کتاب مقدس

انبیاء یا پیامبران کتاب مقدس: یوشع

رای بدهید

لغت فوق به معنای یهوه نجات است یا یهوه یاور اوست می‌باشد. 

یوشع پسر نون از قبیله افرایم و خادم و جانشین موسی برای رهبری قوم اسرائیل می‌باشد. وی در سرزمین مصر به دنیا آمد و همراه با موسی و قوم اسرائیل آنجا را به قصد سرزمین موعود ترک کرد. وی در تمامی وقایع خروج قوم اسرائیل از مصر تا ورود به سرزمین کنعان حضور داشته است. 
وی یکی از روسای دوازده قبیله اسرائیل (افرایم) بود که موسی آنها را در دومین سال پس از خروج از مصر، برای جاسوسی به سرزمین کنعان فرستاد و آنها مدت چهل روز در آنجا بودند. پس از بازگشت از سرزمین کنعان ده نفر از آنان با حمله به این سرزمین به واسطه حصارها و مردان قوی بنی عناق مخالفت کردند و تنها یوشع و کالیب از خداوند پیروی کرده و قوم اسرائیل را تشویق به حمله و ورود به سرزمین موعود کردند. خداوند به واسطه بی ایمانی و عدم اعتماد قوم اسرائیل به خداوند، به آنان گفت که هرگز آنان به سرزمین موعود وارد نخواهند شد به غیر از یوشع و کالیب که به من اعتماد کردند و به واسطه ایمان آنان، آنها و ذریت ایشان وارد سرزمین موعود خواهند شد و قوم اسرائیل به مدت چهل سال آواره خواهد شد. پس از دوران چهل سال آوارگی، یوشع و کالیب وارد سرزمین موعود گشتند و شهر اَرْبَع كه به حَبْرُون تغییر نام یافت توسط یوشع به کالیب بخشیده شد. 
عمالیقیان در محلی به نام رفیدیم آماده جنگ با اسرائیل شدند و موسی، یوشع را به فرماندهی سپاه برای جنگ با عمالیقیان قرار داد و زمانی که قوم اسرائیل با عمالیق در جنگ بودند، حور و هارون و موسی بر بالای کوه سینا قرار داشتند، و حور با همراهی هارون، دستهای موسی را بالا نگاه داشتند تا یوشع در جنگ با عمالیقیان پیروز گشت. 
زمانی که موسی از کوه سینا با دو لوح سنگی فرمان خداوند به پایین می‌آمد، یوشع با وی ملاقات کرد و او همراه با موسی صدای جشن و پایکوبی برای پرستش بت گوساله را شنیدند که سبب خشم خداوند و موسی گردید و موسی برای قوم و هارون از خداوند شفاعت طلبید. 
در جنگ با مردان عای، قوم اسرائیل از آنان شکست خورد به دلیل آنکه شخصی به نام عَخان با برداشتن مال حرام باعث خشم خدا نسبت به قوم اسرائیل و به سبب این گناه، قوم اسرائیل از مردان عای شکست خوردند. یوشع پس از دعا به گناه قوم پی برد و از عَخان خواست که به گناه خود اعتراف کند. عَخان پس از اعتراف به گناه خویش توسط مردم در محلی به نام وادی عَخور سنگسار شده و کشته شد و پس از آن در دومین جنگ با مردان عای، قوم اسرائیل پیروز گشت. 
یافیع نام پادشاه لاخیش و یکی از پادشاهان اموریان بود. وی به همراه با سه پادشاه دیگر امونی به نامهای هوهام، پادشاه حَبْرُون، و فِرْآم، پادشاه یرْموت، و دَبیرْ، پادشاه عَجْلُون، با اَدُونِی صَدَق، پادشاه اورشلیم برای جنگ با ساكنان جَبَعُون به دلیل صلح با یوشع و قوم بنی اسرائیل، متحد شدند. جَبَعُونیان از یوشع در خواست کمک کرده و یوشع با آنان وارد جنگ شد. پادشاهان امونیان از یوشع در جَبَعُون شکست سختی خوردند و یوشع پس از پیروزی کامل، یافیع را به همراه سایر پادشاهان کشته و به دار کشید. هورام پادشاه جازر زمانیکه اسرائیلی ها به شهر لاخیش حمله کردند به کمک مردم شهر لاخیش آمد. اما یوشع او را شکست داده و هیچ کس از آنان را زنده نگذاشت. 
یابین پادشاه حاصُور زمانی که از حملات قوم اسرائیل به سرزمین کنعان آگاهی یافت، با پادشاهان مادون و شِمْرُون و اَخْشاف و سایر پادشاهان منطقه متحد شده و سپاهی بزرگ و متشکل از ارابه ها و اسبان گرد آوری کرده و نزد چشمه های میرُوم اردو زده و به جنگ قوم اسرائیل به فرماندهی یوشع رفتند. خداوند به یوشع گفت که نترسد و او تمامی آنها را به دست یوشع تسلیم خواهد کرد. یوشع در این جنگ به قوت خداوند پیروز گشت و به حاصُور که رهبری این جنگ را به عهده داشت حمله کرده و تمامی شهر را ویران و سوزانده و یابین پادشاه حاصُور را نیز کشت. 
پس از مرگ موسی، بنا به وصیت موسی، یوشع از رود اردن گذشته و وارد سرزمین موعود گشت و پس از تسخیر سرزمین کنعان، آن را بین اسباط اسرائیل تقسیم کرد. یوشع پس از بیست و پنج سال که از رود اردن گذشت و وارد سرزمین کنعان گردید و در سن صد و ده سالگی دیده از جهان فرو بست و او را در محلی به نام تِمْنَه سارح، در كوهستان افرایم به طرف شمال كوه جاعش كه واقع در ملک خود او بود، دفن کردند. 
در کتاب مقدس نام وی، هُوشَع نیز ذکر شده است اما موسی نام هُوشَع را به یهوشوع تغییر داد و یوشع نامیده می‌شود. تمامی وقایع دوران وی در کتاب یوشع که به نام خود او می‌باشد، ثبت گردیده است.

