رستاخیز عیسای مسیح از مردگان چه تأثیری به حال من دارد؟

رستاخیز عیسای مسیح از مردگان چه تأثیری به حال من دارد؟

بسیاری از مردم می گویند: «من به قیام عیسی مسیح ایمان دارم، فقط نمی توانم آن را بفهمم.» حتی یک محقق در حین تحقیقاتش به این نتیجه رسیده که 84 درصد مردم در غرب که هرگز به کلیسا نمی روند به رستاخیز عیسی مسیح از مردگان ایمان دارند. این واقعیتی تاریخی است و در خفا انجام نشد. تمام اورشلیم و تمام امپراطوری روم از آن آگاه بودند. این خبر روز بود. اگر خبرگزاری سی اِن اِن آنجا بود، آن را زنده پخش می کرد.

حداقل 15 اشارۀ تاریخی از ملاقات عیسای مسیح با مردم بعد از آن که مصلوب شده بود و لمس آن ها و صحبت با آن ها وجود دارند. حتی یک بار پس از رستاخیزش از مردگان برای یک عده از مردم صبحانه آماده کرد. و در فرصتی دیگر برای 500 نفر بعد از آنکه از مردگان برخاسته بود صحبت کرد. بسیاری از مردم پس از زنده شدنش او را دیده بودند.

عیسی واقعاً زنده شد. او همان کسی بود که ادعای آن را می کرد. او قدرتی را که مدعی آن بود، در اختیار داشت و  به وعده های خود عمل می کند. اما این چه تغییری در وضعیت ما می کند؟ چرا قیام مسیح این قدر اهمیت دارد؟ به سه دلیل قیام مسیح برای ما مهم است:

1- گذشتۀ من بخشیده شد

خیلی از مردم پروژه ای را شروع می کنند و در وسط آن آرزو می کنند که ای کاش می توانستند دوباره از اول شروع کنند. آیا تو نیز تابه حال چنین احساسی داشته ای؟ بسیاری اوقات، مردم در مورد زندگی شان نیز چنین احساسی دارند. آن ها در اواسط زندگی خود هستند و چنین آرزو می کنند که ای کاش فرصت داشتم و زندگی ام را از اول به روشی دیگر شروع می کردم. همۀ ما کارهایی را کرده ایم که از آن ها پشیمانیم. چیزهایی را گفته ایم که ای کاش نمی گفتیم و فکرهایی را کرده ایم که می گوییم ای کاش نکرده بودیم. همۀ ما پشیمانی هایی داریم. همۀ ما در مورد بعضی مسائل احساس بدی داریم. همۀ ما احساس تقصیر می کنیم.

من با بسیاری از مردم روبرو هستم که به خاطر اتفاقات گذشته نمی توانند در حال حاضر و آینده به زندگی خود ادامه دهند. احساس تقصیر و پشیمانی، آن ها را در بند انداخته. گاهی اوقات بعضی ها اجازه می دهند که رابطه های گذشته، رابطه های حال آن ها را به هم بزند و خراب کند و بالآخره به این نتیجه می رسند که من باید با چنین وضعی تا آخر عمرم زندگی کنم.

اینجاست که خبر خوش وجود دارد. کولسیان 14:2 می فرماید: «او همۀ گناهان ما را آمرزید و آن سند قرض ها  را که به موجب قوانین بر ضد ما نوشته شده و علیه ما قد علم کرده بود، باطل کرد و بر صلیب میخکوبش کرده، از میان برداشت.»

این نقشۀ بخشش خدا برای بشر است. عیسی مسیح همۀ این ها را بر صلیب میخکوب کرد. او برای تقصیرات من بها پرداخت کرد. این یعنی دیگر نیازی نیست که من بهایی پرداخت کنم. عیسی مسیح مصلوب شد تا من خود را مصلوب نکنم. او می خواهد گذشتۀ تورا ببخشد. او می خواهد هر قرض و بدهی تو را پرداخت کند. یعنی بدهی احساسی، رابطه ای و گناهان تو را. او همۀ آن ها را از بین برده.

