“از این رانده و از آن مانده”
“از این رانده و از آن مانده”
یهودا یکی از شاگردان مسیح، در فاصلۀ چند روز در دو مراسم شرکت کرد و با هر دو طرف عهد بست. عهد اول با رؤسای کاهنان یهود بود که در برابر سی پاره نقره عهد بست مسیح را تسلیم آن ها کند و عهد دوم با مسیح در شام آخر بود که عهد بست تا نسبت به او وفادار بماند.
مسیح فرمود هیچ کس نمی تواند دو آقا را با هم خدمت کند. چه حکایتی است حکایت شریک دزد و رفیق قافله بودن. باید امروز از عاقبت یهودا درس مهمی بگیریم تا به سرنوشت او دچار نشویم. او هرگز نتوانست در هیچ کدام از دو عهدی که بسته بود با لذت و خوشی و رضامندی و وفاداری زیست کند بلکه گرفتار بلای از این رانده و از آن مانده شد.
او بعد از شکستن عهد دوم خود که وفاداری به مسیح بود، از عهد اول با کاهنان یهود پشیمان شده و سی پاره نقره را پس داد و با طناب وجدانی که اگر چه پشیمان شد ولی برای توبه و بازگشت هیچ قدمی بر نداشت و خود را حلق آویز کرد.
درمان مشکل چیست؟
اگر امروز هر کدام از ما در هر نوع روابط و شرایط مشابهی با یهودا و یا حتی بدتر از آن قرار گرفته باشیم جای امید بخشش و پذیرفته شدن و جبران کردن وجود دارد زیرا که خدا در برابر طناب دار محکومیت یهودا که خود را حلق آویز کرد صلیب بخشش عیسی مسیح را قرار داده است که برای ما و به جای ما مصلوب شد تا با ایمان به آن دیگر مجبور نباشیم برای رهایی از ثمرات دوگانه زیستی راه یهودا را برویم.
طناب محکومیت یهودا یا صلیب آمرزش مسیح؟
انتخاب با من و شماست. ما می توانیم آزادانه یکی از آن ها را انتخاب کنیم.
جلیل سپهر
@jalilsepehr
دریافت لینک کوتاه این نوشته:
کپی شد! |