کتاب مقدس

بررسی عهدعتیق- ایوب JOB

رای بدهید

نویسنده:
گرچه اغلب قسمتهای کتاب شامل سخنان ایوب با رفقایش است ولی ایوب نویسنده آن نیست. به دلیل استفاده مکرر نویسنده (نه ایوب و دوستانش) از نامی که خداوند در عهد اسرائیلی، خود را با آن معرفی کرد (Yahweh؛ فارسی یهوه) می توان مطمئن بود که نویسنده یک بنی اسرائیلی بوده است. در مقدمه (بابهای 1-2) گفتگوی خداوند (8:3-42: 6) و خاتمه (42: 7-17) از کلمه”خداوند” در مجموع 25 بار استفاده شده است (31 بار در متن عبری). در حالیکه در بقیه قسمتهای کتاب (بابهای 37-3) از این کلمه فقط یک بار استفاده شده است (12: 9).
نویسنده ناشناخته کتاب احتمالاً به منابع شفاهی و یا کتبی دسترسی داشته که با استفاده از آنان و تحت الهام الهی اثر ادبی را که امروزه در دسترس داریم، تنظیم کرده است. البته موضوعات مقدمه بایستی از جانب خدا برای نویسنده آشکار شده باشد زیرا این قسمت شامل اطلاعاتی است که فقط خدا از آن آگاه بوده است. در عین حال که نویسنده سبک ادبی باستانی و غیر اسرائیلی را در زبان ایوب و دوستانش حفظ کرده، همچنین سبک شخصی خود را به عنوان نویسنده ادبیات حکیمانه ارائه کرده است. ساختار ادبی و کیفیتی که در بیان کتاب استفاده شده نشانگر نبوغ ادبی نویسنده است.
تاریخ نگارش:
در این کتاب دو تاریخ مبهم وجود دارد: (1) تاریخ شخص ایوب و زمان زندگی او. (2) تاریخ الهام نویسنده ای که کتاب را تنظیم کرده است. تاریخ مربوط به مورد دوم می تواند در فاصله زمانی مابین سلطنت سلیمان تا تبعید بنی اسرائیل قرار گیرد. گرچه نویسنده بنی اسرائیلی بوده ولی هیچ اشاره ای به تاریخ قوم اسرائیل نکرده است. او شرح مکتوب یا شفاهی از ایوب حکیم و غیر یهودی را در اختیار داشت: (1:1) که در هزار سال دوم قبل از میلاد (1000-2000) و احتمالاً در اواخر آن اتفاق افتاده است (به زیرنویس 19: 24 رجوع کنید). همانندپاتریاخ های یهودی ایوب بیش از 100 سال زندگی کرد (42: 16). ثروت او را نسبت به گله هایش تخمین زده اند (1: 3). او در خانواده خود به عنوان کاهن عمل می کرد (1: 5) حمله قبایل سابی (1: 5) و کلدانی (1: 17) و همینطور اشاره به قسیطه که تکه ای نقره است (42: 11) با تاریخ هزاره دوم ق.م. مطابقت دارد (به پیدایش 33: 19 و یوشع 24: 32 رجوع کنید). کشف ترجمه تارگوم (تفسیر آرامی) از ایوب به قرن اول و دوم ق.م. (اولین نوشته تارگوم) است تاریخ دورتری را بری نگارش کتاب مطرح می سازد که احتمال آن بسیار کم است.
زبان و متن:
در بسیاری از قسمتها ترجمه ایوب به دلیل وجود کلمات غیر معمول و سبک ادبی آن مشکل است. به همین دلیل ترجمه های جدید معمولاً دچار تفاوت زیادی شده اند. حتی مترجم (یا مترجمین) اولیه کتاب ایوب به زبان یونانی (سپتواجنت) به نظر می آید که اغلب گیج و مبهوت شده اند. ایوب در سپتواجنت تقریباً 400 خط کوتاهتر از متن عبری قابل قبول آن می باشد. ممکن است مترجم (یا مترجمین) به آسانی خطوطی را که درک نکرده حذف کرده است. مترجمین اولیه سریانی (Peshitta، پشتیا)، آرامی (Targum، تارگوم) و لاتین (ولگیت) نیز چنین مشکلاتی را داشته اند.
