صفات اخلاقی خدا کدامند؟
صفات اخلاقی خدا کدامند؟
بسیاری از ویژگی های خدای واحد حقیقی، به ویژه خصوصیات اخلاقی او شبیه خصوصیات و ویژگی انسان است. اما میزانی که خدا از این صفات برخوردار است، با هیچ انسانی قابل مقایسه نیست. برای مثال، اگر چه هم خدا و هم انسان ها از توانایی محبت برخوردار هستند، هیچ انسانی میزان و عمق محبت خدا را ندارد. همچنین، باید به خاطر داشته باشیم که توانایی ما برای به کار بستن این خصوصیات به آفریده شدن ما به شباهت خدا ارتباط دارد (پیدایش 1: 26-27؛ ر.ک به مقالۀ آفرینش و مقالۀ شخصیت انسان؛ مفهوم انسان بودن چیست؟)، به عبارت دیگر، ما شبیه او هستیم، او شبیه ما نیست.
(1) خدا نیکوست (مزامیر 26: 8؛ 106: 1؛ مرقس 10: 18). هر آن چه را که خدا در آغاز آفرید، نیکو بود. زیرا گسترش طبیعت خود او بود (پیدایش 1: 4، 10، 12، 18، 21، 25 و 31). او با مراقبت و تأمین نیازهای تمامی مخلوقاتش، نیکویی خود را نشان می دهد (مزامیر 104: 10-28؛ 145: 9؛ ر.ک به مقالۀ مشیت خدا). او حتی نیازهای بدان یعنی آنانی که او را نادیده می گیرند، با او مخالفت کرده و او را انکار می کنند را فراهم می کند (متی 5: 45؛ اعمال 14: 17). خدا به طور خاصی نسبت به کسانی که صادقانه به او توکل دارند نیکوست (مزامیر 145: 18-20).
(2) خدا محبت است (اول یوحنا 4: 8). محبت او یک محبت کاملاً ایثارگرانه است که تمامی دنیای گناهکار و گناهکاران را در بر می گیرد (یوحنا 3: 16؛ رومیان 5: 8). بزرگ ترین تجلی محبت خدا این بود که پسر یگانه اش عیسی را فرستاد تا به خاطر گناهان ما بمیرد تا کفارۀ کامل گناهان ما علیه خدا را پرداخت نماید (اول یوحنا 4: 9-10) و رابطۀ قطع شدۀ ما را با او اصلاح کند. علاوه بر این خدا نسبت به آنانی که قربانی عیسی برای خودشان را پذیرفته اند و بخشیده شده و به رابطۀ درست با خدا بازگردانده شده اند، محبت خاصی به عنوان خانوادۀ خود دارد (یوحنا 16: 27).
(3) خدا رحیم و بخشنده است (خروج 34: 6؛ تثنیه 4: 31؛ دوم تواریخ 30: 9؛ مزامیر 103: 8؛ 145: 8؛ یوئیل 2: 13). فیض یعنی این که خدا مزایای نجات را که شایستۀ آن نیستیم به ما عطا می کند. تعریف بخشش این است که خدا ما را از مجازات به خاطر گناهانمان خلاصی می دهد. خدا ما را به خاطر عصیانمان نسبت به بشریت طرد و نابود نمی کند اگر چه مستحق آن هستیم (مزامیر 103: 10). در عوض بخشش را به منزلۀ یک هدیه رایگان به ما می دهد تا با ایمان به عیسی مسیح دریافت کنیم (مزامیر 103: 11-12؛ رومیان 6: 23؛ اول قرنتیان 1: 3-4؛ افسسیان 2: 8-9؛ تیطس 2: 11؛ 3: 4-5؛ ر.ک به مقالۀ ایمان و فیض).
