ریاکاری، شریعت و رابطه زنده
ریاکاری، شریعت و رابطه زنده
متی باب 23
شاید اگر بگویم ملت ما بیشتر از هر ملتی با ریاکاری آشناست، افراط نکرده باشم. ولی آنچه من در مدت ایمان خود متوجه شده ام این است که ما ایمانداران این ریاکاری را به همراه خود وارد کلیسا نیز کرده ایم. مردم صادق از ریاکاری متنفر هستند و عیسی مسیح نیز چون مظهر راستی و حقیقت بود از ریاکاری متنفر بود. ما در فارسی کلمات مختلف برای توضیح ریاکاری داریم مانند: ریاکاری، دوروئی، تزویر و غیره و این نشان می دهد که فرهنگ ما با این خصوصیت آشنایی با سابقه ای دارد.
به یاد دارم که در سربازی وقتی مردم برای نماز می رفتند، چقدر قیافه های مقدس به خود می گرفتند، ولی در زندگی روزمره خود هر چه فحش و حرفهای زشت بود بر دهان آنها بود و هر عمل زشت و دروغی را مرتکب می شدند.
وقتی ماه روزه بود، از همه چیز سعی می کردند پرهیز کنند و بعد از ماه روزه می گفتند: خوب دیگه حالا تمام شد و هر کاری که می خواستند می کردند. این مذهب بدون رابطه با خدای زنده است.
ولی نباید فکر کنیم که ملت ما تنها ملتی است که با این پدیده روبرو است، بلکه در اسرائیل در زمان عیسی مسیح و همین اکنون نیز و در هر جایی که مذهب حکمرانی می کند، ریاکاری نیز حتما" وجود دارد.
در این فصل می خوانیم که چگونه عیسی مسیح ریاکاری را توصیف می کند و با آن برخورد می کند. عیسی مسیح با ظاهر کار نداشت و برای او مهم نبود که من چند ساعت نماز بخوانم یا چند روز روزه بگیرم. برای او اندازه و ظاهر مهم نبود بلکه دل مهم بود. موقعیتی که دل در آن مسئله قرار داشت برای عیسی مسیح مهمترین نقش را بازی می کرد. گاهی اوقات ما پدر و مادرها بخاطر غیرتی که برای فرزندانمان داریم، با اجبار و فشاری که بر آنها می آوریم، آنها را بدون آنکه رابطه ای زنده با مسیح داشته باشند، به ریاکاری وامی داریم. گاهی اوقات سیستمی که در کلیسا یا هر مذهب دیگری وجود دارد، باعث می شود که مردم به ریاکاری عادت کنند و بعضی اوقات نیز برای فرار از واقعیت خود را به ریاکاری می سپاریم.
روزی شماس یک کلیسایی که در یک مدرسه درس مذهب می داد، از شاگردان پرسید: " چرا مردم مرا یک مسیحی می خوانند؟" یکی از شاگردان جواب داد: " شاید بخاطر اینکه شما را نمی شناسند."
برای من خیلی جالب بود که این را کشف کنم که تا زمانیکه شخص رابطه زنده با مسیح زنده ندارد و با او زندگی نمی کند، هر لحظه خطر ریاکاری وجود دارد. وقتی رابطه وجود ندارد مسائل ظاهری اهمیت پیدا می کنند. آیا توجه کرده اید که اکثر افرادی که در مورد روسری خواهران یا چگونه لباس پوشیدن یا چگونه غذا خوردن یا غیره سوال دارند افرادی هستند که بیشتر از زمینه شریعت می باشند و رابطه زنده با مسیح را لمس نکرده اند؟
اگر به این فصل کتاب مقدس که خواندیم با دقت توجه کنید، مسیح بارها به این مسئله اشاره می کند که به دل مسئله نگاه کنید و رابطه خود را با خدای زنده اصلاح کنید و نه ظاهر را. مثلا" می گوید شما ظرف را از خارج خیلی زیبا و پاک می کنید ولی داخل آن خیلی کثیف است. یا در فصل شش انجیل متی وقتی مسیح در مورد دعا صحبت می کند می گوید مثل ریاکاران مباش که دعای خود را طولانی می کنند و در بازارها و در معابد دوست دارند دعا کنند تا مردم آنها را ببینند. اینها بدنبال رابطه با خدا نیستند، بلکه بدنبال جلب توجه مردم و احترام مردم هستند.
رابرت ردفورد که از افراد برجسته آمریکایی است روزی در یک هتل می خواست به اطاقش برود و زنی او را دنبال کرد و گفت: " آیا شما رابرت ردفورد واقعی هستید؟ رابرت ردفورد که وارد آسانسور می شد جواب داد: زمانی رابرت ردفورد واقعی هستم که تنها هستم."
آیا می دانستید که هیتلر خود را آدمی خیلی مذهبی می دانست و کتاب مقدس را گاهی به دست می گرفت و از اخلاقیات مسیحی دفاع می کرد و از مقدسات صحبت می کرد، ولی در درونش اتفاقی نیافتاده بود.
