خدا در مورد بدن تو چه میگوید؟ (بر اساس متن اول قرنتیان ۱۲:۶-۲۰)
خدا در مورد بدن تو چه میگوید؟ (بر اساس متن اول قرنتیان ۱۲:۶-۲۰)
خدا در بارۀ اهمیت بدنی که به تو داده چیزهای زیادی برای گفتن دارد! او در این مورد در طول تمام کتاب مقدس سخن گفته. اما بگذارید به منظور اجتناب از زیاده گویی به فصلی از کتاب مقدس بسنده کنم:
«همه چیز بر من جایز است.» اما همه چیز مفید نیست. «همه چیز بر من رواست،» اما نمیگذارم چیزی بر من تسلط یابد. «خوراک برای شکم است و شکم برای خوراک، و خدا، هم این و هم آن را از میان بر خواهد داشت.» اما بدن برای بیعفتی نیست، بلکه برای خداوند است و خداوند نیز برای بدن، و خدا به نیروی خود، هم خداوند را برخیزانید و هم ما را بر خواهد خیزانید. آیا نمیدانید که بدنهای شما اعضای مسیح است؟ آیا اعضای مسیح را برگیرم و آن را اعضای فاحشهای گردانم؟ هرگز! آیا نمیدانید کسی که با فاحشهای میپیوندد، با او یک تن میشود؟ زیرا نوشته شده است: «آن دو یکتن خواهند شد.» امّا آنکه با خداوند میپیوندد، با او یک روح است.
از بیعفتی بگریزید! هر گناه دیگر که انسان مرتکب شود بیرون از بدن اوست، امّا کسی که مرتکب بیعفتی میشود، نسبت به بدن خود گناه میکند. آیا نمیدانید که بدن شما معبد روحالقدس است که در شماست و او را از خدا یافتهاید، و دیگر از آنِ خود نیستید؟ به بهایی خریده شدهاید، پس خدا را در بدن خود تجلیل کنید.» (اول قرنتیان ۱۲:۶-۲۰)
واقعاً تأکیدی اساسیتر از این آیهها در مورد بدن نمیتوان یافت.
با توجه به متن آیههای فوق و عبارات دیگر از کتاب مقدس ۵ حقیقت افراطی زیر را در بارۀ بدنهای خود میخوانیم که با آنچه امروزه میشنوی و فرهنگ غالب روز است، مغایرت دارد:
1- بدن ما به خدا تعلق دارد. خدا صاحب بدن من است و نه خودم. اوست که آن را آفریده و از من توقع دارد که به روشی که او در نظر داشته، از آن استفاده کنم. فرهنگ ما خلاف چنین چیزی را به ما القاء میکند و به ما این را میآموزد که: «بدن من مال من است و هر کاری که بخواهم با آن میکنم!» اما خدا میگوید: « نخیر، تو در اشتباهی و این بدني تو نیست و تو آن را نیافریدهای. من آن را ساختهام و به تو به امانت سپردهام که تا وقتی که بر زمین زندگی میکنی در آن سکونت کنی و از تو انتظار دارم که از آفرینش من به خوبی مراقبت کنی.»
حقیقت امر این است که تمام آن چیزهایی که بر زمین میبینی توسط خدا آفریده شده. او همۀ اینها را خلق کرده و او صاحب و مالک آن است. آن چه فکر میکنی مال توست در واقع نزد تو به امانت گذاشته شده. کتاب مقدس میفرماید: «بدن برای بیعفتی نیست، بلکه برای خداوند است و خداوند نیز برای بدن.» (اول قرنتیان ۱۳:۶)
امروزه ما همان خطای فلاسفۀ یونان را که هزاران سال پیش میزیستند، مرتکب میشویم. ارسطو، سقراط و افلاطون به ثنویت یا دوگانهگرایی باور داشتند و معتقد بودند این فکر یا روح توست که اهمیت دارد، اما بدن تو از نظر روحانی مهم نیست. آنها بدن را حقیر میشمردند. در واقع بعضی از فلاسفۀ یونان به حدّی پیش رفته بودند که چنین آموزش میدادند که بدن تو شریر است، و اگر به آن توجهی نکنی و با آن برخورد بدی داشته باشی، اهمیتی ندارد!