  منابع کتاب مقدس:     یوشع – خروج باب ۱۷، ۳۲، ۳۳ – اعداد باب ۱۳ – تثنیه باب ۳۱، ۳۲

  خروج باب ۱۷ آیه ۸ تا ۱۳ 
۸ پس عمالیق آمده، در رفیدیم با اسرائیل جنگ كردند. ۹ و موسی به یوشع گفت: «مردان برای ما برگزین و بیرون رفته، با عمالیق مقاتله نما، و بامدادان من عصای خدا را به دست گرفته، بر قلة كوه خواهم ایستاد.» ۱۰ پس یوشع بطوری كه موسی او را امر فرموده بود كرد، تا با عمالیق محاربه كند. و موسی و هارون و حور بر قلة كوه برآمدند. ۱۱ و واقع شد كه چون موسی دست خود را برمی افراشت، اسرائیل غلبه می‌یافتند و چون دست خود را فرو می‌گذاشت، عمالیق چیره می‌شدند. ۱۲ و دستهای موسی سنگین شد. پس ایشان سنگی گرفته، زیرش نهادند كه بر آن بنشیند. و هارون و حور، یكی از این طرف و دیگری از آن طرف، دستهای او را بر می‌داشتند، و دستهایش تا غروب آفتاب برقرار ماند. ۱۳ و یوشع، عمالیق و قوم او را به دم شمشیر منهزم ساخت.  

  اعداد باب ۱۳ آیه ۸ 
۸ از سبط افرایم، هوشَع بن نون.  

  اعداد باب ۱۳ آیه ۱۶ 
۱۶ این است نامهای كسانی كه موسی برای جاسوسی زمین فرستاد، و موسی هوشع بن نون را یهوشوع نام نهاد.  

  تثنیه باب ۳۲ آیه ۴۴ 
۴۴ و موسی آمده، تمامی سخنان این سرود را به سمع قوم رسانید، او و یوشع بن نون.  

  خروج باب ۳۲ آیه ۱۷ 
۱۷ و چون یوشع آواز قوم را كه می‌خروشیدند شنید، به موسی گفت: «در اردو صدای جنگ است.»  

  خروج باب ۳۳ آیه ۱۱ 
۱۱ و خداوند با موسی روبرو سخن می‌گفت، مثل شخصی كه با دوست خود سخن گوید. پس به اردو برمی گشت. اما خادم او یوشع بن نونِ جوان، از میان خیمه بیرون نمی‌آمد.  

  یوشع باب ۱ آیه ۱ تا ۳ 
۱ و واقع شد بعد از وفات موسی، بندة خداوند، كه خداوند یوشع بن نون، خادم موسی را خطاب كرده، گفت: ۲ « موسی بندة من وفات یافته است. پس الا´ن برخیز و از این اُرْدُن عبور كن، تو و تمامی این قوم، به زمینی كه من به ایشان، یعنی به بنی اسرائیل می‌دهم. ۳ هر جایی كه كف پای شما گذارده شود به شما داده ام، چنانكه به موسی گفتم.  

  یوشع باب ۱۰ آیه ۳۳ 
۳۳ آنگاه هورام ملك جازر برای اعانت لاخیش آمد، و یوشع او و قومش را شكست داد، به حدی كه كسی را برای او باقی نگذاشت.  

