ادامه فصل دوم: نبوتها یا پیشگوئی های قرآن
بعضی از مسلمانان، پیشگویی های نبوتی قرآن را دلیلی بر قدرت اعجاز محمد می دانند، ولی برای این ادعا مدارک قانع کننده ای ارائه نمی دهند. سوره هایی که در این رابطه بیش از همه ذکر می شوند، آنهایی هستند که حاوی وعده های محمد مبنی بر پیروزی مسلمانان می باشند.
اکثر به اصطلاح پیشگویی های ماوراءالطبیعی در واقع اصلاً ماوراءالطبیعی نیستند. کدام فرمانده نظامی مذهبی است که در هنگام جنگ، سربازان خود را تهییج و تشویق نکند و نگوید: «خداوند با ما است، پیش به سوی پیروزی»؟ به علاوه، با توجه به اینکه محمد " پیغمبر شمشیر" نامیده شده، بعد از اینکه وی روش مسالمت آمیز و البته همواره ناموفق خود را در اشاعه اسلام ترک کرد، خبر دادن از پیروزی های آینده چیز عجیبی نیست.
همچنین با در نظر گرفتن تعصب و اشتیاق سپاهیان اسلام که وعده بهشت را در قبال مجاهدتهای خود داشتند (حج 58-59؛ آل عمران 157-158؛ ال عمران 170-171)، پیروزی های پی درپی آنان چندان غیرمنتظره نیست. در مائده 33-34 آمده است: «همانا کیفر آنانی که با خدا و رسول خدا به جنگ برخیزند و در روی زمین به فساد کوشند، جز این نباشد که آنها را کشته یا به دار کشند یا دست و پایشان را به خلاف ببرند (یعنی دست راست را با پای چپ و بالعکس) یا نفی بلد و تبعید از سرزمینهای صالحان دور کنند. این ذلت و خواری عذاب دنیوی آنها است. اما در آخرت باز به عذاب بزرگی معذب خواهد بود».
پس تعجب آور نیست که مخالفان محمد به راحتی تسلیم سپاهیان او شوند و بدین ترتیب خود را از آن همه شکنجه و سختی نجات دهند.
به علاوه، تنها پیشگویی واقعی که در قرآن ذکر شده و تحقق یافته، پیروزی رومیان بر سپاهیان ایران در ایسوس است که در سوره روم آیات 2-3 آمده است: «رومیان مغلوب شدند در جنگی که در نزدیکترین سرزمین واقع شد. آنها پس از مغلوب شدن فعلی، به زودی بر پارسیان باز غلبه خواهند کرد و این در اند سالی خواهد شد…»
بهرحال با بررسی دقیق این آیات، چندین نکته روشن می شود که این پیشگویی نیز چندان غیرعادی و ماوراءالطبیعی نیست.[1] (1) طبق تفسیر یوسف علی، «اند سال» یعنی بین 3 تا 9 سال؛ ولی عده ای استدلال می کنند که این پیروزی رومیان 13 یا 14 سال بعد از پیشگویی به وقوع پیوست. شکست رومیان به دست ایرانیان در تسخیر اورشلیم بین سالهای 614 یا 615 میلادی اتفاق افتاد و حمله منجر به پیروزی رومیان تا پیش از سال 622 میلادی صورت نگرفت و پیروزی آنها تا سال 625 قطعی نشد. این دوره حداقل 10 تا 11 سال طول کشید و نه «اندی سال» (3 تا 9 سال) که محمد گفته بود.
(2) نسخه قرآن منسوب به عثمان، فاقد هرگونه علامت صوتی بود و تا سالها بعد این کار صورت نگرفت.[2] از این رو، در این «نبوت» کلمه «سّیُغلِبونّ» (مغلوب شدند) را می توان با تغییر حرکت دو حرف به صورت «سّیُغلّبونّ» (مغلوب خواهند شد) خواند.[3]
(3) حتی اگر این ابهام نیز رفع شود، این پیشگویی غیرعادی نیست چراکه نه دور از دسترس و نه غیرمعمول بوده است. انتظار معمول این است که رومیان شکست خورده مجدداً دست به تجهیز قوا برای پیروزی در جنگ بعدی بزنند و تاریخ نیز پر از چنین شکستها و پیروزی هایی است.