موضوع و پیام کتاب:
این کتاب بیان شرح عمیقی از اعتقاد به عدالت خدا “theodicy” (عدالت خدا در پرتو رنج بشر) است. اما شیوه ای که به وسیله آن مشکل اعتقاد به عدالت خدا مطرح شده و بدان پاسخ (اگر بتوان اینگونه آن را نامید) داده می شود به شکل بارزی ریشه در تفکر یهودی دارد. سوالی که نسبت به اعتقاد به عدالت خدا در افکار یونانیان وبعدها در افکار غربی وجود داشته است این می باشد که چگونه می توان در دفاع از عدالت خدای قادر مطلق در رویارویی با شریر بخصوص در وضعیت دردآور انسان و به ویژه رنج انسانهای بی گناه سخن گفت؟ در مقابل این نوع سوال سه احتمال ممکن مطرح می گردد: (1) چنین خدایی قادر مطلق نیست. (2) چنین خدایی عادل نیست (در ذات او عنصری شریر نیز وجود دارد) و (3) چنین انسانی بی تقصیر است. به هر صورت در اسرائیل قدیم و قادر مطلق بودن خدا و کاملاً عادل بودن او امری مسلم بوده و هیج انسانی از دیدگاه خدا کاملاً بی گناه نیست. این سه فرض همچنین پایه و اساس الهیات ایوب و دوستانش را تشکیل می دادند. پس از آن با منطقی ساده به نتیجه اشاره می شود: رنج و زحمت هر شخص نشانگر اندازه گناهان او از دید خداوند است. در خلاصه کتاب این نتیجه به صورت امری مسلم ظاهر می گردد، از نظر فلسفی، مقتدرانه و از نظر الهیاتی، رضایت بخش. از این رو در چنین متن الهیاتی، اعتقاد به عدالت خدا مشکل محسوب نمی گردد زیرا ره حل آن بدیهی و واضح است.
اما آنچه در خلاصه کتاب در نمونه ایوب از نظر الهیاتی بدیهی و بدون انتقاد است فشار ذاتی همراه با تجربیات واقعی بشر است. آنانی که خدا ترس واقعی بوده و از نظر شخصیت اخلاقی خود درستکارهستند ولو اینکه کاملاً بی گناه هم نباشند، خودشان را از گناهان فاحش حفظ می کنند. اما با این حال به تلخی متحمل رنج و زحمت می گردند. این الهیات بدیهی و مسلم هیچ نوع تسلی را به همراه خود نداشته و راهنمایی کننده نیز نمی باشد. فقط معمای بزرگی را مطرح می کند و خدایی که رهایی از رنج و زحمت در زمان نیاز و فشار روحی به او نسبت داده شده همان معمای بزرگ است. از یک سو در گفتگوهای خود در بابهای 3 الی 37 منطقی بی نقص دیده می شود که اگرچه بر روی الهیاتی به اصطلاح راست دینانه پافشاری می کند اما لحنی گزنده دارد و از سوی دیگر رنج روحی شخصی عادل که با معمای بزرگ در کشمکش است دیده می شود. به علاوه او از زخم هایی در رنج و عذاب است که از جانب دوستان بسیار نزدیکش به او وارد شده اند (به زیرنویس 5: 27 رجوع کنید). در این قسمت و قسمتهای بعد از آن تجسم واضحی از شکل منحصر به فرد مشکل اعتقاد به عدالت خدا وجود دارد که مطابق با الهیات راست دینی قوم اسرائیل به وسیله شخص عادلی که در رنج و عذاب است، تجربه می شود.
راه حل پیشنهاد شده نیز کاملاً اسرائیلی و یا بهتر بگوئیم کتاب مقدسی است. رابطه بین خدا و انسان انحصاری و بسته نیست. شخص سومی ناحق وارد آن می گردد، دشمنی بزرگ (به بابهای 1-2 رجوع کنید). در عجز و ناتوانی خود در مقابله با قدرت خدا، شیطان مصمم است که عمل خدا را که در خلقت آشکار گردیده و تمرکز آن بر رابطه خدا با انسان است با شکست مواجه کند. به عنوان وسوسه کننده می کوشد تا انسان را از خدا منحرف سازد (به پیدایش 3 و متی 4: 1 رجوع کنید) و به عنوان “مدعی” (یکی از نامهای او Satan و به معنی “مدعی” است) می کوشد تا خدا را از انسان جدا سازد (به زکریا 3: 1 و مکاشفه 12: 9-10 رجوع کنید). هدف تماماً تخریب کننده او ایجاد شکافی ثابت میان خدا و انسان است که باعث جدایی غیر قابل اصلاح می گردد.
