چگونه دیگران را در شرایط سخت زندگی شان تسلی دهم؟
چگونه دیگران را در شرایط سخت زندگی شان تسلی دهم؟
(اشعیاء 40: 1؛ دوم قرنتیان 7: 4-7؛ دوم قرنتیان 1: 2-6)
همۀ ما به خوبی واقفیم که همۀ اتفاقاتی که در دنیایمان اتفاق می افتد گل و بلبل نیست و ایام تلخ، پر از درد و ناله، تنهایی، سختی، بیماری، نگرانی، اندوه و از دست دادن نزدیکان و دوستان و آشنایان و… نیز بخشی از زندگی زمینی ما را تشکیل می دهند.
بعضی از مسیحیان سعی می کنند به همه چیز، ظاهری روحانی ببخشند! (توجه داشته باشید که می گویم ظاهری روحانی و نه روحانیت حقیقی) و هرگاه کسی را می بینند که درچنین شرایطی قرار دارد، سریع نصیحت های زیر را می کنند:
- شاید خطایی در زندگی تو بوده!
- خود را تفتیش کن و ببین چرا این اتفاق برات افتاده!
- دعا کن و به خدا بسپار!
- تو باید در خداوند دائماً شاد باشی!
- و نصایحی از این قبیل…
اما کتاب مقدس و زندگی من با مسیح به من یاد داده که طریق یک مسیحی معقول ترین و متعادل ترین طریق زندگی است.
در کتاب مقدس روش های مختلفی برای تسلی ما در شرایط سخت و تلخ زندگی به ما توصیه می شود که به علت ضیق وقت به چند مورد مهم از آنها در این پیام اشاره می کنم:
1- خدای پدر منبع تسلی ما است و پدر جمیع تسلیات نامیده شده (دوم قرنتیان 1: 3).
فرزندانی که رابطه ای صمیمی با پدرانشان داشته اند و دارند، هنگام ایام سخت زندگی به او پناه می برند و در آغوش پدر پر از محبت خود تسلی می یابند.
خدای پدر بهترین مرجعی است که می توانیم برای تسلی خود در هر شرایطی به آغوش او برویم.
2- خدای پسر یعنی عیسای مسیح تسلی دهنده ما است چون در همۀ ضعف ها و سختی های ما شریک شده و کاملاً وضعیت ما را درک می کند و می تواند با ما همدردی کند و ما را تسلی بخشد. «این کاهن اعظم از ضعف های ما بی خبر نیست. زیرا او خود در همین امور وسوسه شد، اما حتی یک بار هم به زانو در نیامد و گناه نکرد.» (عبرانیان 4: 15)
در انجیل یوحنا 14: 16 عیسای مسیح فرمود: «من از پدر سؤال می کنم و تسلی دهنده ای دیگر به شما عطا خواهد کرد تا همیشه با شما بماند یعنی روح راستی…» وقتی مسیح می فرماید روح راستی که بیاید تسلی دهنده ای دیگر است یعنی خودش نیز تسلی می دهد.
عیسای مسیح در دوران زندگی زمینی اش بارها دردمندان و دل شکستگان و افراد مأیوس و ناامید و طرد شده و کسانی که نزدیکانشان را از دست داده بودند تسلی بخشید. در هیچ مذهب و آئینی چنین خدایی به ما معرفی نمی شود که همۀ دردهای ما را تجربه کرده، حتی مرگ ما را!
3- روح القدس یعنی همان روح راستی، روحی است که تسلی دهنده یا پشتیبان یا مدد کنندۀ ما نامیده شده. مسیح پس از صعودش به آسمان، روح القدس را بر مقدسینش ریخت تا آن ها را در ضعف های مختلفشان کمک کند و در نگرانی ها و ترس ها و تنهایی ها و غم ها و آه و ناله هایشان با آن ها همدردی کند و کمک کند و تسلی بخشد. پولس رسول در دوم قرنتیان 13: 13 می فرماید: «فیض خداوند ما عیسی مسیح با همۀ شما باشد! محبت خدا و رفاقت روح القدس نصیب شما گردد.» (ترجمۀ معاصر) روح القدس می تواند بهترین دوست و رفیق زندگی ما باشد. به او نزدیک شو و از او بشنو و از او در تنگی ها و سختی های خود تسلی بیاب. در رومیان 8: 26 چنین می خوانیم که روح القدس در ما به ناله هایی که نمی شود بیان کرد مطابق خواست و ارادۀ خدا برای ما شفاعت می کند. واقعاً عالی است.
4- چهارمین منبع تسلی ما جماعت مقدسین و ایمانداران به مسیح می باشند. وقتی چند روز پیش دوم قرنتیان 7: 4-7 را می خواندم، با کمال تعجب متوجه شدم که پولس رسول بارها در عهدجدید اشاره می کند که همرزمان ما و مقدسین و جماعت ایمانداران به مسیح بهترین افراد ممکن هستند که ما را در تنهایی ها و سختی ها و دردهایمان تسلی می دهند. مخصوصاً کسانی که خودشان هم درد ما را به نوعی تجربه کرده باشند. من امروز با تجربه ای که در فقدان همسر اولم در زندگی داشته ام، به خوبی کسانی را که در چنین تجربۀ تلخی در زندگی شان وارد می شوند، درک می کنم و می توانم با آن ها همدردی کنم و تا حدودی باعث تسلی آن ها شوم.