(4) خدا رحیم است (دوم پادشاهان 13: 23؛ مزامیر 86: 15؛ 11 4). رحیم بودن یعنی احساس غم و اندوه برای رنجدیدگان و اشتیاق و تلاش برای یاری کردن ایشان. رحمت واقعی مستلزم عمل است. خدا از روی رحمت خویش نسبت به انسان، تنها طریق بخشش و نجات را (م.ک با مزامیر 78: 38) با زندگی، مرگ و قیام پسرش، عیسی مسیح مهیا کرد. به همان طریق، عیسی نیز هنگامی که فقیران را بشارت می داد، شکسته دلان را شفا، اسیران را به رستگاری و کوران را به بینایی موعظه می کرد، رحمت خویش را به انبوه جمعیت آشکار می کرد و دلش بر حال ایشان می سوخت (لوقا 4: 18؛ م.ک با متی 9: 36؛ 14: 14؛ 15: 32؛ 20: 34؛ مرقس 1: 41؛ ر.ک به یادداشت مرقس 6: 34).
(5) خدا صبور و دیر غضب است (خروج 34: 6؛ اعداد 14: 18؛ رومیان 2: 4؛ اول تیموتائوس 1: 16). خدا نخستین بار این ویژگی شخصیتی را در باغ عدن و بعد از این که آدم و حوا از فرمان صریح او سرپیچی کرده و از درخت معرفت نیک و بد خوردند، آشکار کرد. خدا انسان را نابود نکرد، هر چند حق انجام این کار را داشت (م.ک با پیدایش 2: 16-17). در عوض، به پیشبرد نقشه ای که از قبل برای اصلاح رابطه اش با انسان فراهم کرده بود، ادامه داد (اول پطرس 1: 20؛ مکاشفه 13: 8). خدا در ایام نوح نیز صبور بود، هنگامی که کشتی در حال ساخته شدن بود (اول پطرس 3: 20) و بقیۀ مردم (به اسثتنای خانوادۀ نوح) در گناه و عصیان مطلق علیه خدا زندگی می کردند. و خدا هنوز هم در مقابل انسان گناهکار صبور است. علت این که خدا در حال حاضر داوری بر جهان را به تأخیر می اندازد این است که او با صبوری به همگان فرصت می دهد تا توبه کنند (یعنی از رفتار گناه آلودشان بازگردند و زندگی شان را به خدا تسلیم کنند) و نجات یابند (دوم پطرس 3: 9).
(6) خدا راست است (تثنیه 32 4؛ مزامیر 31: 5؛ اشعیا 65: 16؛ یوحنا 3: 33). عیسی خود را «راستی» خواند (یوحنا 14: 6)، و روح القدس به عنوان «روح راستی» شناخته شده است (یوحنا 14: 17؛ م.ک با اول یوحنا 5: 6). از آن جا که خدا در هر آن چه که می گوید و انجام می دهد، کاملاً امین و صادق است، کلام او، به عنوان کلام راستی معرفی شده است (دوم سموئیل 7: 28؛ مزامیر 19: 43؛ اشعیا 45: 19؛ یوحنا 17: 17). کلام خدا، اوضاع را آن طور که واقعیت دارند به ما آشکار می کند و طریق درست انجام کارها را به ما نشان می دهد. از این رو، کتاب مقدس تعلیم می دهد که خدا با دروغ، ریاکاری و هر نوع فریب کنار نمی آید (اعداد 23: 19؛ تیطس 1: 2؛ عبرانیان 6: 18). شخصیت خدا اساس راستی و حقیقت است. «حقیقت» دیگری غیر از خدا وجود ندارد. «راه درست» دیگری غیر از آنچه خدا مقرر فرموده است، وجود ندارد. در واقع، به جز عیسی مسیح، پسر خدا که راه و راستی و حیات است، راه دیگری برای رسیدن به خدای پدر وجود ندارد (یوحنا 14: 6).
