دیدگاه کلیسای اصلاح شده و کالوینیست: آیا همه به زبانها متکلم هستند؟
“آیا همه رسول هستند، یا همه انبیا، یا معلمان، یا همه قوات، یا همه نعمتهای شفا دارند، یا همه به زبانها متکلم هستند، یا همه ترجمه می کنند؟ لکن نعمتهای بهتر را به غیرت بطلبید، و طریق افضل را نیز به شما نشان می دهم.” (1قرنتیان 12: 29-31)
اولین اشاره به تکلم به زبانها در کتاب مقدس را در اعمال رسولان 2: 4 و در روز پنتیکاست مشاهده می کنیم. پس از آن، دو اشاره دیگر را در بابهای 10 و 19 کتاب اعمال و اشاره مفصل تر را در 1قرنتیان بابهای 12 و 14 می یابیم.
در طول تاریخ کلیسا پس از دوره رسولان، مواردی بوده که تکلم به زبانها مشاهده شده، از جمله در فرقه بدعتی مونتانیست در قرن دوم میلادی، ماتئو ریچی، مبشر مشهور ژزوئیت در چین (قرن 16)، از آنجا که به زبانها و لهجه های مختلف چینی سخن می گفت، از سوی پاپ آن زمان به “کسی که به زبانها تکلم می کند” ملقب گردید. در بعضی کتب و منابع مربوط به قرن نوزدهم گزارش شده که بعضی گروه های پرشور و احساسی در روسیه، در جلسات خصوصی خود، دچار هیجانات مافوق طبیعی شده و به زبانهای نامفهوم سخن می گفتند.
با تولد نهضت پنتیکاستی در آغاز قرن بیستم، این تعلیم که تعمید روح القدس، واقعه ای جدای از تولد تازه است و نشانه ظاهری آن هم تکلم به زبانهاست، به عنوان مشخصه این کلیسا مطرح گردید. گاهی عنوان می شود که “زبانها” به عنوان نشانه، از “زبانها” به عنوان عطیه متفاوت است.
کلیساهای اصلاح شده و کالوینیست (کلیساهای پرزبیتری و اغلب کلیساهای باپتیست) معتقدند که تعمید روح القدس یعنی جایگیری هر ایمان آورنده در بدن مسیح توسط روح القدس، و این واقعه ای است که همزمان با تولد تازه اتفاق می افتد ولزوماً هیچ نشانه ظاهری هم ندارد.
در مورد عطیه زبانها هم، کلیساهای اصلاح شده این عطیه را یکی از 21 عطیه مذکور در رومیان 12: 8-6، 1قرنتیان 12: 7-10 و 28-31، افسسیان 4: 7-13، 1پطرس 4: 10-11 می دانند، ممکن است که در دنیای امروز، این عطیه به دلیل تجلیات بیرونی و ظاهر پر شوری که دارد، بیش از “تعلیم”، “خدمت”، “بخشش”، و “اعانت” خواهان داشته باشد، اما باید به یاد داشت که آموزه کتاب مقدسی را نمی توان بر تجربیات شخصی و اتفاقاتی که در جهان می افتد، بنا کرد.
کسانی که می گویند تعمید روح القدس همیشه همراه با تکلم به زبانها است، سه نکته را در نظر نمی گیرند. اول، آنها به این حقیقت توجه ندارند که در کتاب اعمال رسولان، وقایعی که در آنها تعمید روح القدس همزمان با تکلم به زبانها بوده است، پدیده هایی بودند بی نظیر و جهت دار، تولد کلیسا (اعمال 2)؛ باز شدن در به روی امتها (اعمال 10)؛ و پایان اعتبار تعمید یحیی (اعمال 19). آنها به این موضوع توجه نکرده اند که در اکثر گزارشات اعمال رسولان راجع به نجات، زبانها مشاهده نمی شود: 3000 نفر روز پنتیکاست (2: 41)؛ شخصی حبشی (8: 37)؛ شاول (9: 1-9)؛ “جمعی کثیر” در انطاکیه (11: 21)؛ “جمعی کثیر” در ایقونیه (14: 1)؛ لیدیه و زندانبان فیلیپی و خانواده هایشان (16: 15-14؛ 30-34).
