هنر و ادبیات

اشعار جلیل قزاق ایروانی: چو او آب من گشت من خاک اویم

رای بدهید

اشعار جلیل قزاق ایروانی:

چو او آب من گشت من خاک اویم

بر افلاک شد از گنه گر غبارم              گنه کرد نزدیک حق شرمسارم

ولی از عقوبت دگر یاد نارم                صلیب مسیح است اکنون حصارم

چو دیدم مسیحا که در قعر چاهم        اسیر طبیعت به قید گناهم

بر آورد و بگذاشت در شاهراهم          جز او نیست منجی و نبود الهم

چرا راه او را به منت نپویم؟                چرا نام او را دمادم نگویم؟

غلامی او داد این آبرویم                    چو او آب من گشت من خاک اویم

گر از ضعف فرسوده همچون هلالم      نه در رنج و محنت نه اندر ملالم

چو دانم که بخشد چه زر یا سفالم      شه لم یزل ملکت لایزالم

مسیح است راه و مسیح رهبر من      هم او تاج بخش و هم او افسر من

به مهر ایستاده است اندر بر من         نگهدارد از رهزنان گوهر من

برگرفته از کتاب چون محزون ولی شادمان

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

همچنین ببینید
بستن
دکمه بازگشت به بالا
x  Powerful Protection for WordPress, from Shield Security
This Site Is Protected By
ShieldPRO