شعری از کشیش جلیل سپهر: ساقی افسونگر
شعر زیر را تقدیم میکنم به تمام عاشقانیکه که درسیاهچالهای جبر و تحمیل کلیشه های دیکته شده موروثی و در لابلای چرخ دنده باورهای از قبل تعیین و تلقین شده توانستند عاشق بشوند. و تقدیم میکنم به آنانیکه به کمک بالهایی از جنس رویا بر حصار محکوم شدن ها جهـیدند و درکوچه باغهای خانه دوست پرواز کردند و گل عشق را درظلمت اجتناب ناپذیرشب با نور رویاهایشان آبیاری میکنند. بله عاشقان آدرس درست است خانه دوست همین جاست
اسم صاحبخانه محبت است رساله اول یوحنا 4 : 8
انگیزه اش عشق است انجیل یوحنا 3 : 16
ودلیلش انتخاب دلخواهانه صلیب جلجتاست انجیل یوحنا 10 : 18
عاشقان عشـقتـان مبارک و رویا یتان گوارا باد
سـاقـی افـسونــگر
ســـاقی افســـونگری بـا بـــاده افســــونـم نمود
رخ نـمایـــان کرد و در آن چـهره مفــتـونم نمود
بــا رخ زرد از ریــای زاهــد ظــاهــر پــرســـت
راهــی کــویـش شـدم چـون لالـه گلــگونـم نمود
جام خــالی در کــف و خالی ز رمـز و راز عشق
درس عشــقم داد و با یک بــاده افـــــزونم نمود
بـا کمنــد دیــو و زهــد زاهــد افتــادم بـــه چـــاه
تــار زلفــش چــون کمـند از چــاه بیـرونــم نمود
درد بـــی درمـان و زخـم نـا رفیـقـان چـــاره کرد
مـرهــمـی بــر سیــنه پـر درد و پــر خـونـم نمود
بـا طلب گفـتم بنوشان جـرعـه ای از شـرب نـاب
بـا شــراب صـد قــدح مغـروض و مدیـونـم نمود
بـر صلـیــب جـلـجـتا شـیـرین صفـت لیـلی مقـام
گـه چـو فـرهــادم نمود و گـه چـو مجـنونـم نمود
شعری از کشیش جلیل سپهر
دریافت لینک کوتاه این نوشته:
کپی شد! |