کتاب مقدس

باستان شناسی و کتاب مقدس: ارزش کتاب مقدسی و تاریخی متون ماری

5/5 - (1 امتیاز)

ارزش کتاب مقدسی متون ماری

متون ماری به دلیل این که دربارۀ مکان هایی هستند که پاتریارخ های عبرانی قبل از ورودشان به کنعان برای سال ها در آن جا می زیستند؛ هر چند مهاجرت ابراهیم از اور مطابق شرح تاریخی کتاب مقدس به مدت 400 سال قبل از دوران زیمری لیم و سقوط ماری روی داده است؛ ارزش بزرگی برای دانشجویان کتاب مقدس دارند. در این زمان ماری تحت فرمانروایی پادشاهی سومین سلسلۀ اور قرار داشت. در نهایت یکی از شاهزادگان ماری به نام Ishbi Irra که شهر Isin را در سال 2021 ق.م. تحت سلطۀ خود در آورده بود، باعث سقوط شهر اور گردید. در اغلب نامه های ماری به ناحور (Nahor) که در روایت های پاتریارخ ها ذکر شده (پیدایش 24: 10)، اشاره گردیده است. یکی از نامه های ناحور از زنی ساکن آن شهر به پادشاه فرستاده شده و حاوی مطلب ذیل است: به خداوندم بگو کنیزت Inib-Sharrim چه مدت باید در اور بماند؟ صلح برقرار شده و راه ها باز است. خداوندم بنویسد و مرا بیاورد که از لحظۀ جدایی، صورت خداوندم را ندیده ام. باشد که خدوندم جوابم را روی لوحه ام برایم بنویسد. لغت «Habiru» خیلی مهم است چرا که ابراهیم اولین شخصی است که در کتاب مقدس به عبرانی نامیده می گردد (پیدایش 14: 13) و اغلب به همان اندازه که در لوحه های نوزی یافت می شود در نامه های ماری نیز وجود دارد. در هر دو نمونه این لغت به معنی «سرگردان»، «کسی که عبور می کند» یا «کسی که از مکانی به مکان دیگر نقل مکان می کند» است. این توضیح با موقعیت ابراهیم و پاتریارخ های اولیه بسیار هماهنگ است، چرا که آنها چادرنشین بودند. زمانی که ابراهیم شهر اور در جنوب بین النهرین را به قصد مهاجرت به کنعان ترک کرد، شکی نداشت که از شهر با عظمت ماری می گذرد. احتمال این که او، تارح و خانواده هایشان با کاروان ها از آنجا عبور کرده باشند، کم است. شاید آن ها روز ها و هفته ها در آن شهر مشهور ماندند و چشم اندازهای قصر را دیدند، که شکوه آن هنوز هم در باستان شناسی امروزی قابل توجه است.

مردمان شهر ماری بت پرست بودند و در آنجا غیب گوئی بسیار شیوع داشت. یک غیب گو از اهمیت زیادی در تمام جوانب زندگی روزانۀ مردم در ماری برخوردار بود. مردم برای گرفتن مشورت در مورد مشکلات زندگی روزانۀ خود پیش او می رفتند. فرماندهان برای کمک گرفتن به منظور آرایش نظامی سربازان خود به او رجوع می کردند. با وجود ترافیم (بت های کوچک خانگی) راحیل و خدایان بیگانۀ یعقوب که آن ها را جمع کرده و زیر درخت بلوط در شکیم پنهان کرد (پیدایش 35: 2-4)؛ پاتریارخ ها از انجام این گونه اعمال بت پرستی، کفر و غیب گویی، آزاد بودند.

نامه های ماری به فرزندان دست راست اشاره می کند که پسران جنوب هستند، چرا که برای تعیین جهت در آن زمان شخص به سوی شرق می ایستاد و جهت جنوب در واقع سمت راست شخص بود. قبیله ای درنده خو از کوچ نشینان وجود داشت که بنیامینی نامیده می شدند. اما آن ها ربطی به قبیلۀ بنیامین کتاب مقدس نداشتند. نام بنیامین «پسر جنوب» یعنی «اهل جنوب» در قسمت های مختلفی به چشم می خورد؛ مخصوصاً در ماری در قسمت هایی که به موازات آن جملۀ «پسران چپ» یعنی «پسران شمال» را می بینیم.

کتاب مقدس مشخص می کند که بنیامین پس از بازگشت یعقوب از بین النهرین در فلسطین بدنیا آمد. او هرگز در بین النهرین ساکن نشد. پیدایش 49: 27 بنیامین را به عنوان گرگی درنده معرفی می کند. این امر با توصیفی که در نامه های ماری از قبیله ای کار آزموده وجود دارد، کاملاً هماهنگ است.

نکتۀ جالب دیگر کلمه ای است که در هنگام اشاره به غارت های بنیامین به «رئیس» ترجمه شده است. این لغت، Dawidum بوده و به معنی «رهبر» است. این اشارات، درک روشن تری به ما از ریشه شناسی نام پادشاه بسیار مشهور قوم بنی اسرائیل می دهد، آشکارا نام وی به معنی «رهبر» بوده است.

ارزش تاریخی نامه های ماری

آین آثار تاریخی نشان داد که شمشی اداد اول، پادشاه آشور که بین سالهای 1748 الی 1716 ق.م. سلطنت می کرد با حمورابی از بابل بزرگ معاصر بوده است. با این حقایق و جزئیات دیگر توسط آثار ماری بدست آمده، تاریخ حمورابی حدود 1728 الی 1676 ق.م. تعیین گردیده است. این موضوع و سایر اطلاعات بدست آمده باعث گردید تا محققین از یکی دانستن حمورابی بابل با امرافل (Amraphel) در پیدایش 14: 1 صرف نظر کنند. قدمت بسیار زیاد و باستانی بودن پیدایش باب چهاردهم ثابت شده است. اما باستان شناسی هنوز نتوانسته، چهار پادشاه بین النهرین را که در دوران ابراهیم به کشورهای ماورای اردن حمله کردند، شناسایی کند.

حمورابی فرمانده نظامی قدرتمند و رهبری بزرگ بود. او اولین عضو قدرتمند از سلسلۀ بابل بود که از 1830 تا 1550 ق.م. سلطنت کردند. قدرت این سلسله در دوران حمورابی به اوج خود رسید. او بزرگ ترین پادشاه بابل بود. حمورابی،  Rim-Sin پادشاه لارسا (Larsa) را شکست داد و خودش بر تمامی قسمت های جنوبی بابل حکومت کرد. توسعۀ ادوات نظامی وی را قادر ساخت تا ماری را ویران کند. او قوانین بزرگی داشت که در سال 1901 در شوش، کشف گردید. تدوین این قوانین مشهور، روشن کنندۀ قوانین موسایی است.

در دوران سلطنت حمورابی داستان بابلی آفرینش نوشته شد. شعر در وصف مردوک (Marduk)، خدای حامی بابل، که حمورابی او را به عنوان خدای ملی بابل معروف ساخت، سروده می شد. در این دوره زبان سومری ها قدیمی گردید و زبان بابلی- سامی مورد استفاده عموم قرار گرفت.

برگرفته از کتاب دائرةالمعارف کتاب مقدس

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا
x  Powerful Protection for WordPress, from Shield Security
This Site Is Protected By
ShieldPRO