بهرحال این واقعه نسبت به زمانی که پیشگویی شده بود، دیرتر به وقوع پیوست. در بهترین حالت تنها می توان گفت که این گفته، حدس خوبی بوده است. در هر صورت، هیچ زمینه قانع کننده ای نمی توان یافت که این پیشگویی را خارق العاده بدانیم.
بالاخره اینکه تنها به اصطلاح نبوت دیگری که قابل تأمل است در سوره فجر آیه 2 یافت می شود: «و قسم به ده شب اول…» که بعضیها آن را اشاره به رنجهای دهساله ای می دانند که مسلمانان در ابتدای ظهور محمد متحمل شدند.[4] اما این تفسیر چنان دور از حقیقت می نماید که حتی محقق مسلمان و مفسر بزرگ قرآن، عبداللّه یوسف علی نیز آن را رد کرده و اینگونه تفسیر نموده است: «منظور از «ده شب اول»، معمولاً ده شب اول ماه ذیحجه یعنی ایام مقدس زیارت خانه خدا است».[5]
در هر صورت، یقیناً هیچ پیشگویی روشن و دقیقی وجود ندارد که برای ناظران هوشمندی که روند وقایع را زیر نظر دارند، مسلم و قانع کننده باشد.* تلاش محققان مسلمان در جهت انتساب «نبوت» و «پیشگویی» به چنین آیاتی، بیانگر ناامیدی و ناکامی آنان در یافتن نکته ای خارق العاده برای پشتوانه قرآن است.
هیچگونه مدرک و سندی که دال بر عطای نبوت واقعاً الهی به محمد باشد، وجود ندارد. این به اصطلاح نبوت، مبهم و قابل بحث است. پیدا کردن مفهومی برای پیشگویی بعد از تحقق آن بسیار ساده تر از زمان پیش از آن است.
اگر محمد توانایی پیشگویی های معجزه آسا را داشت، قطعاً از این قدرت خود برای فرونشاندن اعتراض مخالفین استفاده می نمود ولی او هرگز چنین نکرد، بلکه به صراحت پذیرفت که همچون انبیای پیش از خود معجزه نکرد و تنها معجزه خود را که قرآن بود به همه عرضه نمود.
محمد هیچگاه از نبوت ادعایی خود به عنوان مدرکی جهت اثبات پیامبری اش استفاده نکرد اما در عوض، عیسی مسیح بارها و بارها توانایی اعجاز خود را به عنوان دلیلی بر «مسیح» بودن و «پسر خدا» بودن خود معرفی نمود. وقتی می خواست مرد مفلوجی را شفا دهد، به یهودیانی که به او ایمان نداشتند، گفت: «تا شما بدانید که پسر انسان در روی زمین قدرت دارد که گناهان را ببخشاید» یعنی انجام کاری که یهودیان، آن را تنها در قدرت خدا می دانستند.
[1] See Joseph Gudel, To Every Muslim an Answer (1982), 54.
[2] H. Spencer, Islam and the Gospel of God (Delhi: S. P. C. K., 1956), 21.
[3] St. Clair- Tisdall, 137.
[4] Hazrat Mirza Bashir- Ud- Din Mahmud Ahmad, Introduction to the Study of the Holy Quran) London Mosque, 1949), 374f.
[5] See Ali, 1731, note 6109.
* برعکس، در کتابمقدس، نبوتهای صریح و مشخصی وجود دارد که صدها سال قبل از تحقق آنها بیان شدهاند (رجوع کنید به فصل 10).
نویسندگان: نورمن گایسلر و عبدالصلیب
کتاب پاسخ به اتهام
دریافت لینک کوتاه این نوشته:
کپی شد! |