تضاد میان ادعای برتری مذاهب و اعتقادات با دل بیمار بشری!
وقتی معده آن قدر زخمی و بیمار باشد که کوچک ترین خوراکی را نپذیرد و هیچ اسیدی ترشح نکند و نتواند هیچ گونه غذایی را هضم کند،
آن وقت نان کپک زده و غـذای سگ و گربه و پس مانده غـذاهای مشتریان رستوران و خوراکهای فاسد شده تاریخ مصرف گذشته هیچ فرقی با
شیشلیگ شاندیز
کباب سرداشی همدان
بریانی اصفهان
اکبر جوجه جاده هراز
کله پاچه و آش رشته سرپل تجریش
قلیه ماهی بوشهر
باقلا قاتوق رشت
سرشیر و عسل سرعین
یا کباب برۀ بختیاری و کوفته تبریزی ندارد. چرا؟
چون زخم است و هیچ کدام را نمی تواند هضم کند بلکه به خون ریزی هم می افتد.
بنابرین تعصب جاهلانه است که از برتری خوراک خاصی دفاع کنیم که هرگز قادر به خوردنش نیستیم.
امروز انسان های زیادی سنگ برتری مذهب خاصی را به سینه می زنند که به خاطر زخم معدۀ شخصیت بیمار شان قادر به اجرا و انجام آن نیستند. در واقع از چیزی دفاع می کنند که هرگز آن را زندگی نمی کنند!
کلام خدا می فرماید:
«تمامی سر بیمار است و تمامی دل مریض. از کف پا تا به سر تندرستی نیست بلکه جراحت و کوفتگی و زخم متعفّن، که نه بخیه شده و نه بسته گشته و نه با روغن التیام شده است.» (اشعیاء 1: 5 و 6)
واقعیت این است که تفکرات و خصوصیات و شخصیت و خصلت درونی همه ما انسان ها مریض است و ابتدا نیاز به شفا و تبدیل درونی داریم، نه قرص و شربت تسکین دهندۀ انواع اعتقادات.
و این تبدیل تنها به وسیله دست هایی ممکن است که توانسته نه فقط معدۀ از کار افتاده را شفا بدهد، بلکه تمام اعضای بــدن شخص مرده را دوباره زنده کند و بگوید حالا بیا با هم شام بخوریم.
عیسی مسیح شفادهنده ابتدا شفا می بخشد و بعد می فرماید:
«اینک بر در قلبت ایستاده میکـوبـم اگر قلبت را باز کنی داخل شده و با هم شـام خواهیم خورد.» (مکاشفه 3: 20)
جلیل سپهر
www.lifespringiran.com
@jalilsepehr
دریافت لینک کوتاه این نوشته:
کپی شد! |