در داستان ایوب، نویسنده ، دشمن را در گستاخانه ترین و افراطی ترین تجاوز او به ارتباط خاص و نزدیک خدا و انسان دینداری که برای هر دو با ارزش است به تصویر می کشد. وقتی خدا نام ایوب را در نزد مدعی (شیطان) خاطرنشان ساخته و به عنوان عادلی بر روی زمین به او شهادت می دهد، یعنی مردی که خدا را خشنود می سازد، شیطان تلاش می کند تا به سخنی حیله گرانه به محبوب خدا حمله برده و خدا را نیز به عنوان فریب خورده جلوه دهد. از شیوه های عملکرد شیطان این است که وی ایوب را در حضور خدا متهم می سازد. او ایوب را متهم می سازد که دینداری او بی ارزش است. دینداری که خدا از آن خشنود است، دینداری سودجویانه ای بوده و این بدترین گناهان محسوب می گردد. دینداری ایوب خدمت به خود است، او عادل است چون عدالت به نفع اوست. اگر خدا فقط به شیطان اجازه دهد تا با شکستن رابطه ای که بین عدالت و برکت وجود دارد ایوب را مورد آزمایش قرار دهد او گناهکار بودن مرد عادل را آشکار خواهد ساخت.
این مبارزه نهایی دشمن است. زیرا اگر دینداری مرد عادلی که باعث خشنودی خدا گشته به عنوان بدترین گناهان نشان داده شود بعد از آن شکاف جدایی بین آنان پدیدار گشته که غیر قابل جبران است. سپس رهایی نیز غیر قبال تصور است. زیرا دیندارترین انسانها به عنوان بی خداترین آنها نمایش داده شده است. کل تعهد خدا در خلقت و رهایی اساساً باطل گشته و خدا فقط می تواند دائماً آن را با داوری مهیب مورد حمله قرار دهد.
اتهامی که یکباره مطرح می گردد حتی با از بین بردن مدعی نیز قابل رفع نیست. بنابراین خدا به دشمن اجازه داد تا به طریق خود با ایوب رفتار کند (با محدودیتهای مشخص). بنابراین خدا و ایوب عادل بایستی مورد حمایت قرار گرفته و مدعی بزرگ خاموش گردد. در نتیجه این با آمدن درد و ناراحتی بر ایوب و به یغما رفتن هر نوع نشانه ای از توجه خدا نسبت به او، خدا برای ایوب تبدیل به معمایی بزرگ گشت. همچنین عدالت او بر زمین نیز فلسفه الهیات “راست دینی” دوستانش مورد تهاجم قرار گرفت. او به تنهایی رنج می کشید. اما در قلب خود می دانست که دینداری او قابل اعتماد بوده و او روزی مورد حمایت قرار خواهد گرفت (به 13: 18؛ 14: 13-17؛ 16: 19؛ 19: 25-27 رجوع کنید). و با وجود تمام اینها، روز تولد خود را لعنت می کند (باب 3) و خدا را به سبب رفتاری غیر منصفانه نسبت به او سرزنش می کند (9: 28-35)؛ یعنی فریاد بلند روحی پریشان. او خدا را لعنت نخواهد کرد (به آن صورتی که زنش-نزدیکترین انسان به قلب او-مد نظر داشت، به 2: 9 رجوع کنید). در واقع آنچه بیشتر باعث آزار او می گردد، جدایی آشکار خدا از اوست.
در خاتمه، دشمن و عالمان الهی بهانه جو یعنی دوستان ایوب و ایوب خاموش می گردند. اما سخن می گوید و در هنگام سخن گفتن روی صحبت او با ایوب است که سکوتی را به بار می آورد که ناشی از پشیمانی نسبت به سخنان عجولانه در روزهای درد و رنج و ناشی از آرامی یافتن به شیوه قادر مطلق است (38: 1-42: 6). به علاوه خدا به عنوان دوست آسمانی ایوب، شفاعت او برای رفیقانش را می شنود (42: 8-10) و ایوب برکت از دست رفته خود را دوباره به دست می آورد (42: 10-17)
به طور خلاصه، پیام شبانی نویسنده به رنج شخص دیندار این است که عدالت او ارزش بیش از حدی برای خدا دارد که خدا آن را بیش از هر چیز دیگری گرامی می دارد. و دشمن بزرگ می داند که اگر او بخواهد مانع اهداف خدا گردد بایستی عدالت انسان را مورد تهاجم قرار دهد. در معرض رنج و زحمت قرار گرفتن شخص دیندار حقیقی نتیجه منازعه ای است که در آسمان بین مدعی بزرگ و خدا وجود دارد، که با اراده و نقشه الهی هماهنگ است. بنابریان معنا و ارزش رنج و مرد عادل در گسترده و زمینه کشمکش عظیم روحانی همه اعصار قابل درک می گردد.
