عیسی مسیحکتاب مقدسمسئلۀ رنج

تقسیم بندی و شرح وقایع صلیب: اقتباس از چهار انجیل

رای بدهید

تقسیم بندی و شرح وقایع صلیب

اقتباس از چهار انجیل

در ساعت 9 بامداد آن ها به جلجتا رسیدند. آن ها در حالی که در شرف میخ زدن به دست و پای عیسی بودند، سعی بر آن داشتند که شراب آمیخته به مُرّ به او بنوشانند تا درد را کمتر احساس کند. اما او از نوشیدن آن اجتناب ورزید.

او هنگامی که به وسیلۀ میخ ها روی صلیب آویخته می شد، گفت: «پدر این ها را بیامرز، زیرا که نمی دانند چه می کنند». چقدر برای ما مشکل است هنگامی که به مطالعۀ این بخش می پردازیم خشم خود را کنترل کنیم ولی باید دید که عیسی خالی از هر گونه احساس غضب بود. خودداری او قابل تحسین است.

سربازان برای ردای او بین خود قرعه انداختند. عنوان «پادشاه یهود» بالای سر او، به سه زبان عبری، لاتین و یونانی آویخته شد تا همه بتوانند آن را بخوانند و جُرم او را تشخیص دهند.

او توسط کاهنان اعظم، مشایخ، کاتبان و سربازان مورد استهزا قرار گرفت. آن ها حقیقتاً سخت دل بودند و رفتاری غیر انسانی و ظالمانه از خود نشان می دادند.

احتمالاً یک یا دو ساعت بعد بود که عیسی به آن دزد گناهکار گفت: «امروز با من در فردوس خواهی بود (به لوقا 23: 32-43 مراجعه شود). هنگام ظهر، عیسی خطاب به مادرش فرمود: «ای زن اینک پسر تو» و به یوحنا گفت: «ای پسر اینک مادر تو» و این زمانی بود که جمعیت فریاد کنندۀ دور صلیب، آن جا را ترک گفته بودند.

عیسی حقیقتاً مرگ پر جلالی داشت، چرا که هنگام جان دادن برای قاتلین خود دعا کرد. به یک جنایت کار وعدۀ بهشت داد و منزلی برای مادرش تدارک دید که آخرین کار زمینی او بود.

از ظهر تا ساعت 3 همه جا را تاریکی فرا گرفته بود. او سه ساعتِ اولِ روی صلیب را با گفتن سخنانی مملو از رحم و مهربانی سپری نموده بود و حالا دور نهایی از مأموریت کفارۀ گناهان بشر فرا رسیده بود. احتمالاً تاریکی نشانۀ روبرگرداندن خدا بود و شاید همین، نشانۀ به کمال رسیدن عمل فدیه بود. این که در آن سه ساعت عیسی متحمل چه دردی شد، واقعیتی است که در آن دنیا به درک آن نائل خواهیم شد (به یوحنا 19: 33-43 مراجعه شود).

چهار گفتار آخری او روی صلیب، مربوط به سخنانی است که او از درد مفرط و جدایی از خدا آن ها را به زبان آورد.

«خدای من، خدای من، چرا مرا ترک کردی!» او حاضر شد درد جهنم و دوری از خدا را بچشد تا از رفتن ما به آن جا جلوگیری کند.

«تشنه ام»و تب سوزان و تشنگی مفرط ار خصوصیات مرگ روی صلیب بود. اما این عبارت احتمالاً معنی عمیق تری را در بر داشته است (به لوقا 16: 24 مراجعه شود). آنها به او سرکه نوشانیدند. در این جا بود که دردهای او به پایان می رسید. او سرکه را نوشید و سپس با فریاد پیرزومندانه و شادی بخش فرمود: «تمام شد». و بدین ترتیب دوران حکمرانی ظالمانۀ گناه و مرگ به سر رسید.

او در حال پیمودن راه آسمان گفت: «پدر در دست های تو روح خود را می سپارم». در این هنگام، زلزله ای صورت گرفت. پردۀ معبد از وسط دو نیم شد. قبرهای مردگان گشوده شد و بدین ترتیب خدا به پیشواز پسر خود رفت.

در این جاست که یوزباشی ایمان می آورد و عدۀ کثیری ماتم می کنند.

از پهلوی او «خون و آب» جاری می شود (به یوحنا 19: 34 مراجعه شود).

یوسف و نیقودیموس جسد را او را جهت کفن و دفن تحویل می گیرند.

تاریکی بر ظالمانه ترین واقعۀ بشری سایه گستر می شود.

برگرفته از کتاب راهنمای کتاب مقدس از انتشارات شورای کلیسایی 222

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا
x  Powerful Protection for WordPress, from Shield Security
This Site Is Protected By
ShieldPRO