اعتقادنامه نیقیه- کلیسا، تعمید و رستاخیز مردگان
کلیسا، تعمید و رستاخیز مردگان
بعد از اینکه سه پاراگراف طولانی در اعتقادنامه به مسأله خدا و تثلیث اختصاص یافت، یک پاراگراف آخر به سه اعتقاد دیگر اختصاص مییابد، یعنی اعتقاد به کلیسا، به تعمید، و به رستاخیز. میگوید: «من ایمان دارم به کلیسا که یکتا، مقدس، همگانی و رسولی است. و اعتقاد دارم به یک تعمید برای آمرزش گناهان. من رستاخیز مردگان و زندگی جهان آینده را در انتظارم. آمین.». در این فصل، بهاختصار به هر یک از این سه آموزه خواهیم پرداخت.
کلیسا
کلمه «کلیسا» از کلمه یونانی «اِکلیسیا» گرفته شده به معنی «جماعتی که برای هدفی خاص فرا خوانده میشوند». کلیسا به تجمع ایمانداران اشاره دارد. هر مسیحی عضو کلیسای مسیح یعنی بدن او است. هدف خدا از نجات انسانها فقط این نیست که تکتک افراد ایمان بیاورند و تک هم بمانند، بلکه هدف او این است که جماعتی از ایمانداران تشکیل گردد که کلیسا خوانده میشود.
مسیح جان خود را در راه کلیسا فدا کرد (افسسیان ۵:۲۵-۲۷). رسولان مسیح به هر شهری میرفتند، کلیسا تشکیل میدادند. پطرس رسول میفرماید: «شما ملتی برگزیده و کاهنانی هستید که پادشاهند؛ شما امتی مقدس و قومی متعلق به خدایید تا فضایل او را اعلام کنید که شما را از تاریکی به نور حیرتانگیز خود فرا خوانده است. پیش از این قومی نبودید، اما اکنون قوم خدایید.» (اول پطرس ۲:۹-۱۰).
کلیسا، بدن مسیح
پولس رسول کلیسا را بدن مسیح میخواند. مسیح سر این بدن است و فرد فرد مسیحیان اندامهای این بدن میباشند. این بهترین تشریحی است که میتوان برای کلیسا بهدست داد. همه اندامها و اعضای بدن انسان تحت فرمان سر عمل میکنند. در ضمن، میان اعضای بدن انسان هماهنگی زیبایی وجود دارد. همه با هم همکاری میکنند تا اراده سر انجام بپذیرد. هر عضوی از بدن انسان وظیفه خاصی دارد که بدون آن، رفاه و سلامت بدن تأمین نمیگردد. بهعلاوه، اگر عضوی بیمار یا دردمند گردد، تمام اعضای بدن با او رنج میکشند.
بدن مسیح نیز به همین شکل است. هر ایمانداری در بدن مسیح وظیفهای دارد (خدمات، عطایا، و غیره). هیچ عضوی بیفایده نیست. اما هر عضوی باید با سایر اعضا همکاری کند تا اراده مسیح که سر است جامه عمل بپوشد.
در عصر فیض که ما اکنون در آن قرار داریم، مسیح از طریق کلیسا است که رسالت خود را بهانجام میرساند. وقتی در دعای ربانی میگوییم «ملکوت تو بیاید»، یکی از مفاهیم آن این است که طالب گسترش کلیسا هستیم، زیرا کلیسا ملکوت یا پادشاهی ملموس خدا بر روی زمین است.
کلیسا، نور و نمک جهان
مسیح به شاگردانش فرمود: «شما نمک جهانید… شما نور جهانید.» (متی ۵:۱۳-۱۴). این حقیقت نه تنها در مورد فرد فرد ایمانداران صدق میکند، بلکه بیشتر در مورد کلیسا صادق است. کلیسا، بهعنوان بدن مسیح، که همه عطایا و خدمات را در بر دارد، میتواند چون نمک و نور جهان عمل کند. در روزگار باستان، نمک برای جلوگیری از گندیدگی مواد مصرفی فاسدشدنی بهکار میرفت. نور نیز تاریکی را کنار میزند. حضور کلیسا در جامعه باید همچون نمک مانع گندیدگی و فساد شود، و مانند نور، تاریکی جامعه بشری را کنار بزند.