(7) خدا امین است (خروج 34: 6؛ تثنیه 7: 9؛ اشعیا 49: 7؛ مراثی ارمیاء 3: 23؛ عبرانیان 10: 23). ما می توانیم کاملاً به خدا اعتماد کنیم. او هر چه را که در کلامش گفته انجام خواهد داد و وعده ها و هشدارهایش را تحقق خواهد بخشید (اعداد 14: 32-35؛ دوم سموئیل 7: 28؛ ایوب 34: 1؛ اعمال 13: 23، 32-33؛ دوم تیموتائوس 2: 13). او هرگز قوم خود و ماهیت شخصیت خویش را درمانده نمی سازد. امین بودن خدا تسلی بخش کسانی است که به او توکل می کنند. اما برای آنانی که عیسی را به عنوان آمرزندۀ گناهانشان و پیشوای زندگی خود نمی پذیرند، داور ی هولناک را به همراه خواهد آورد (عبرانیان 6: 4-8؛ 10: 26-31).
(8) در خاتمه؛ خدا عادل است (تثنیه 32: 4؛ اول یوحنا 1: 9). یعنی این که خدا با نظام اخلاقی، جهان را سر و سامان می دهد و در نحوۀ رفتار و برخورد با انسان کاملاً عادل است (نحمیا 9: 33؛ دانیال 9: 14). عدالت کامل خدا سبب می شود که او نتواند گناه را نادیده گرفته و آن را توجیه کند. گناه «بر خلاف شریعت» خداست (اول یوحنا 3: 4) و با ذات کامل و بی نقص او در ضدیت کامل است و مستوجب مجازات شدید است: مرگ (رومیان 5: 12؛ به مقالۀ مرگ). مرگ، مجازاتی است که انسان مستحقق آن شده است و کفارۀ آن باید پرداخت شود. اما خدا، از روی محبت تصمیم گرفت تا به واسطۀ پسرش عیسی، کفارۀ گناهان را پرداخت نماید. اکنون، عیسی آمرزش و نجات روحانی را برای آنانی که به او ایمان می آورند فراهم می کند (رومیان 6: 23؛ م.ک با پیدایش 2: 16-17). هنوز هم خدا به خاطر محبتش به راستی، از دروغ و ناراستی خشمگین است (رومیان 3: 5-6؛ داوران 10: 7). سرانجام، او غضب خود (یعنی خشم، مجازات و داوری بر حق خود را بر هر بی دینی و ناراستی (رومیان 1: 18). به ویژه بت پرستی که عبادت کردن یا اولویت دادن به هر چیزی به جای خدا (اول پادشاهان 14: 9، 15 و 22)، بی ایمانی (مزامیر 78: 21-22؛ یوحنا 3: 36) و ظلم به دیگران (اشعیا 10: 1-4؛ عاموس 2: 6-7) است مکشوف می سازد. عیسی مسیح نیز، که «عادل» خوانده شده است (اعمال 7: 52؛ 22: 4؛ م.ک با اعمال 3: 14)، عدالت را دوست دارد و از شرارت بیزار است (ر.ک به مرقس 3: 5؛ رومیان 1: 18؛ عبر انیان 1: 9). به خاطر داشته باشید که عدالت خدا محبت او را نفی نمی کند. در واقع، برای اثبات چنین عدالت بود که خدا عیسی را به عنوان عالی ترین هدیۀ محبت (یوحنا 3: 16؛ اول یوحنا 4: 9-10) و به عنوان قربانی برای گناهان ما (اشعیا 53: 5-6؛ رومیان 4: 25؛ اول پطرس 3: 18) به این جهان فرستاد. عدالت و محبت او (که با هم عمل می کنند) طریق ارتباط و مصالحۀ ما با خدا را فراهم آورد (دوم قرنتیان 5: 18-21).
مکاشفۀ کامل و نهایی خدا از خودش به واسطۀ پسرش، عیسی مسیح (م.ک با یوحنا 1: 18؛ عبرانیان 1: 1-4)، و کلام او (م.ک با یوحنا 1: 1و 14، که عیسی را به منزلۀ کلمه زندۀ خدا توصیف می کند) می باشد. به عبارت دیگر، اگر بخواهیم «شخصیت» ویژگی و ماهیت خدا را کاملاً درک کنیم، باید به آنچه که کلام خدا در مورد عیسی مکشوف نموده است، نگاه کنیم زیرا «در مسیح، تمامی پری الوهیت ساکن است» (کولسیان 2: 9).
دریافت لینک کوتاه این نوشته:
کپی شد! |