پاسخ به اسلام

آیا قرآن کلام خداست؟ فصل سوم- نقد خارجی قرآن: مسئلۀ قبةالصخره (مقالۀ بیست و سوم)

رای بدهید

5) قبة الصخره

در مرکز بیت المقدس، یک بنای باشکوه (حتی امروزه) به نام قبة الصخره وجود دارد که توسط عبد الملک در سال 691 میلادی ساخته شده است. با این حال، ممکن است کسی بگوید که چون این بنا فاقد قبله (جهت اقامۀ نماز) است، یک مسجد نیست. این بنا به صورت هشت ضلعی با هشت ستون ساخته شده است که نشان می دهد از آن برای طواف (دور زدن) استفاده می شده است. بنابراین، به نظر می رسد که به عنوان یک حرم و جایگاه مقدس در اسلام محسوب می شود. مسلمانان ادعا می کنند که مدینه، سومین مکان مقدس در اسلام محسوب می شود. مسلمانان ادعا می کنند که این بنا برای بزرگداشت شبی ساخته شده است که محمد به آسمان رفت تا با موسی و الله در مورد تعداد نمازهای مؤمنان گفتگو کند (شب معراج). با این وجود، بر اساس پژوهش هایی که توسط وان بارخام و نئو (تاریخ شناسان) روی کتیبه ها انجام شده است، قدیمی ترین کتیبه های موجود در این عمارت چیزی از معراج نمی گوید و صرفاً بیان گر نقل قول هایی از قرآن (دفاعیات اسلامی) است که مخاطب این آیات مسیحیان هستند. بسیاری از مسلمانان عجولانه می گویند که هر دو سورۀ الإسراء آیۀ 1 و سورۀ البقره آیات 143-145 که «مکان مقدس» و «تغییر قبله» صحبت می کنند را می توان روی کتیبه های گنبد و درگاه رو به جنوب قبه الصخره یافت. خوب است که این مسلمانان تاریخ مربوط به این کتیبه ها را مطالعه کنند. اگر چنین کنند، متوجه خواهند شد که هیچ یک از این کتیبه ها نه اصلی و نه قدیمی هستند. کل گنبد توسط الظاهر لی لازاز در سال 1022 میلادی ساخته شد و به دلیل تخریبی که در اثر زلزله ای که در سال 1016 بعد از میلاد رخ داده بود، بازسازی شده است. قسمت بالایی گنبد، در سال 1318 میلادی بازسازی شد. اما کتیبه ها (هم سورۀ یس و سورۀ الإسراء) در سال 1876 میلادی توسط عبد الحمید دوم اضافه شدند. درهای کنونی (که سورۀ البقره آیه 144 بر روی آن دیده می شود) تا سال 1545 میلادی هنوز حکاکی نشده بودند. ایوان جنوبی که سورۀ البقره آیات 143-145 روی آن نوشته شده است، در سال 1817 میلادی توسط سلطان محمود ساخته شده است. بنابراین، وقتی تاریخچۀ گنبد را مطالعه و بررسی می کنیم، درمی یابیم که هیچ یک از این دو سورۀ نکوهش گر، متعلق به گنبد اصلی نیست که توسط عبد الملک در سال 691 میلادی ساخته شده اند. نخستین کتیبه هایی که اعتبار تاریخی شان قابل تصدیق است، در مورد مسیح بودن عیسی، پذیرش پیامبران، دریافت وحی توسط محمد و استفاده از اصطلاحات «اسلام» و «مسلمانان» صحبت می کنند. با این حال، باید توجه داشت که حتی تاریخ قدیمی آن ها طبق روایتی از ناصر خسرو ایرانی (در سال 1047 میلادی) که در مورد طرح های مختلف نسبت داده شده به ستون ها صحبت می کند، مورد تردید است.