2- مشکلات من در حال حاضر می توانند برطرف شوند

مشکل شماره یکی که امروزه از بسیاری از مردم می شنوم این است: «زندگی من خارج از کنترل است.» هزاران بار این را می شنوم که:

من در برابر این موقعیت خود را ضعیف می بینم

من خود را برای از بین بردن فلان عادت بد ضعیف می بینم

من خود را در نجات دادن فلان رابطه ضعیف می بینم

من خود را برای آزاد شدن از بدهی های مالی ام، ضعیف می بینم

من خود را برای اینکه برنامۀ روزانه ام را دقیقاً اجرا کنم ضعیف می بینم

آنچه احتیاج توست، قدرتی بالاتر از قدرت خودت هست. نقشۀ خدا برای تو هرگز این نبوده که این زندگی را به تنهایی و با قدرت خودت ادامه دهی. خدا می خواهد با تو رابطه داشته باشد. و این خبر خوش انجیل است. افسسیان 19:1-20 می فرماید: «و از قدرت بی نهایت عظیم او نسبت به ما که ایمان داریم، آگاه شوید. این قدرت برخاسته از عمل نیروی مقتدر خداست که آن را در مسیح به کار گرفت، آن هنگام که او را از مردگان برخیزانید.»

همان نیرویی که عیسی را قادر ساخت تا از مرگ برخیزد به یاری تو می آید تا بر مشکلاتت فائق آئی. همان قدرتی که 2000 سال پیش خدا به کار برد تا مسیح را برخیزاند، می تواند امروز در زندگی تو عمل کند. من و تو نمی دانیم که در آینده چه اتفاقی خواهد افتاد. ما حتی نمی دانیم که سال آینده یا ماه آینده یا هفته آینده چه چیزی در انتظار ما است. حتی نمی دانیم که فردا چه خواهد شد. ولی این مهم نیست چون اگر چه این مسئله خارج از کنترل من است ولی خارج از کنترل خدا نیست. او به ما قدرت می دهد تا با آینده روبرو شویم. در فیلیپیان 13:4 می فرماید: « قدرت هر چیز را دارم در او که مرا نیرو می بخشد.»

بعضی از شما در هفتۀ گذشته هفتۀ خیلی سختی داشته اید و بعضی از شما روزهای مشکلی را می گذرانید. خدا به تو می فرماید: «نترس و خسته خاطر نشو. من می خواهم تو را کمک کنم تا از این وضعیت بیرون بیایی.»

هیچ مشکلی برای خدا خیلی بزرگ نیست. هیچ وضعیتی، اگر به خدا واگذار کنی، مأیوس کننده نخواهد بود. در این آیه نمی گوید: «من آماده ام با قدرت تفکر مثبت با هر چیزی روبرو شوم.» نه. این آیه این را هم نمی گوید که: «من برای هر چیزی آماده ام چون روان درمانی شده ام.» نه. «من در برابر هر چیزی توسط قدرت مسیح که در من زندگی می کند آماده ام تا روبرو شوم.»

3- آیندۀ من با رستاخیز مسیح می تواند در امن و امان باشد

یک مشکل عالم گیر که همۀ ما با آن روبرو هستیم، مرگ است. خود را گول نزنیم، هر کسی خواهد مرد. من روزی خواهم مرد؛ تو نیز همینطور. فقط یک شخص نادان از رخدادی که آگاه است حتماً اتفاق می افتد، با آمادگی با آن روبرو نمی شود. این خیلی بی معنی است. اما گاهی اوقات آن قدر مشغول امور روزانه هستیم که یک لحظه باز نمی ایستیم تا فکر کنیم چه اتفاقی خواهد افتاد.

مردم دوست ندارند در مورد مرگ صحبت کنند. اگر این حرف مرا باور نمی کنید، امتحان کنید و یک روز دوستان خود را دعوت کنید و بگذارید بنشینند و از آن ها با چای و شیرینی پذیرایی کنید و بعد بگویید: «بگذارید با هم در بارۀ مرگ صحبت کنیم.» حدس بزنید چه اتفاقی خواهد افتاد.