  یوشع باب ۱۰ آیه ۳ تا ۶ 
۳ پس اَدُونِی صَدَق، ملك اورشلیم نزد هوهام، ملك حَبْرُون، و فِرْآم، ملك یرْموت، و یافیع، ملك لاخیش، و دَبیرْ، ملك عَجْلُون، فرستاده، گفت: ۴ « نزد من آمده، مرا اعانت كنید، تا جَبَعُون را بزنیم زیرا كه با یوشع و بنی اسرائیل صلح كرده‌اند.» ۵ پس پنج ملك اَموریان یعنی ملك اورشلیم و ملك حَبْرُون و ملك یرْمُوت و ملك لاخیش و ملك عَجْلُون جمع شدند، و با تمام لشكر خود برآمدند، و در مقابل جَبَعُون اردو زده، با آن جنگ كردند. ۶ پس مردان جَبَعُون نزد یوشع به اردو در جِلْجال فرستاده، گفتند: «دست خود را از بندگانت بازمدار. بزودی نزد ما بیا و ما را نجات بده، و مدد كن زیرا تمامی ملوك اَموریانی كه در كوهستان ساكنند، بر ما جمع شده‌اند.»  

  یوشع باب ۷ آیه ۱ 
۱ و بنی اسرائیل در آنچه حرام شده بود خیانت ورزیدند، زیرا عَخان ابن كَرْمی ابن زَبْدی ابن زارَح از سبط یهودا، از آنچه حرام شده بود گرفت، و غضب خداوند بر بنی اسرائیل افروخته شد.  

  یوشع باب ۷ آیه ۱۸ تا ۲۶ 
۱۸ و خاندان او را به مردان ایشان نزدیك آورد و عَخان بن كَرْمی ابن زَبْدی بن زارَح از سبط یهودا گرفته شد. ۱۹ و یوشع به عَخان گفت: «ای پسر من، الا´ن یهوه خدای اسرائیل را جلال بده و نزد او اعتراف نما و مرا خبر بده كه چه كردی و از ما مخفی مدار.» ۲۰ عَخان در جواب یوشع گفت: «فی الواقع به یهُوَه خدای اسرائیل گناه كرده، و چنین و چنان به عمل آورده ام. ۲۱ چون در میان غنیمت ردایی فاخر شِنعاری و دویست مثقال نقره و یك شمش طلا كه وزنش پنجاه مثقال بود دیدم، آنها را طمع ورزیده، گرفتم، و اینك در میان خیمة من در زمین است و نقره زیر آن می‌باشد.» ۲۲ آنگاه یوشع رسولان فرستاد و به خیمه دویدند، و اینك در خیمه او پنهان بود و نقره زیر آن. ۲۳ و آنها را از میان خیمه گرفته، نزد یوشع و جمیع بنی اسرائیل آوردند و آنها را به حضور خداوند نهادند. ۲۴ و یوشع و تمامی بنی اسرائیل با وی، عَخان پسر زارَح و نقره و ردا و شمش طلا و پسرانش و دخترانش و گاوانش و حمارانش و گوسفندانش و خیمه‌اش و تمامی مایملكش را گرفته، آنها را به وادی عَخور بردند. ۲۵ و یوشع گفت: «برای چه ما را مضطرب ساختی؟ خداوند امروز تو را مضطرب خواهد ساخت.» پس تمامی اسرائیل او را سنگسار كردند و آنها را به آتش سوزانیدند و ایشان را به سنگها سنگسار كردند. ۲۶ و تودة بزرگ از سنگها بر او برپا داشتند كه تا به امروز هست. و خداوند از شدت غضب خود برگشت؛ بنابراین اسم آن مكان تا امروز وادی عَخور نامیده شده است.  

  تثنیه باب ۳۱ آیه ۲۳ 
۲۳ و یوشع بن نون را وصیت نموده، گفت: «قوی و دلیر باش زیرا كه تو بنی اسرائیل را به زمینی كه برای ایشان قسم خوردم داخل خواهی ساخت، و من با تو خواهم بود.»  

  یوشع باب ۲۴ آیه ۲۹ تا ۳۰ 
۲۹ و بعد از این امور واقع شد كه یوشع بن نون، بندة خداوند، چون صد و ده ساله بود، مرد. ۳۰ و او را در حدود ملك خودش در تِمْنَه سارح كه در كوهستان افرایم به طرف شمال كوه جاعش است، دفن كردند.

برگرفته از وب سایت: www.razgah.com

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا
x  Powerful Protection for WordPress, from Shield Security
This Site Is Protected By
ShieldPRO