پاسخ به اسلام

آیا قرآن کلام خداست؟ ادامۀ فصل اول: مشکلات مربوط به سنت های اسلامی (نگارش و قدمت نسخه های قرآن) (مقالۀ سوم)

5/5 - (1 امتیاز)

ادامۀ فصل اول: نگارش

مسلمانان بر این باروند که تاریخ های متأخر منابع اولیه را می توان به این واقعیت نسبت داد که در آن زمان، نگارش و نوشتن روی یک جای خاص مرسوم نبوده است. این فرضیه کاملاً بی اساس است، زیرا نوشتن روی کاغذ مدت ها قبل از قرن هفتم آغاز شده بود. کاغذ مخصوص نوشتن در قرن چهارم ابداع شد و از آن پس به طور گسترده ای در سراسر جهان متمدن مورد استفاده قرار گرفت. مقر اصلی خاندان اُموی در منطقۀ بیزانس سابق سوریه (و نه عربستان) قرار داشت. بنابراین، جامعه ای پیشرفته بود و اینکه در دربار خُلفا از منشی استفاده می شد نشان گر این حقیقت است که نوشتن نسخه های خطی در آن جا کاملاً امری توسعه یافته بوده است.

علاوه بر این، به ما گفته شده است که عربستان (معروف به حجاز) در قرن هفتم و قبل از آن، به خاطر کاروان هایی که مسیرهای شمالی-جنوبی و احتمالاً شرقی و غربی را می پیمودند، منطقه ای تجاری محسوب می شد. در حالی که شواهد نشان می دهد که تجارت در درجۀ اول محلی بوده (که بعداً در مورد آن صحبت خواهیم کرد) اما کاروان ها هم در عبور و مرور بودند. می پرسیم: کاروان داران چگونه مدارک و آمار اقلام خود را ثبت و نگهداری می کردند؟ مطمئناً آن ها این اعداد را به حافظه نمی سپردند.

و در نهایت، این پرسش مطرح می شود که اگر کسی قبل از آن زمان قادر به نوشتن نبوده است، ما چگونه به مجموعۀ مکتوبی به نام قرآن رسیده ایم؟ مسلمانانی از جمله عبدالله بن مسعود، ابو موسی و ابی ابن کعب، اندکی پس از مرگ محمد ادعا کردند که چند نسخۀ خطی از قرآن وجود دارد. اگر اسناد مکتوبی موجود نبود، پس این نسخه های خطی چه بودند؟ خود نسخۀ عثمانی باید پیش تر نوشته شده باشد، وگرنه «نسخۀ» عثمانی یعنی چه؟! مردم قادر به نوشتن بودند اما به دلایلی، هیچ مدرکی از اسناد فرضی پیش از سال 750 باقی نمانده است.

قدمت

سایر محققین مسلمانان اعتقاد دارند که عدم وجود مستندات اولیه را می توان ناشی از مقولۀ قدمت دانست. آنان بر این باور هستند که آن دسته از منابع اصلی که منابع اولیه بر اساس آن ها نوشته شده اند، یا در گذر زمان نابود شده و تنها چند نمونۀ اندک از آن برای ما باقی مانده است و یا  در نتیجۀ بررسی های بسیار زیادی که بر روی آن ها انجام گرفته است، کهنه و فرسوده شده و در نتیجه از بین رفته اند.

چنین استدلالی حقیقتاً مشکوک به نظر می رسد. در کتابخانه بریتانیا نمونه های زیادی از اسنادی موجود است که توسط افرادی به تألیف در آمده که در جوامعی نه چندان دور از عربستان زندگی می کردند، اما این اسناد صدها سال قبل تر از دورۀ مورد نظر ما به رشته تحریر در آمده اند. در این موزه، نسخه های خطی عهد جدید همچون Codex Syniaticus و Codex Alexandrinus به نمایش گذاشته شده اند که هر دو قرن چهارم یعنی سیصد تا چهارصد سال قبل از دورۀ مورد نظر نوشته شده اند! چرا آن ها در اثر کهنگی و گذر زمان نابود و متلاشی نشده اند؟

