به جای تطبیق پیام خود با دیگران، عیسای مصلوب را همچون پولس اعلام کنیم!
به جای تطبیق پیام خود با دیگران، عیسای مصلوب را همچون پولس اعلام کنیم!
«زیرا عزم جزم کرده بودم در میان شما چیزی ندانم، جز عیسی مسیح، آن هم عیسای مصلوب.» (اول قرنتیان ۲:۲)
این روزها مباحث فلسفه و علوم کلامی و دقیق دربین واعظین انجیل بسیار متداول شده زیرا آنها با جامعهای از مدرنیسم و پستمدرنیته روبرو هستند و مجبورند خود را با روز تطبیق دهند در حالیکه نیاز مبرم جامعۀ ما خود مسیح و کلامش میباشد. اجازه دهید لحظهای به قرنتس برویم:
هنگامی که پولس از آتن به قرنتس رسید، با چند مسیحی یهودیِ اخراج شده از ایتالیا، به نامهای آکیلا و پریسکیلا دوست شد و بیش از یک سال و نیم در آن شهر ماند . او مخارج زندگیاش را از طریق کار خیمهدوزی تأمین میکرد. طبق معمول او شروع به موعظه در میان یهودیان کرد، اما اکثریت او را رد کردند زیرا یهودیان مانند زمان عیسی همیشه به دنبال نشانهها بودند، بنابراین او به یونانیان روی آورد، اما یونانیان نیز به دنبال خِرَد بودند و دوست داشتند در مباحث فلسفی شرکت کنند. شهر قرنتس در آن زمان یک شهر جهانی و بیش از همه فاسد بود، به گونهای که به دلیل آیین آفرودیت (زهره در میان رومیان)، یعنی الهۀ باروری و جنسیت بیش ازهمه مطرح بود. در چنین شرایطی، پولس تصمیم گرفت دربارۀ یک موضوع موعظه کند: عیسای مسیح مصلوب شد.
پولس هرگز به دنبال موعظه برای خشنود ساختن جمعیتها نبود و این باید برای ما درسی باشد. پولس به قرنتس آمد تا به آنچه میدانست شهادت دهد و با وجود هوش و دانش بسیار، تصمیم گرفت چیزی به جز عیسای مسیح مصلوب شده موعظه نکند. با این کار واعظ انجیل شد. او قادر بود ازفلسفه و اساطیر صحبت کند، ولی این کار را نکرد. مبشر معروف بیلی گراهام نیز همین روش را در موعظه دنبال کرد و افراد زیادی را در طول خدمتش با مسیح آشنا ساخت.
دیوید گوزیک داستان کوچکی را روایت میکند که بر اساس آن دختربچهای بود که مرتب با خانوادۀ خود به کلیسایی میآمد که با شیشههای رنگی تزئین شده و زندگی مسیح روی آن به تصویر کشیده شده بود.
کشیش کلیسا هیکل درشتی داشت. وقتی جلوی شیشهها میایستاد و موعظ میکرد، مانع میشد که آن دختر عیسای مسیح را ببیند. یک روز کشیش بلند قد جای خود را به واعظ کوتاهقدتری داد و دخترک توانست برای اولین بار شیشههای رنگی پشت منبر را بخوبی ببیند. سپس به والدینش گفت: «چقدر خوب که مردی که معمولاً پشت منبر میایستاد و ما را از دیدن عیسی باز میداشت، دیگر نمیآید». مردم به کلیسا میآیند که عیسی را ببینند و از او بشنوند.
یاداشتی کوتاه از استاد آلیک
دریافت لینک کوتاه این نوشته:
کپی شد! |