اشارات غیرمذهبی دوران زندگی مسیح به وجود تاریخی عیسی مسیح کدامند؟
اشارات غیرمذهبی دوران زندگی مسیح به وجود تاریخی عیسی مسیح کدامند؟
طبیعتاً انسان انتظار دارد که چون عیسی مسیح خداوند شخصیت بسیار مهمی است پس حتماً باید در نوشتجات زمان وی اشارات زیادی در بارۀ او وجود داشته و در بارۀ زندگی وی منابع متعددی در دسترس باشد. عدۀ زیادی شاهد خدمات او بودند و تعداد پیروانش به صدها نفر رسیده بود (اول قرنتیان 15: 6) و شهود وی تا نیمه های قرن اول در قید حیات بودند. ولی حقیقت این است که اطلاعاتی که از وی در دسترس می باشد نسبتاً کم است. صرفنظر از چهار انجیل و اشارات مختصری که در رسالات وجود دارد تاریخ معاصر وی در مورد او تقریباً ساکت است.
معهذا چند اشاره به مسیح و مسیحیت وجود دارد که می توان نقل نمود. یوسفوس(1)در کتاب انتیکیتیز(2)چنین می نویسد:
«در همین مواقع شخص حکیمی به نام عیسی می زیست. شاید صحیح نباشد او را شخص معمولی بدانیم زیرا کارهای عجیب و عالی انجام می داد و معلم کسانی بود که حقیقت را با شادی می پذیرفتند. او بسیاری از یهودیان و عدۀ زیادی از غیریهود را بسوی خود جلب کرد. او مسیح موعود بود. وقتی پیلاطس، با اصرار بزرگان ما یهودیان، او را به مرگ صلیب محکوم نمود کسانی که به او علاقه داشتند او را ترک نکردند زیرا در روز سوم زنده بر آنها ظاهر شد همان طوری که پیامبران الهی این امور و هزاران موضوع عالی دیگر را در بارۀ او پیشگویی کرده بودند. طایفۀ مسیحیان که به نام وی به این اسم خوانده می شوند در میان ما وجود دارند.»
تاسیتوس، مورخ رومی که از 56 میلادی الی 120 میلادی میزیست، در موقع بحث در بارۀ فرمانروایی نرون به مرگ مسیح و این که مسیحیان در روم وجود داشتهاند اشاره می کند:
«ولی تمام آسایشی که توسط انسان فراهم می شد، تمام بخشندگی هایی که توسط شاهزاده انجام می گردید، تمام قربانیهایی که برای خدایان انجام می شد هیچ کدام نتوانست نرون را از این رسوایی برهاند که وی دستور سوزانیدن روم را صادر کرده بود. به همین دلیل به منظور از بین بردن شایعات، اشخاصی را که مسیحی خوانده می شدند و به علت کارهای زشتی که به آنها نسبت داده می شد مورد نفرت بودند، به دروغ به این جنایت متهم ساخت. مسیح، که بنیانگذار این گروه بود، در زمان فرمانروایی تیبریوس توسط پنطیوس پیلاطس فرماندار یهودیه به عنوان یک جنایتکار کشته شد. این عقاید خرافاتی مضر که برای مدتی سرکوب شد دوباره نه فقط در یهودیه بلکه در شهر روم نیز شایع گردید.»
شهادت کوتاه سوتونیوس(3) که بین سالهای 69 تا حدود 122 میلادی میزیست چنین بوده:
«مجازات در مورد مسیحیان (توسط نرون) اجرا گردید. این گروه پیرو عقیده ای جدید و خرافی بودند.»
پلینی جوان(4) ، که بین حدود سالهای 60 تا 61 میلادی و 113 میلادی میزیست خطاب به تراژان در نامۀ خود در بارۀ مسیحیانی که در آسیا ملاقات کرده بود، چنین مینویسد:
«معهذا آنها تأیید کردند که خطایا یا اشتباهشان این بود که در روز معینی از هفته قبل از طلوع آفتاب با هم جمع می شدند و به نوبت سرودهایی برای مسیح به عنوان خدا میسرائیدند و عهد میبستند که از کارهای شریرانه دوری نمایند و از فریب و دزدی و زنا و دروغگویی خودداری کنند و در امانتی که به آنها سپرده میشود، خیانت نورزند.»
لوسیان، طنزنویس قرن دوم که بین سالهای 120 تا 180 میلادی میزیست، در بارۀ مسیح و مسیحیان با تحقیر سخن می گوید. وی آنها را به کنیسه هایفلسطین مربوط میسازد و در بارۀ مسیح میگوید:
«وی مردی بود که در فلسطین مصلوب شد زیرا این آئین جدید را به جهان معرفی کرد … به علاوه این قانونگذار اولیۀ آنها، پیروانش را متقاعد ساخت که وقتی آنها یکبار و برای همیشه مرتکب این خطا شوند که خدایان یونان را ترک نمایند و آن سفسطهگر مصلوب شده را بپرستند و از قوانین او پیروی کنند، همه برادر یکدیگر خواهند شد.»
این یادداشتهای کوتاه در بارۀ مسیح و مسیحیت توسط کسانی نوشته شد که از تاریخ این نهضت بیخبر بودند و با اصول عقاید آن دشمنی داشتند. این نوشتهها نشان میدهند که مسیحیت در قرن دوم در همه جا شایع شده و وجود مسیح در تاریخ مورد قبول همگان و حتی دشمنان وی بود. ماهیت این اشارات ثابت میکند که مسیح به عنوان یک شخص متعصب گمنام شناخته میشد که مذهب او خیلی بیشتر از آنچه شایستگی داشته باشد پیشرفت کرده بود در حالی که در زمان نرون و در محافل درباری، مسیحیت برای رومیها یک مذهب کاملاً اجنبی و کوچک محسوب میگردید.
—————————————————————————————————-
1. Josephus 2. Antiquities 3. Suentonius 4. The younger Pliny
برگرفته از کتاب معرفی عهدجدید
نوشته: مِریل سی تِنی
ترجمه: کشیش طاطه وس میکائیلیان
دریافت لینک کوتاه این نوشته:
کپی شد! |