با این حال، این استدلال به ویژه زمانی خیلی سست به نظر می رسد که ما آن را در مورد خود قرآن به کار ببریم. «متن عثمانی» قرآن (آخرین احکام و قوانینی که ظاهراً به راهنمایی عثمان، خلیفه سوم، توسط زید بن ثابت تدوین شده است) از نظر همۀ مسلمانان مهم ترین اثر مکتوبی است که تاکنون به نگارش در آمده است. همان طور که قبلاً اشاره کردیم، بر اساس سورۀ الزخرف آیات 2-4، قرآن «مادر کتاب ها» است. اهمیت آن در این واقعیت نهفته است که قرآن به عنوان یک نمونۀ دقیق از «لوح های ابدی» موجود در بهشت تلقی می شود (سورۀ البروج آیه 2). احادیث مسلمانان به ما می گویند که تمام کتاب ها و نسخه های خطی دیگر پس از 646-650 میلادی نابود شده اند. حتی «نسخۀ حفصه» که آخرین نسخه بر گرفته از آن است نیز سوزانده شده است. اگر این نسخۀ عثمانی تا این اندازه حائز اهمیت بوده است، چرا روی کاغذ یا چیز دیگری نوشته نشد که تا به امروز محفوظ بماند؟ و مطمئناً، اگر قدیمی ترین نسخه های خطی در اثر استفادۀ بیش از اندازه پاره شده اند، چرا مثل بسیاری از اسناد قدیمی تر که هنوز هم وجود دارند با نسخه هایی جایگزین نشدند که روی پوست نوشته می شدند.

آنماری شیمل، شرق شناس آلمانی می گوید ما مطلقاً هیچ مدرکی دربارۀ متن اصلی قرآن در دست نداریم. همچنین هیچ یک از چهار نسخه ای که ادعا شده از روی نسخۀ اصلی نوشته شده و به مکه، مدینه، بصره و دمشق ارسال شده اند نیز در اختیارمان نیست. حتی اگر این نسخه ها در اثر گذر زمان و به خاطر مسألۀ قدمت متلاشی شده باشند، مطمئناً تکه هایی از آن ها باید وجود می داشت که بتوان به آن ها رجوع کرد.

در پایان قرن هفتم، اسلام در سراسر شمال آفریقا و تا اسپانیا و شرق تا هند گسترش یافته بود. قرآن (طبق حدیث) هستۀ مرکزی ایمان آن ها بود. مطمئناً با توجه به «شعاع تأثیرگذاری عظیم این جنبش»، باید برخی از اسناد یا نسخه های خطی قرآنی وجود می داشت که تا به امروز نیز باقی مانده باشد. با این حال، هیچ چیز از آن دوره وجود ندارند.

شیمل اضافه می کند در حالی که مسیحیت می تواند ادعا کند که بیش از 5300 نسخۀ خطی شناخته شدۀ یونانی عهد جدید، ده هزار نسخۀ لاتین و حداقل 9300 نسخۀ اولیۀ دیگر و در مجموع بیش از 24000 نسخۀ خطی عهد جدید را در اختیار دارد که 25-400 سال پس از مرگ مسیح (یا بین سده های اول تا پنجم) مکتوب شده اند، اسلام، قادر نیست حتی یک نسخۀ خطی کامل، قبل از قرن هشتم ارائه دهد. اگر مسیحیان تونسته اند هزاران نسخۀ خطی باستانی که همگی مدت ها قبل از قرن هفتم یعنی زمانی که هنوز کاغذ اختراع نشده بود و مجبور به استفاده از پاپیروسی بودند که متلاشی می شد را حفظ کنند، پس جای تعجب دارد که چرا وقتی قرآن نازل شد، مسلمانان قادر نبودند که حتی یک نسخۀ خطی از این دوره را که مدت ها بعد از مسیحیت ظهور کرده را، حفظ کنند؟ این موضوع حقیقتاً این فرضیه که: «تمام نسخه های اولیه قرآن در اثر گذر زمان و قدمت متلاشی شده اند و یا به دلیل فرسودگی از بین رفته اند» را با مشکلات جدی استدلالی روبرو می کند.

متن مناظرات دکتر جی اسمیت (کاری از چوب مینیستری)

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا
x  Powerful Protection for WordPress, from Shield Security
This Site Is Protected By
ShieldPRO