شکل ادبی و ساختار:
همانند بسیاری از مقاله های ادبی قدیمی، کتاب ایوب دارای ساختار سه جزئی است (دو جزء مشابه در ابتدا و انتها و یک جزء دیگر در میان آن) : مقدمه (نثر)، متن اصلی (شعر) و خاتمه (نثر) که نشانگر این کتاب به عنوان یک تالیف خلاق است نه یک گردآوری اختیاری. بعضی از سخنان ایوب مرثیه خوانی است (برای مثال باب 3 و بسیاری از اشعار کوتاه که در سخنان او وجود دارد). اما این شکل مرثیه خوانی مختص کتاب ایوب بوده و اغلب با شکل معمول مرثیه های موجود در مزامیر متفاوت است (به استثنای مزمور 88). قسمت اعظم مطابق با موازین مناظره ای است. گر چه دوستانش، به منظور تسلی او آمدند ولی منجر به بحث در مورد دلایل رنج و زحمت ایوب گردید. مناظرات در باب 27 قطع شده و سپس ایوب از خداوند در خواست می کند تا از او حمایت کند (بابهای 29-31). شعر حکیمانه موجود در باب 28 ظاهراً گفتار نویسنده است که شاهد شکست مباحثه به عنوان مدرکی از عدم وجود حکمت است. بنابراین در ستایش حکمت واقعی، نقطه اوج ساختار را بین سه چرخه گفتگو-مشاجره (بابهای 3-27) و یه سخنرانی طولانی ایوب (بابهای 29-31)، الیهو (بابهای 32-37) و خدا (38: 1-42: 6) قرار می دهد. سخنرانی طولانی ایوب مستقیماً متوجه خدا برای گرفتن تصمیم به حق است: او بی گناه از اتهاماتی است که رفقایش متوجه ساخته اند. سخنرانی طولانی خدا جنبه ای الهی ارائه می کند: ایوب محکوم نیست اما پاسخی فلسفی و یا قانونی برای علل درد و رنج ایوب باز هم به صورت یک راز باقی می ماند اگر چه خواننده برای احیاء وضعیت ایوب در پایان داستان به دلیل اینکه از همان ابتدا شاهد مداخله الهی بوده است آمادگی دارد. بنابراین ساختار ادبی و اهمیت الهیاتی کتاب به نحو زیبایی به یکدیگر پیوسته اند.
فهرست مطالب:
I- مقدمه (بابهای 1-2)
الف- سعادتمندی ایوب (1: 1-5)
ب- آزمایش ایوب (1: 6-2: 13)
1- اولین ادعای شیطان (1: 6-12)
2- ایمان ایوب با وجود از دست دادن خانواده و اموال (1: 13-22)
3- دومین ادعای شیطان (2: 1-6)
4- ایمان ایوب در هنگام رنج شخصی (2: 7-10)
5- آمدن سه دوست (2: 11-13)
II- گفتگو-مشاجره (بابهای 3-27)
الف- آغاز مرثیه ایوب (باب 3)
ب- اولین چرخه گفتگو (بابهای 4-14)
1- الیفاز (بابهای 4-5)
2- پاسخ ایوب (بابهای 6-7)
3- بلدد (باب 8)
4- پاسخ ایوب (بابهای 9-10)
5- سوفر (باب 11)
6- پاسخ ایوب (بابهای 12-14)
پ- دومین چرخه گفتگو (بابهای 15-21)
1- الیفاز (باب 15)
2- پاسخ ایوب (بابهای 16-17)
3- بلدد (باب 18)
4- پاسخ ایوب (باب 19)
5- سوفر (باب 20)
6- پاسخ ایوب (باب 21)
ت- سومین چرخه گفتگو (بابهای 22-26)
1- الیفاز (باب 22)
2- پاسخ ایوب (بابهای 23-24)
3- بلدد (باب 25)
4- پاسخ ایوب (باب 269
ث- سخنرانی نهایی ایوب (باب 27)
III- فاصه ای با سرود حکمت (باب 28)
IV- سخنرانی های طولانی (29: 1-42: 6)
الف- درخواست ایوب برای دفاع از او (بابهای 29-31)
1- احترام و برکت گذشته او (باب 8)
2- ذلت و رنج فعلی او (باب 30)
3- ادعای بی گناهی او و پیمان نهایی (باب 31)
ب- سخنان الیهو (بابهای 32: 1-5)
– خطابه اول (32:6-37:24)
– خطابه دوم (باب 34)
– خطابه سوم (باب 35)
– خطابه چهارم (بابهای 36-37)
پ- سخنان الهی (38: 1-42: 6)
1- خطابه اول خدا (38:1-40: 2)
2- پاسخ ایوب (40: 3-5)
3- خطابه دوم خدا (40: 6-41: 34)
4- توبه ایوب (42: 1-6)
V- خاتمه (42: 7-17)
الف- قضاوت خدا (42: 7-9)
ب- احیای وضعیت ایوب (42: 10-17)

برگرفته از کتاب دائرةالمعارف کتاب مقدس

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا
x  Powerful Protection for WordPress, from Shield Security
This Site Is Protected By
ShieldPRO