پاسخ به اسلام

ادامه فصل دوم: موقعیت فرودست زنان

5/5 - (2 امتیاز)

قرآن و سنت اسلام موقعیتی فرودست و درجه دوم برای زنان قائل هستند. در واقع برتری مردان مستقیماً از فرامین قرآن نشأت گرفته است. به عنوان مثال همانطور که قبلاً اشاره شد، مرد می­ تواند چندین زن بگیرد، ولی زن نمی­تواند چند شوهر داشته باشد.

قرآن (بقره 228) به صراحت اذعان دارد که مردان نسبت به زنان از مزیت­های خاصی برخوردار هستند و بر آنان برتری دارند. قرآن صراحتاً این حق را برای مردان قائل شده که زنان خود را طلاق دهند اما چنین حقی را برای زنان به رسمیت نمی ­شناسد و بر این باور است که «مردان را بر زنان برتری خواهد بود» (بقره 228).[1]

یک بار محمد، فتوا به کتک زدن کنیزی داد تا وادار به گفتن حقیقت شود. هیکل در این باره می­گوید: «کنیز احضار شد و علی بلافاصله او را گرفت و به حدی کتک زد که ناله و فریادش بلند شد و در همان حال به او می­ گفت برو و حقیقت را به پیامبر خدا بگو»[2]

بالاخره اینکه طبق نص قرآن، مردان می ­توانند زنان خود را بزنند: «مردان را بر زنان تسلط و حق نگهبانی است، به واسطه آن برتری که خدا بعضی را بر بعضی مقرر داشته… و زنانی که از مخالفت و نافرمانی آنها بیمناکند، باید نخست آنها را پند دهید و از خوابگاهشان دوری جویید و در صورت نافرمانی آنها را به زدن تنبیه کنید…» (نساء 34).

علاوه بر این، زنان مسلمان باید پوشش خاصی داشته باشند، پشت سر شوهرانشان بایستند یا راه بروند و پشت سر آنان نماز بخوانند. شریعت اسلام، شهادت دو زن را در مراجع قانونی برابر شهادت یک مرد می ­داند.[3]

در حدیثی که در «صحیح» بخاری نقل شده، به روایتی برمی­ خوریم که بیانگر برتری مردان و موقعیت فرودست زنان در اسلام است:

ابن عباس روایت می­ کند که پیامبر فرمود: «آتش جهنم را دیدم و مشاهده کردم که اکثر ساکنین آن زنان ناسپاس بودند!» از او پرسیدند: «آیا به اللّه ایمان نداشتند؟» (یا نسبت به خدا ناسپاس بودند؟) پیامبر جواب داد: «آنان نسبت به شوهران خود و برای التفات و خوبی­ها (احساناتی) که به آنها شده بود، ناسپاس بودند».[4]

با توجه به تمام این اظهارات در مورد زنان، شنیدن چنین توجیهاتی از سوی نویسندگان مسلمان باورنکردنی است: «تردیدی نیست که محمد نه تنها به زنان بیش از مردان احترام می­ گذاشت، بلکه موقعیت حقیقی آنان را به ایشان بازگرداند، دستاورد برجسته ­ای که تنها محمد  از عهده آن برآمد»[!][5]

نویسنده مسلمان دیگری می­ نویسد: «اسلام حقوق و امتیازاتی به زنان داده که در هیچ نظام اجتماعی یا دینی دیگری از آنها برخوردار نشده است».[6] ولی واقعیت­ها چیزی غیر از این را نشان می ­دهند.

معایب اخلاقی محمد از منظر کلی. شخصیت و زندگی محمد فاصله بسیاری با «بی­ گناهی» یا به قول مسلمانان «معصومیت» داشت و حتی قرآن نیز بارها از نیاز او به درخواست بخشش از خدا سخن گفته است.

برای مثال، در سوره مؤمنون آیه 15 خدا به او می­ گوید: «صبر کن که البته وعده خدا حق است و بر گناه خود از خدا طلب آمرزش کن». در جایی دیگر، خدا به محمد گفت: «باز هم بدان که هیچ خدایی جز خدای یکتا نیست. بر گناهان خود و برای مردان و زنان باایمان آمرزش طلب…» (محمد 19).

این آیه به صورتی کاملاً صریح نشان می ­دهد که نه تنها برای دیگران بلکه قبل از همه باید برای خود طلب بخشش کند. یا این آیه از قرآن که احتیاجی به توضیح بیشتر ندارد: «تا از گناهان گذشته و آینده تو در گذریم…» (فتح 2).

با توجه به مطالبی که در قرآن در رابطه با محمد آمده، به روشنی پیدا است که او هیچ­گونه نسبتی با معصومیت نداشته است. حتی یکی از مشهورترین متفکران معاصر که مطالب بسیاری در مورد شخصیت و زندگی محمد نوشته، بر این باور است که او بی­گناه نبود.

هیکل به صراحت می­ گوید: «محمد وقتی بر ابن ام مکتوم (گدای نابینا) خشم گرفت و او را راند، مرتکب خطا شد».[7] هیکل اضافه می ­کند: «از این نظر او (محمد) مانند بقیه انسان­ها جایزالخطا بود».[8] در این صورت، مشکل می­ توان دلیل مسلمانان برای ستایش محمد را پذیرفت.

بهرحال، اخلاق­ گرایی محمد هر اندازه برتر از بسیاری از مردمان روزگار خود بوده باشد، برخلاف ادعای مسلمانان، قطعاً او نمی ­توانست الگوی کاملی برای تمام زنان و مردان تمام اعصار باشد. درست برعکس عیسی مسیح در اناجیل، محمد هیچ تمایلی نداشت که به مخالفان و دشمنانش رو کند و بگوید: «کیست از شما که مرا به گناه ملزم سازد؟» (یوحنا 46:8).

 


[1] See Ripin and Knappert, 113-15.

[2] See Haykal, 336.

[3] See Abdalati, 189-91.

[4] Sahih Al- Bukhari, The Translation of the Meanings od Sahih Al- Bukkhari, 6th rev. ed., trans. Muhammad Muhsin Khan (Lahor, Pakistan: Kazi Publications, 1983), vol. 1, 29.

[5] See Haykal, 298.

[6] See Abdalati, 184.

برای درک بهتری از دیدگاه واقعی اسلام و قرآن در مورد زنان، رجوع کنید به کتاب «بیست و سه سال» نوشته علی دشتی.

[7] See Haykal, 134.

[8] Ibid., 134.

نویسندگان: نورمن گایسلر و عبدالصلیب

کتاب پاسخ به اتهام

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا
x  Powerful Protection for WordPress, from Shield Security
This Site Is Protected By
ShieldPRO