دومین نکته، در تصورشان از تعمید روح القدس است. آنها فکر می کنند که تعمید روح القدس روزها، هفته ها و حتی سالها پس از نجات به وقوع می پیوندد. آنها بر این اعتقادند که بعضی از مسیحیان هرگز تعمید روح القدس را نمی یابند. اما پولس توضیح دقیقی از تعمید روح القدس ارائه می دهد. او اظهار می دارد که بر اساس عمل روح القدس است که هر ایماندار، عضو بدن مسیح می گردد. در 1قرنتیان 12: 13 چنین میخوانیم: “زیرا که جمیع ما به یک روح در یک بدن تعمید یافتیم”.
عدم تمایز میان تعمید و پری روح القدس، سومین نکته است. تعمید روح القدس، عملی است که در هر ایماندار رخ می دهد. پری روح القدس زمانی حاصل می شود که خود را در اطاعت و ایمان به خداوند تسلیم کنیم. پری روح القدس برای ما حکم و دستور است (افسسیان 5: 18)، اما فرمانی مبنی بر تعمید روح القدس وجود ندارد. به علاوه، در 1قرنتیان 12: 30 پولس مشخص کرده است که قرار نیست همه ایمانداران به زبانها صحبت کنند. اما همه در بدن مسیح تعمید یافته اند (12: 30). این دو موضوع به یکدیگر ربطی ندارند.
معمولاً هر فرقه در مسیحیت، نکات معدودی را که وجه تمایز آن با سایر فرقه های مسیحی به شمار می آید، بزرگ کرده و مورد تأکید بسیار قرار می دهد. اما با توجه به کتاب مقدس، آنچه که درباره تکلم به زبانها می دانیم از این قرار است:
– اول) مرقس 16: 17. سخن گفتن به زبانهای تازه، در کنار اخراج دیوها و برداشتن مارها و خوردن اتفاقی زهر مهلک و شفای مریضان، یکی از آیاتی است که به گفته مسیح همراه ایمانداران خواهد بود.
– دوم) اعمال 2: 1-13. در روز پنتیکاست، همراه با صدای وزیدن باد شدید و رؤیت زبانهای منقسم شده آتش، شاگردان مسیح و همراهانشان، از روح القدس پر شدند و به زبانهای محلی صحبت کردند، به طوری که یهودیانی که از 15 نقطه در اورشلیم جمع شده بودند، فهمیدند که رسولان به زبانهای محلی آنها ذکر کبریایی خدا می کنند.
– سوم) اعمال باب 10. روح القدس بر همه آنانی که در خانه کرنلیوس پیغام نجات را از زبان پطرس شنیدند، نازل شد و به آنها به زبانها متکلم شدند. یهودیان همراه پطرس در حیرت افتادند (آیه 45) اما این لازم بود تا آنها هم به چشم خود ببینند که خدا روح مقدس خویش را به امتها هم عطا می کند.
– چهارم) اعمال 19: 1-7. در افسس، آنانی که فقط از تعمید یحیی خبر داشتند، به مسیح ایمان آوردند و مجدداً به نام خداوند عیسی تعمید گرفتند. و هنگامی که پولس بر آنها دست گذاشت، روح القدس بر آنها نازل شد و به زبانها متکلم شده، نبوت کردند. آنان را نمی توان از قبل، ایماندار محسوب کرد.
– پنجم) 1قرنتیان بابهای 12 تا 14. این قسمت، مفصل ترین بحث را در مورد این عطیه دارد. هدف آشکار پولس در این بابها، اصلاح باورهای گزاف و روشهای افراطی در مورد عطیه زبانهاست، هر چند که می توان نکات تشویقی و مثبت را هم نسبت به این عطیه در این قسمت یافت.
1- در دو فهرست ارائه شده از عطایا توسط پولس، تکلم به زبانها و ترجمه آنها، در انتهای فهرستها آورده شده اند (12: 8-10 و 28-30).