کتاب مقدس دقیقاً مخالف چنین باوری است. بدن تو مقدس است چون خدا آن را آفریده و هر آن چه خدا میآفریند، هدف خاصی را دنبال میکند. ما بایستی با بدنهای خود خدا را تجلیل کنیم. بنابرین نمیتوانیم زندگی خود را به اجزاء کوچکتری تقسیم کنیم و اینگونه بیندیشیم که به بدنهای خود توجهی نداشته باشیم و بهنوعی زندگی کنیم که تنها روح است که مطرح است و نه بدن. خدا مالک و صاحب بدن توست!
2- وقتی عیسی جانش را بر صلیب فدا کرد، بدنهای ما را نیز بازخرید کرد. همانگونه که قبلاً در اول قرنتیان ۱۹:۶-۲۰ شاهد بودیم، بدنهای ما خریداری شدهاند! شاید خانۀ تو برایت به اندازۀ قیمتی که برای خانۀ خود قائل هستی، ارزش داشته باشد، اما واقعیت این است که ارزش خانۀ تو به اندازهای است که خریدار برای آن قیمت تعیین کرده است.
خدا هرگز کسی را که دوست نداشته، نیافریده. اگر میخواهی ارزش زندگیات را برای خدا بدانی، کافی است به صلیب نگاه کنی. در واقع، عیسی با دستهایی گشاده و میخکوب بر صلیب، به تو گفت: «تو برای من تا این اندازه ارزش داری. من به تو تا این حدّ عشق میورزم! من ترجیح دادم به جای این که بدون تو زندگی کنم، برای تو بمیرم.» تو ارزش فوق العادهای داری.
حال که تو تا این حدّ ارزش داری که کسی جانش را برایت فدا کند، آیا فکر نمیکنی خدا از تو میخواهد که از خودت خیلی بهتر مراقبت کنی. آبا برای اسب مسابقهای که برای خریدش یک میلیون دلار پرداخت کردهای خوراک ناسالم تهیه میکنی و نمیگذاری تمام شب را بخوابد؟ مطمئنم چنین نمیکنی! مسلماً از آن چه برایش سرمایهگذاری کردهای، بهخوبی نگهداری میکنی. واقعیت امر این است که عیسی روی تو سرمایهگذاری کرده. او با فدا ساختن زندگی خود برای تو بهایی پرداخته و از تو انتظار دارد که از سرمایۀ او به خوبی مراقبت کنی.
3- روح خدا در بدن من زندگی می کند. وقتی کاری که عیسی برای تو کرد، با ایمان پذیرفتی و به خدا بله گفتی و به فیض و بخشش او اعتماد کردی که تو را رهایی بخشد، آنگاه خدا روحش را به عنوان ضمانتی از نجات جانت، در تو قرار میدهد. کتاب مقدس در اینباره چنین میفرماید: «آیا نمیدانید که بدن شما معبد روحالقدس است که در شماست و او را از خدا یافتهاید؟» (اول قرنتیان ۱۹:۶)
وقتی خدا روحش را در تو قرار میدهد، بدن تو معبد خدا میشود، یعنی مکانی برای محبت و عشق او. حال سؤالی از تو دارم: اگر تو کسی را میدیدی که به معبدی که به خدا تعلق دارد آسیب میرساند و آن را خراب میکند، آیا آن را جُرمی نابخشودنی به حساب نمیآوردی؟ البته که چنین میکردی! اما دوست عزیز، وقتی بدنت را از خواب و استراحت کافی محروم میکنی و پرخوری میکنی و فشار عصبی زیاده از حدّ بر آن وارد میکنی و از آن به خوبی مراقبت نمیکنی، از معبد خدا سوءاستفاده میکنی و به آن آسیب میرسانی.
