل باید به زمین خود باز‌می‌گشتند و اعمالی را انجام می‌دادند که از ذکر آن‌ها برای اختصار خودداری می‌کنیم (برای مطالعه بیشتر در مورد سال یوبیل به فصل 25 کتاب لاویان مراجعه کنید) این رسم همواره هر پنجاه سال یک ‌بار برگزار می‌شد، تا اینکه در سال 1343 میلادی، بر طبق بیانیه پاپ وقت، گرامیداشت این مراسم به هر صد سال یک بار تغییر کرد، و از این تاریخ به بعد بود که کلیسا هر صد سال یک بار این مراسم را گرامی می‌داشت، همین مطلب نشان می‌دهد که اولاً بطور قطع، این کتاب بعد از صدور این بیانیه نوشته شده است، ثانیاً این کتاب را شخصی نوشته که با مذهب یهود آشنایی نداشته است، بر خلاف برنابا که یک یهودی‌زاده مؤمن بوده است.

 همچنین در این کتاب از ترجمه لاتین کتاب‌مقدس، که مربوط به قرن چهارم میلادی است، استفاده شده است، در حالی که ادعا می‌شود این کتاب را برنابا در قرن اول نوشته است!

 جالب است بدانید در این کتاب که ادعا می‌شود توسط برنابا در قرن اول میلادی نوشته شده‌ است، از اصطلاحات ابداعی و اختصاصی کتاب معروف «کمدی الهی»، اثر نویسنده مشهور اواخر قرون وسطی، «دانته» استفاده شده است، همچنین توصیفاتی که از جهنم و بهشت در این کتاب وجود دارد دقیقاً از همین کتاب الهام گرفته شده است. این امر نشان می‌دهد که نویسنده این انجیل قبلاً کتاب کمدی الهی را خوانده و با آن آشنا بوده است. علاوه بر این، در این کتاب به بشکه‌های چوبی شراب اشاره می‌شود که از اختراعات قرون وسطی هستند، درحالی که در قرن اول میلادی از مشک و یا قدح‌های سنگی استفاده می‌شد. علاوه بر این‌ها، هیچ نقل قول یا حتی کوچک‌ترین اشاره‌ای به این کتاب قبل از قرن پانزدهم میلادی وجود ندارد، حتی عالمان مسلمان مانند ابن حزم، ابن تیمیه و… که با مسیحیان به بحث و جدل می‌پرداختند و عقاید آن‌ها را نقد می‌کردند، هیچ اشاره‌ای به این کتاب نکرده‌اند.

همچنین در این کتاب اشتباهات جغرافیایی متعددی وجود دارد، از جمله در فصل بیستم این کتاب آمده است که:(عیسی سوار بر کشتی شده، به ناصره رفت) در حالی که ناصره در یک منطقه کوهستانی قرار دارد و در ساحلِ هیچ دریا یا دریاچه‌ای قرار ندارد؛ این نشان می‌دهد که نویسنده این کتاب هیچ آشنایی با محیط و جغرافیای سرزمین اسرائیل نداشته و هرگز آنجا نبوده است. دلایل دیگری نیز بر اثبات جعلی بودن این کتاب وجود دارد که برای اختصار به همین مقدار بسنده می‌کنیم، اما خوشبختانه در میان مسلمانان هم این کتاب ارزش اولیه خود را از دست داده و برای بسیاری از آنان هم جعلی بودن این کتاب ثابت شده است، لذا در مجامع علمی دیگر از آن استفاده نمی‌کنند و فقط در میان خود مسلمانان و برای مصرف داخلی، فقط از بخش‌هایی از آن استفاده می‌کنند.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا
x  Powerful Protection for WordPress, from Shield Security
This Site Is Protected By
ShieldPRO