شاید ما نیز امروز ظاهر زیبای مذهبی بخود گرفته ایم و بظاهر مسیحیان شسته، رفته و روحانی باشیم ولی در درون رابطه ای بین ما و مسیح نباشد. یکی از علتهایی که خدا از داوود خوشش می آمد و او را محبوب خود خواند این بود که او با خداوند روراست بود و اگر گناه می کرد، برای او تفاوت نمی کرد که در برابرش مرد مقدسی مثل ناتان نبی ایستاده است و در حضور او به زانو در می آمد و با گریه توبه می کرد. اگر نگران بود یا ترس به دل خود راه داده بود، آن را اعتراف می کرد. اگر از دست خدا عصبانی بود، حتی اگر از نظر مذهبیون کار احمقانه ای بود ولی سر خدا داد هم می کشید. داوود با خدا رابطه ای دوستانه و عمیق داشت و او را می شناخت و می دانست که برای خدا ظاهر مهم نیست بلکه دل مسئله، برای همین است که او حتی با اینکه پادشاه بود ولی حاضر شد در برابر تمام جمعیت اسرائیل وقتی تابوت عهد را به اسرائیل بر می گردانیدند برقصد و خجالت نکشد، چون برای او خشنودی خدا مهم بود.
عیسی مسیح برایش مهم نبود که فریسیان و رهبران مذهبی یهود او را چه خواهند نامید و در مورد او چه خواهند گفت، برای او مهم این بود که نزد گناهکاران و زناکاران و باجگیران برود و مژده نجات را به آنها برساند و به آنها بگوید که ملکوت آسمان نزدیک است.
مسیحی که من می شناسم، مسیحی است که کمتر در جمعیت دعا کرد یا نماز خواند، ولی بارها در موردش می خوانیم که به خلوت رفت و دعا کرد و یا اینکه به خرابه ای رفته شب را تا صبح به دعا مشغول بود. وقتی روزه گرفت، کسی متوجه نشد و او به بیابان رفت و چهل روز و چهل شب با خداوند بسر برد. به این می گوییم: " رابطه زنده"
شاید کسی مذهب هم نداشته باشد ولی شخص ریاکاری باشد. به ظاهر خود را مقدس تر از همه جلوه دهد و حتی بگوید من از همه مسیحیان هم مقدس ترم. باید بدانیم که اینگونه افراد نیز وجود دارند. اینها نیز بدون آنکه رابطه ای زنده با خدا داشته باشند خود را بظاهر مقدس می انگارند.
چه چیزهایی مظاهر ریاکاری است:
- وقتی زندگی دعایی نداری و رابطه ای با مسیح نداری و خود را خیلی روحانی می دانی.
- وقتی شریعت برای تو مهم می شود و ظواهر امر.
- وقتی آنچه که هستی نشان نمی دهی و در موردش صحبت نمی کنی و یا به خدا اعتراف نمی کنی.
- وقتی خشنودی مردم بالاتر از خشنودی خدا برای شما قرار می گیرد.
- آنچه که در تنهایی هستی با آنچه که در جمع هستی از زمین تا آسمان فرق می کند.
- وقتی زیاد حرف می زنی و کمتر عمل می کنی.
چه بکنیم که از ریاکاری آزاد شویم:
- قلب خود را به عیسی مسیح بسپارید و بگذارید او بر آن سلطنت کند.
- هر روز و هر لحظه خود را در حضور خدای زنده ببینید. همانطور که ایلیاء همیشه می گفت: در حضور یهوه ایستاده ام.
- رابطه خود را با مسیح شفاف و زنده نگاه دارید. با وقت دادن به دعا و مصاحبت با او.
- هیچوقت به فکر این نباشید که دیگران در مورد مسیحی بودن من چه فکر خواهند کرد، بلکه خدا چه فکر خواهد کرد.
- با دلی راست به گناهان خود اعتراف کنید، چه در حضور خداوند و چه در حضور برادر و خواهر مسیحی تان. این باعث خواهد شد که از ریاکاری آزاد شوید. داوود نزد ناتان نبی اعتراف کرد و توبه کرد.
- مسیح شریعت نیاورد بلکه فیض. پس زیر فیض زندگی کنید و نه تحت شریعت.
- آنچه که احساس می کنید و آنچه که هستید به خدا بگویید و نشان دهید و خجالت نکشید.
- اگر روزی یا لحظه ای در وضعیت روحانی نیستید، خود را روحانی نشان ندهید. چه در جلسات و چه در رابطه تان با برادران و خواهران. از آنها بخواهید تا برایتان دعا کنند تا رابطه تان با خدا اصلاح شود و شما را کمک کنند تا به مشارکت خود با مسیح برگردید.
قلب مسئله، مسئله قلب است.
نوشته کشیش ورژ باباخانیان
دریافت لینک کوتاه این نوشته:
کپی شد! |