4- خدا از من میخواهد که از بدن خود بهخوبی مراقبت کنم. من صاحب بدن خود نیستم اما ناظر یا مباشر آن هستم. واژهای که در کتاب مقدس مباشر ترجمه شده به معنای مسئول است. مراقبت از بدنم در واقع مسئولیتی روحانی است. در واقع خدا با این کلام به من میخواهد این مطلب را برساند که روزی بایستی در مورد همۀ آن چه او به من سپرده، حساب پس دهم، که بدن من نیز یکی از آنها است. وقتی در برابر تخت خدا بایستم، باید به این پرسش او پاسخ دهم که: «با آن چه به تو دادم، چه کردی؟»
در کتاب زندگی هدفمندِ خود توضیح دادهام که چگونه زندگی تو بر زمین، یک آزمایش و تکلیفی موقتی است. زندگی کنونی ما برای آمادگی به خاطر زندگی بعدی ما است که تا ابد باقی خواهد بود. خدا تو را آزمایش میکند تا ببیند در ابدیت چه چیزهایی را میتواند به تو بسپارد و روی تو حساب کند. او نگاه میکند تا ببیند از وقت، پول، استعداد، فرصتها، فکر و صد البته بدن خود چگونه استفاده میکنی. آیا از آن چه او به تو داده بیشترین استفاده را میکنی؟ خدا تو را به خاطر بدنهایی که به مردم دیگر سپرده، ارزیابی نمیکند بلکه به خاطر آنچه به تو سپرده، مورد قضاوت قرار میدهد.
5- پس از مرگ من، خدا بدن مرا زنده میکند. خدا هیچ چیز را هدر نمیدهد. او حداکثر استفاده را از آن چه آفریده، میکند. در حال حاضر در نسخۀ ابتدایی بدن خود زندگی میکنی و در آسمان نسخۀ نهایی بدن خود را دریافت میکنی. کتاب مقدس میفرماید: «خدا به نیروی خود، هم خداوند را برخیزانید و هم ما را بر خواهد خیزانید.» (اول قرنتیان ۱۹:۶)
برای ما کاملاً روشن نیست که بدنهای قیام کردۀ ما به چه شکلی خواهد بود، اما چند مورد اندک را میدانیم. ما بهخوبی واقفیم که وقتی عیسی از قبر خارج شد، برای مدت چهل روز با آن بدن قیام کردهاش اطراف اورشلیم راه رفت. بارها و بارها، مردم از گروههای مختلف او را دیدند که حتی در یک موردِ آن میخوانیم که بیش از ۵۰۰ نفر او را دیدند و با او سخن گفتند. بنابرین میدانیم که دیگران نسخۀ نهایی تو را در آسمان تشخیص خواهند داد؛ با این تفاوت که: بدن تو در آسمان کامل خواهد بود، بدون هیچ عیب و نقصی یا اعضای شکسته و بدون هر زخم و دردی.
آیا در آخرین آیهای که به آن اشاره کردیم به عبارت “به نیروی خود” دقت کردید. برای دگرگونی و تغییر بایستی به نیروی خدا اعتماد کرد و تنها به قدرت ارادۀ خود بسنده نکنیم. بگذارید با هم صادق باشیم. قدرت ارادی شاید برای چند هفته یا شاید یک ماه و در بهترین حالت آن، دو ماه کاری را صورت دهد. درست به همین دلیل است که تصمیمات شب سال نو هرگز دوام نمیآورند. تلاش ما در استفاده از قدرتِ اراده خودمان، امری طاقتفرسا است. تا چند صباح به آن ادامه میدهی، و وقتی برای تغییر، از قدرت ارادۀ خود استفاده میکنی و به خود فشار وارد میکنی، نهایتاً احساس میکنی که این کار امری است غیرطبیعی و پر از اضطراب و فشارهای عصبی.
این مسئله دارای اهمیت زیادی است که قدرت دعا و ایمان و این قدرت را که به روح خدا اجازه دهی افکار تو را دست کم نگیری و در ضمن به قدرتی که در حمایت گروه کوچکی که با آنها مشارکت داری، اهمیت بده. و فراتر از همۀ اینها، قدرت روح خدا در درون تو میتواند به تو کمک کند تا تغییراتی را که خدا از تو میخواهد و خودِ تو هم به آن رغبت داری، جامۀ عمل بپوشانی.
از امروز شروع به رسیدگی کافی به بدن خود بنما.
نوشتۀ کشیش ریک وارِن برگرفته از کتاب طرح دانیال (Daniel’s plan)
ترجمۀ کشیش ورژ باباخانیان
دریافت لینک کوتاه این نوشته:
کپی شد! |