پولس در رساله اول تیموتائوس ۳:۱۵ میفرماید که کلیسا ستون و بنیاد راستی است. آیا کلیسایی که ما در آن عضو هستیم اینچنین ستون و بنیاد راستی در جامعه هست؟
کلیسا، محل یگانگی و رشد مسیحی
پولس رسول در افسسیان ۴:۱۱-۱۶ به شکلی زیبا بیان میکند که مسیح به کلیسای خود خادمینی بخشیده که وظیفه دارند اعضا را در یگانگی ایمان رشد دهند. رشد روحانی فرد ایماندار در بطن کلیسا انجام میشود. همان گونه که انسان فقط در جامعه بشری میتواند رشد و نمو کند، فرد مسیحی نیز تنها در کلیسا، این جامعه مسیحی است که میتواند به رشد روحانی دست یابد و به موقعیتی برسد که خودش نیز بتواند در رشد دیگران مؤثر واقع شود.
کلیسا، معبد روحالقدس
کلیسا باشگاه و محل تجمع اعضا نیست. کلیسا بسیار مقدس است، زیرا روحالقدس در آن سکونت دارد و اگر کسی حرمت کلیسا را نگاه ندارد، به خود روحالقدس بیحرمتی کرده است و خدا او را گناهکار میشمارد (اول قرنتیان ۳:۱۶-۱۷). به همین دلیل است که اعتقادنامه میگوید که کلیسا «مقدس» است.
کلیسا یکتا و همگانی است
کلیسا در دو مفهوم وجود دارد، کلیسای جهانی و کلیسای محلی. کلیسای جهانی شامل همه ایمانداران در هر دورهای از زمان، در هر مکانی، و از هر فرقهای میباشد. کلیسای محلی آن است که فرد فرد ایمانداران در آن برای عبادت گرد میآیند. در این مفهوم، کلیسای جهانی یکتا است. همچنین همگانی نیز هست، یعنی شامل همه ایمانداران میباشد.
درست است که در جهان مسیحیت شاهد فرقههای مختلف میباشیم، اما همه این فرقهها در اصول با هم توافق دارند. به فرموده پولس، یک خداوند، یک ایمان، و یک تعمید هست (افسسیان ۴:۳-۶). تفاوت بیشتر در روش اداره کلیسا و بعضی از اعتقادات فرعی میباشد. پس بهواقع میتوان همصدا با اعتقادنامه گفت که کلیسا «یکتا و همگانی» است.
کلیسا رسولی است
کلیسای اولیه بر پایه تعلیم رسولان بنیان گذاشته شد. ایشان برای ما کتاب عهدجدید را بهودیعت گذاشتند. در این معنا است که اعتقادنامه میگوید که کلیسا «رسولی» است، یعنی منتسب به رسولان است (افسسیان ۲:۲۰).
تعمید
کلمهای که در یونانی برای تعمید بهکار رفته به معنی «فرو رفتن» میباشد. تعمید بهمنزله آیین ورود به مسیحیت و کلیسا است. همان گونه که یک زن و مرد به یکدیگر دل میبندند و در آخر طی مراسمی در کلیسا و در محضر، پیوند خود را علنی و رسمی میسازند، انسان نیز وقتی ایمان آورد، طی مراسم و آیین تعمید، تعهد خود را به پیروی از مسیح علنی میسازد و بر آن شهادت میدهد.
آیین تعمید در مسیحیت آنقدر اهمیت دارد که مسیح در مأموریت بزرگ خود به رسولانش فرمود که مردم را شاگرد سازند و ایشان را تعمید دهند. پطرس رسول نیز در روز پنطیکاست به داوطلبان گفت که توبه کنند و تعمید بگیرند (اعمال ۲:۳۸). اعتقادنامه نیز بر این اهمیت تأکید گذاشته است.
مفهوم تعمید
میان فرقههای مختلف مسیحیت در خصوص مفهوم تعمید اختلاف نظر هست. بعضی با استناد به اعمال ۲:۳۸، آن را وسیلهای برای کسب آمرزش گناهان یا انتقال فیض خدا میدانند. به بیانی ساده، معتقدند که خدا مقدر ساخته که فیض خود را از طریق برگزاری این آیین به شخص منتقل سازد. بعضی دیگر از فرقهها نیز معتقدند که تعمید تنها یک نماد و سمبل است و بهخودی خود کاری انجام نمیدهد.
