تعلیم رسمی کلیسای کاتولیک در بارۀ مستی
در کتاب مقدس به کرّات به خطرات مستی و میگساری اشاره شده است. میگساری فرد را اسیر شهوت، یا گرفتار دشمنان خویش می سازد. انبیاء اغلب میگساری را با مراسم زشت و ناپسند (عاموس 2: 8؛ هوشع 4: 11؛ ر.ک میکاه 17: 2) و یا وضع اسفناک و رو به ابتذال جامعه برابر و مترادف دانسته اند و اما میگساری می تواند جنبۀ نمادین نیز داشته باشد.
1- میگساری و فلاکت
مستی و باده گساری فرد را مضحکۀ خاص و عام می سازد. اما کتاب مقدس همواره مصیبت و فلاکت را با شرمساری برابر دانسته است. هم فرد میگسار و هم آن که گرفتار فلاکت و درماندگی است، هر دو «بی آِبرویند» و از هر آنچه نیکوست بی بهره و هر دو تا حد شیء تنزل می یابند. فرد می تواند برای آن که موجب شرمساری و سرافکندگی فرد دیگری را فراهم آورد، «او را مشروب بنوشاند». در کتاب حبقوق 2: 15-16 همین وضعیت برای توصیف مصائب و بدبختی هایی که یهوه برای قوم بی وفا تدارک دیده است به کار می رود. بر فرد گناهکار است که «از جام غضب بنوشد» (ارمیا 25: 27 و 28، 51: 7). ارمیا «به جهت یهوه و به جهت کلام مقدس او» همچون فردی مست می شود (ارمیا 23: 9) تا از این طریق مصائبی را که در انتظار قوم است به گونه ای ملموس و عینی بیان نماید. چنین می نماید که گویی زمین زیر پای فرد مست حرکت می کند (اشعیا 24: 19 و 20) و او هر چه مقاومت کند بیهوده است، زیرا هر آنچه رنگی از آشنایی داشت ناپدید گشته و گویی روز داوری از هم اکنون فرا رسیده است.
2- مستی و هوشیاری
یک هشدار اخلاقی و آن این که مستی فراموشی می آورد و حتی شاید عواقب وخیم تری نیز در پی داشته باشد. مادر لموئیل، پادشاه عرب، مسکرات خمرآور را مایۀ فراموشی و نسیان می داند. می توان کسانی را که دردمند و مصیبت زده اند مسکرات نوشانید تا درد خود را فراموش کنند، اما شاهان و شاهزادگان هیچ گاه نباید لب به مسکرات آلوده سازند چرا که فرامین و احکام صادرۀ خود را فراموش خواهند کرد و عدالت را آن گونه که باید اجرا نخواهند نمود (امثال 31: 4-7). اشعیا از این هم فراتر می رود و می گوید آنچه فرد میگسار فراموش می کند همانا نقشه و ارادۀ یهوه است (اشعیا 5: 12). مستی و باده گساری نشانۀ رخوت، سستی و درماندگی است (اشعیا 19: 14، 29: 1؛ ارمیا 13: 13؛ یوئیل 1: 5). به همین ترتیب عهد جدید نیز مستی را نقطۀ مقابل آن هوشیاری می داند که مسیحیان را مادام که بر زمین اند در نجات حفظ می کند و مستدام می دارد. کسی که از انتظار خسته شده و به مستی و میگساری روی آورده است، می بیند که مسیح دقیقاً همان هنگام است که از راه می رسد (متی 24: 45-51). بنابراین برای آن که از آمدن مسیح غافل نمانیم و غافلگیر نشویم، باید مطابق توصیۀ پطرس همواره هوشیار و مراقب باشیم (1پطرس 5: 8) و با چشمانی باز منتظر آمدن او بمانیم: «خوابیدگان در شب می خوابند و مستان در شب مست می شوند» (1تسالونیکیان 5: 6-8؛ رومیان 13: 13).
3- مستی و روح
مستی و میگساری باعث محرومیت فرد از ملکوت خدا می شود (1قرنتیان 5: 11، 6: 10؛ رومیان 13: 13؛ غلاطیان 5: 21؛ 1پطرس 4: 3). اما میگساری و مستی اغلب با قلمرو و مقدسین محشور است. به طور مثال مسیحیان قرنتس در حال مستی به ضیافت شام خداوند می رفتند (1قرنتیان 11: 21). در میان کسانی که در روز پنطیکاست در اورشلیم شاهد نزول روح القدس بودند نیز برخی آنچه را می دیدند به مسکرات و شراب نسبت می دادند (اعمال 2: 13-15). با این حال آنچه باعث تمسخر آن جماعت حاضر در واقعه پنطیکاست بود در واقع نه مصیبت و فلاکت، بلکه حضور رهایی بخش و آزاد کنندۀ روح القدس بود. پولس نیز آنگاه که از مسیحیان می خواهد به جای مستی و میگساری مست روح شوند، به همین اشاره دارد (افسسیان 5: 18). انسان از آن رو به باده و مِی روی می آورد که می خواهد از خویشتن خویش آگاه شود و از قید آنچه او را در بند دارد و مانع آزادی او است رها گردد. در این حالت، یعنی در حالت مستی شور و شعفی می جوید که در کتاب غزل غزلها به شور عشق تشبیه شده است (غزل غزلها 5: 1). مع الوصف تنها روح است که می تواند در واقع او را از چنین شعف و خوشی و معرفتی بهره مند سازد.
برگرفته از کتاب دائرةالمعارف کتاب مقدس
دریافت لینک کوتاه این نوشته:
کپی شد! |