اگر بر اساس گفته قرآن، مکان مقدس برای بزرگداشت چنین واقعۀ مهمی در تاریخ زندگی پیامبر (معراج) ساخته شده است، پس چرا هیچ یک از قدیمی ترین کتیبه ها اشاره ای به آن ندارند؟ در هیچ کجای نخستین کتیبه ها هیچ گونه اشاره ای به سفر شبانۀ او به بهشت، در پشت اسب بالداری به نام «البراق» نشده است و هیچ سخنی از گفتگوی محمد با موسی و الله و پنج نماز واجب که هدف این سفر بود، به میان نیامده است. این موضوع را چگونه می توان توجیه کرد؟ یک توضیح احتمالی می تواند این باشد که داستان معراج در این زمان وجود نداشته است، بلکه بعداً در دورۀ عباسیان (بعد از سال 750 میلادی) به رشتۀ تحریر در آمده است. درک این نکته که ایدۀ پنج نماز نیز بعداً اصلاح و ویراستاری شده، چندان دشوار نیست. تنها اشارات قرآن به نماز در سورۀ هود آیۀ 114، سورۀ طه آیۀ 130 و سورۀ الرّوم آیات 17-18 وجود دارند (گرچه هنوز تردید وجود دارد که آیا تمام این سوره ها به نماز (صلات) اشاره دارند یا از دعاهای نیایشی صحبت می کنند). آن چه در این سوره ها می یابیم، سه نماز واجب است. حرفی از پنج نماز در میان نیست (البته بسیاری از مفسران مسلمان کوشیده اند تا با تفاسیر سخت، دو نماز از قلم افتادۀ صبح یا عصر را نیز اضافه کنند). ظاهراً داستان معراج زمانی رخ داده است که محمد در مدینه زندگی می کرده است (به احتمال زیاد در حدود سال 624 میلادی). با این حال ما ناگزیریم که به حدیثی که 200-250 سال بعد گردآوری شده مراجعه کنیم تا نه تنها مقرر شدن پنج نماز روزانه بلکه نام آن ها را دریابیم. اگر قرآن کلام اصیل خدا است، چرا به تعداد صحیح نمازهایی که یک مسلمان باید به جا آورد، اشاره ای ندارد؟ و علاوه بر این، اگر قبه الصخره برای بزرگداشت آن واقعۀ مهم ساخته شده است، چرا تا بیش از 1000 سال بعد چیزی در مورد آن نمی گوید؟ واضح است که این بنا در اصل برای اهداف دیگری غیر از بزرگداشت معراج ساخته شده است. این واقعیت که چنین بنای باشکوهی دارای چنین قدمتی است، نشان می دهد که این مکان حداقل تا اواخر قرن هفتم، مأمن و مرکز اسلام نوپا بوده است نه مکه.

بنابر آنچه قبلاً در مورد نیت محمد برای تحقق حق شهروندی خود و هاجریون، با پس رفتن سرزمین ابراهیم یا فلسطین گفته شد، منطقی است که عبدالملک این بنا را به عنوان هستۀ مرکزی تحقیق این حق شهروندی، ساخته باشد. پس تعجبی ندارد که وقتی عبدالملک گنبدی ساخت بر روی آن رسالت نبوی محمد را اعلام کند، آن را بر روی سنگ معبد قرار داده باشد. بر اساس حدیث اسلامی، خلیفه اموی، سلیمان، که بین سال های 715-717  میلادی سلطنت می کرده، برای تحقیق و پرس و جو در مورد حج به مکه رفت. او از پاسخی که در آن جا دریافت کرد راضی نبود و به همین دلیل ترجیح داد که از عبدالملک پیروی کند (یعنی سفر به قبة الصخره) (توجه داشته باشید: نباید او را با امام مالک بن انس که در سال 712 میلادی متولد شده و در آن زمان تنها سه سال داشت اشتباه گرفت). به گفتۀ دکتر هاوتینگ در دانشکدۀ مطالعات آفریقایی و شرقی دانشگاه لندن، این واقعیت به تنهایی نشان می دهد که در اوایل قرن هشتم نیز در مورد محل قرارگیری این مکان مقدس سردرگمی وجود داشته است. به نظر می رسد که مکه در آن زمان تازه به عنوان مرکز دینی اسلام شروع به فعالیت کرده بود. بنابراین می توان متوجه شد که چرا بر حسب گفتۀ احادیث، الولید ابن مروان اول که بین سال های 705 و 715 پس از میلاد به عنوان خلیفه سلطنت می کرد، به تمام مناطق دستور داده شد تا مساجد را تخریب کرده و آن ها را بزرگتر بسازند (به «کتاب العیون و الحدائق فی أخبار الحقائق» ویرایش شده توسط م. د گوژ و پی. د یونگ 1769: 4 مراجعه کنید). آیا این امکان وجود دارد که در این زمان جهت قبیله عوض شده باشد؟ اگر اینطور باشد، باز هم این موضوع به تناقض دیگری در قرآن اشاره دارد که مکه را مکان مقدس دانسته و در نتیجه جهت اقامۀ نماز در طول زندگی محمد را حدود هشتاد تا نود سال زودتر تعیین کرده است (سورۀ البقره آیات 144-150 را ببینید). این همه ماجرا نیست، چرا که شواهد باستان شناسی و نسخه های خطی دیگری وجود دارند که با آنچه در قرآن می خوانیم در تناقض هستند.

متن مناظرات دکتر جی اسمیت (کاری از چوب مینیستری)

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا
x  Powerful Protection for WordPress, from Shield Security
This Site Is Protected By
ShieldPRO