تعمید نوزادان و خردسالان
آن دست از کلیساهایی که تعمید را وسیله انتقال فیض میدانند (کلیسای اسقفی یا انگلیکن، کلیسای پرزبیتری یا انجیل، کلیسای لوتری و کلیسای متودیست)، نوزادان را تعمید میدهند تا فیض خدا از همان ابتدا شامل حال آنان شود. کلیساهایی که تعمید را تنها نماد ایمان و نجات میدانند (کلیساهای باپتیست، پنطیکاستی، و کریزماتیک)، تنها کسانی را تعمید میدهند که به سن درک رسیده و با اراده آزاد خود، به مسیح ایمان آورده باشند.
روش تعمید
در عهدجدید آشکارا آمده که تعمید از طریق فرو رفتن در آب انجام میشده است. گرچه در این زمینه حکم صریحی داده نشده، اما میدانیم که در آن روزگار چنین رسمی متداول بوده است. اما از اواخر عهد رسولان، به شهادت کتاب «دیداکه» (اواخر سده اول میلادی)، متداول شد که در جاهایی که آبْ کمیاب بود، با ریختن آب، سه مرتبه، به نام پدر و پسر و روحالقدس، تعمید دهند. امروزه بسیاری از کلیساها همین روش را دنبال میکنند.
توصیه ما
توصیه ما این است که هر فرد تابع تعلیم کلیسای خود باشد و در این زمینه تعصب بهخرج ندهد و دیگران را که نظری متفاوت دارند محکوم نسازد.
روز قیامت
مطابق با تعلیم عهدجدید، حیات انسان بعد از مرگ ادامه مییابد. این همان چیزی است که بهطور سنتی روح مینامیم. پولس رسول ایمان داشت که وقتی از این جهان چشم فرو ببندد، با مسیح خواهد بود (فیلیپیان ۱:۲۳). همچنین، پیدا است که روح صالحان به مکان خرمی میرود و روح ظالمان با مکان عذاب (ر.ک. حکایت ایلعازر فقیر و مرد ثروتمند در لوقا ۱۶:۱۹-۳۱).
اما این پایان کار نیست. روز قیامتی در پیش است که در آن، مردگان زنده خواهند شد و بدنی تازه خواهند یافت. عادلان وارد ملکوت خدا خواهند شد و ظالمان به جهنم خواهند رفت. بهشت و جهنم متعلق به زمانی است که مردگان قیام کنند. ما بدن جدیدی خواهیم یافت که مانند بدن مسیح، جلالیافته خواهد بود. پولس رسول ارتباط بدن کنونی با بدن قیامکرده را به رابطه تخم گیاه با درختی که از آن پدید میآید تشبیه کرده است. گرچه میان این دو شباهتی ظاهری وجود ندارد، اما با هم پیوند دارند (اول قرنتیان ۱۵:۳۶-۳۸). چگونه؟ نمیدانیم. همان طور که پولس در اول قرنتیان ۲:۹ میفرماید، اینها اموری است که در حال حاضر در مخیله ما نمیگنجد.
در خاتمه ضروری است تذکر دهیم که در تفسیر کتاب مکاشفه، خصوصاً موضوع سلطنت هزارساله مسیح، باید مراقب باشیم، زیرا یوحنا از زبانی استفاده میکند که حالتی تمثیلی یا بهاصطلاح فنی، جنبهای مکاشفهای دارد. مؤمنین لازم است در این زمینه تابع تعلیم کلیسای خود باشند. اکنون کافی است که با پولس رسول همصدا شده، بگوییم: «ما اهل آسمانیم و با اشتیاق تمام انتظار میکشیم که نجاتدهنده، یعنی خداوندمان عیسی مسیح، از آنجا ظهور کند. او با نیرویی که وی را قادر میسازد تا همه چیز را به فرمان خود در آورد، بدنهای حقیر ما را تبدیل خواهد کرد تا به شکل بدن پرجلال او در آید.» (فیلیپیان ۳:۲۰-۲۱).
نوشته: آرمان رشدی
دریافت لینک کوتاه این نوشته:
کپی شد! |