2- از متن چنین بر می آید که پاسخی که پولس در جواب به سؤال خود در آیات 29-30 باب 12 انتظار دارد، “خیر” است، قرار نیست که همه به زبانها سخن بگویند؛ همانطور که همه رسول یا نبی یا معلم یا ….. نیستند.
3- نعمتهای بهتر و طریق افضلی را که به دنبال آن باید باشیم، “محبت” است (12: 31 13: 1).
4- “زبانها” ی مردم و فرشتگان، و یا هر عطیه دیگری، بدون محبت (که نشانه پیروی از مسیح است- یوحنا 13: 34-35) هیچ است (13: 1-4).
5- “زبانها” انتها خواهد پذیرفت (13: 8).
6- در تکلم به زبانها، خطاب گوینده به خداست و در روح به اسرار تکلم می کند و خود را بنا می نماید، اما در نبوت، خطاب به مردم است و به جهت بنای کلیسا و نصیحت و تسلی دیگران (14: 2-4).
7- پولس می خواهد همه به زبانها تکلم کنند، اما اهمیت و فایده نبوت و تعلیم، بیش از زبانها است (14: 12-5).
8- بدون ترجمه، زبانها نمی تواند مفهومی عقلانی داشته باشد (14: 13-17).
9- پولس بیشتر از همه مدعیان در قرنتس به زبانها تکلم می کرد، اما بیان پنج کلمه تعلیمی به عقل را بر هزاران کلمه به زبانها، ترجیح می داد (14: 18-19).
10- زبانها نشانه ای است برای بی ایمانان، اما نبوت برای ایمانداران (14: 20-22).
11- از سوی دیگر، اگر در کلیسایی همه به زبانها سخن گویند، ممکن است بی ایمانی وارد شده و همه را دیوانه بنامد. اما نبوت (تعلیم و موعظه) می تواند بی ایمانان را توبیخ و ملزم کند (14: 23-25).
12- زبانها می تواند بخشی از جلسه عبادتی کلیسا باشد، به شرطی که دو یا حداکثر سه نفر به نوبت تکلم کنند و مترجمی هم باشد. در غیر این صورت و بدون مترجم، شخص متکلم به زبانها باید خاموش باشد و در دل خود با خدا سخن گوید (14: 26-28).
13- همین ترتیب و نوبت در مورد نبوت هم مصداق دارد، چون خدا، خدای تشویش و هرج و مرج نیست بلکه خدای سلامتی و آرامش (14: 29-40).
با توجه به نکات در مورد عطیه زبانها، می توان چنین نتیجه گرفت که “تکلم به زبانها” یکی از عطایای روح است که لزوماً از سایر عطایا برتر نیست، هیچ تأکیدی وجود ندارد که حتماً این را نشانه تعمید و حضور و یا پری روح القدس در شخص ایماندار بدانیم، قرار نیست که همه این عطیه را داشته باشند چرا که به اراده روح خدا این عطایا در کلیسا تقسیم می شوند، این عطیه می تواند باعث بنای شخصی باشد، اما در کلیسا باید با توجه به شرایطی خاص به خصوص با وجود مترجم از آن استفاده کرد، نباید استفاده از این عطیه در جلسات کلیسایی باعث اغتشاش و بی نظمی گردد.
مسلماً اگر بدون زبانها، روح القدسی هم نبود، این تعلیم را بارها در اناجیل توسط مسیح و در رسالات توسط رسولان مشاهده می کردیم. در حالی که در هیچ رساله ای به جز 1قرنتیان، ذکری از زبانها نشده است، که در آن هم جنبه انضباطی آن بیش از جنبه تشویقی است. اگر این عطیه واقعاً از چنان اهمیت حیاتی برخوردار بود، مطمئناً در جای جای رسالات و به همه کلیسا ها گوشزد می گردید.
برگرفته از کتاب دائرةالمعارف کتاب مقدس
دریافت لینک کوتاه این نوشته:
کپی شد! |