U.S. News & World Report مقاله ای را نوشتند که تیتر آن این بود: «در آغوش کشیدن جهنم.» و در این مقاله می گوید امروزه بیشتر از هر وقت دیگر در تاریخ آمریکا مردم به بهشت و جهنم ایمان دارند. چرا؟ چون مردم مرتباً فکر می کنند که: «بعد از مرگشان چه اتفاقی می افتد؟»

سوء تفاهمات زیادی در میان مردم در مورد بهشت و جهنم وجود دارد و اکثر آن ها از فیلم ها و الاهیات بد به وجود آمده است. فیلم هایی مانند:Heaven Can Wait; Oh, God; All Dogs Go To Heaven این ها همه ایده هایی هستند که بعضی مردم در باره بهشت و جهنم دارند.

راستی بهشت و جهنم به چه شکل خواهند بود؟ بگذارید به منبع آن رجوع کنیم. وقتی به کتاب مقدس که منبع مؤثق چنین اطلاعاتی است نظر می اندازیم، خدا در بارۀ این که بهشت و جهنم چگونه خواهند بود چه می گوید؟

اولاً، بهشت محل کاملی خواهد بود. محبت کامل، آرامش کامل، خوشی کامل، تماماً کاملیت. هیچ گناه، اشتباه، شرارت، بدی یا خطایی نخواهد بود. در هر زمینه ای کاملیت خواهد بود.

دومین چیزی که کتاب مقدس می فرماید این است که برای این که به آن جا بتوانید راه بیابید باید کامل باشید، چون فقط کاملیت در آسمان است. پس شاید به خود بگویید: «خیلی ممنون. پس این مربوط به من نمی شود.» بله این مربوط به من هم نمی شود. شاید به خود می گویی: «پس من هرگز نمی توانم به آنجا بروم چون من باید کامل باشم.» درست است. مسئله همین جاست. من هم نمی توانم. هیچ کدام از ما نمی توانیم به آن جا برویم چون هیچ کدام کامل نیستیم.

کتاب مقدس به ما می فرماید که فقط دو راه برای رفتن به بهشت هست:

• آن را با چنگ و دندان به دست آوری. و برای به دست آوردن آن هیچ خطایی از تو در زندگی سر نزد و همیشه کار درست انجام داده باشی. به سخنی دیگر شخص کامل به تمام معنا باشی.
• چون هیچ کدام از ما مشمول راه حل اول نیستیم خدا نقشۀ دیگری کشیده و آن این است که: به عیسی مسیح اعتماد کنی که می فرماید: «من راه و راستی و حیات هستم.» او تنها شخص کاملی بود که تا به حال بر زمین زندگی کرده است، چون او خدا است. او آمد تا بدانیم خدا چه شکلی است و با اعتماد به او و ایجاد رابطه با او در نیکویی اش داخل شوی.

یکی از دوستانم به شهربازی رفته بود و پسرش را هم با خود برد و پسرش نیز شش دوست خود را همراه خود به شهر بازی برد. پس این دوست من برای این تعداد بچه بلیط خرید. به هر صفی که می رسید هفت بلیط در می آورد و به این بچه ها می داد. وقتی به قطاری رسیدند که با سرعت حرکت می کرد، او متوجه شد که هشت دست به طرفش دراز شده اند که بلیط بگیرند! دوست من برگشت و به آن هشتمین نفر گفت: «شما کی هستی؟» بچه گفت: «من امیر هستم.» دوست من گفت: «امیر جان شما کی هستی؟» امیر به این صورت پاسخ داد: «من دوست جدید پسرتان هستم و پسرتان به من گفت که شما به من بلیط خواهید داد.» دوست من به من گفت: «چی فکر می کنی آیا به او بلیط ندادم؟ البته که دادم!»

وقتی به آسمان رفتی خواهی گفت: «خدایا من با قدرت و توانایی و کوشش خودم نمی توانم داخل شوم. تنها راهی که دارم که می توانم به بهشت داخل شوم این است که دوست عیسی مسیح هستم.» یوحنا 3:17 می فرماید: «و این است حیات جاویدان، که تو را، تنها خدای حقیقی، و عیسی مسیح را که فرستاده ای، بشناسند.»

کتاب مقدس می فرماید عیسای مسیح قبلاً بهای گرانی را برای آماده ساختن راه تو به سوی آسمان پرداخته است. این خبری است که باید هر کس بشنود.

نوشتۀ کشیش ورژ باباخانیان