در جنگ میان آمریکا و ویتنام، یک سرباز ویتنامی به خاطر عبور از روی مینی که توسط سربازان آمریکایی کار گذاشته شده بود، دو پای خود را تا زانو از دست داد. او شروع به خزیدن به طرف خانه ای کرد که در روستای آن محل بود و شروع به کوبیدن دَرِ آن خانه کرد. مدتی طول کشید و کسی در را باز نکرد. سربازان همرزمش به او گفتند چه می کنی؟ کسی اینجا نیست؟ او گفت: «من مطمئنم کسی اینجاست. من او را می شناسم.» پس از گذشت دقایقی چند، یک نفر در را باز کرد و سربازان همراه این سرباز مجروح با حیرت متوجه شدند که صاحب این خانه کسی بود که خودش نیز پاهایش را از زانو به پایین از دست داده بود. آن ها یکدیگر را در آغوش کشیدند و شروع کردند به گریه کردن با یکدیگر.
در زمان سلطنت ملکه ویکتوریا یکی از زنان دربار، فرزند خود را از دست داد. ملکه که خود نیز چنین دردی را تحمل کرده بود، خیلی ناراحت شد و خواست همدردی خود را به این زن ابراز کند. پس این زن را به قصر خویش دعوت کرد و دقایقی را با او صرف کرد. وقتی این زن قصر ملکه را ترک گفت و به خانه اش برگشت، همسایگانش از او پرسیدند: «ملکه به تو چه چیزهایی گفت؟» مادر عزادار در پاسخ به آن ها گفت: « هیچ چیز نگفت- فقط دست های خود را بر دست های من گذاشت و مدتی را با یکدیگر گریه کردیم!»
خدا هیچ درد تو را هدر نمی دهد. این را هرگز فراموش نکن. دردها و تجربیات تلخ تو را تبدیل به جواهراتی می کند که بتوانی دیگران را با آن ها خدمت کنی. خدا می تواند به وسیلۀ تجربیات سخت تو باعث شفا و التیام دیگران شود، همان گونه که زخم های مسیح باعث شفای بسیاری شد.
دردها و زخم های تو خدمتی نو به تو می بخشند یعنی خدمت التیام دل شکستگان که یکی از خدمات مهم خداوند ما عیسای مسیح بود. یکی از اهداف خدا از این که اجازه می دهد از لحظات طاقت فرسا و رنج ها عبور کنیم همین است.
بعضی افراد یا خانواده ها در زندگی من در سخت ترین شرایط باعث شادی عمیق و دلگرمی من شده اند و به دل من طراوت و تازگی بخشیده اند (فیلیمون آیۀ 7).
این کاملاً صحت دارد که خدای پدر و پسر و روح القدس به یاری ما می آیند و ما را تسلی می دهند، اما فراموش نکنیم که یوحنای رسول می فرماید: «کسی که برادر خود را که می بیند، محبت نکند، نمی تواند خدایی را که ندیده است، محبت نماید.» ما محبت خود را به خدا با محبت به یکدیگر ثابت می کنیم!
در زیر به 8 مورد کاربردی اشاره می کنم که می توانی به منظور تسلی به دوستان دردمند خود، انجام دهی:
- برایش موعظه نکن و نصیحتش نکن! این کاری بود که دوستان ایوب کردند.
- گاهی نیاز نیست که حتی یک کلمه به او بگوییم بلکه بودن ما در کنارش به او احساس زیبایی می بخشد که تنها نیست و کسی هست که در رنج ها و دردهایش در کنار اوست.
- اگر آن شخص از تو دور است، برایش کارتی زیبا یا دسته گل بفرست و یا به نوعی محبت خود را به او نشان بده تا به او این پیغام را برسانی که به یاد او هستی. چنین اقدامی در چنین شرایط هرگز فراموش نمی شود.
- فراموش نکن که می توانی برای او در دعاهایت شفاعت کنی و او را به حضور خدا بلند کنی.
- سعی کن تا آن جا که می توانی در کنارش باشی تا احساس تنهایی نکند.
- آغوش محبتانۀ ما و به قول یکی از برادران خدمت شانۀ ما می تواند بهترین خدمت ما به او باشد.
- اگر شخص مورد نظر می خواهد با تو درد دل کند و قلب خود را برایت باز کند، به او مهلت بده و فقط برایش گوش باش و به سخنانش با دقت گوش کن و توجه کن و با او همدردی کن.
- وقتی به ملاقات چنین دوستی می روی دعا کن که خدا پیامی نبوتی، کلام علم یا کلام حکمت به تو ببخشد تا به این وسیله بتوانی به اعماق دل او وارد شوی و عمیق ترین نیاز او را لمس کنی.
نوشتۀ کشیش ورژ باباخانیان
دریافت لینک کوتاه این نوشته:
کپی شد! |