آیا قرآن کلام خداست؟ ادامۀ فصل اول: تجزیه و تحلیل نسخۀ خطی و مبحث خط کوفی (مقالۀ پنجم)
تجزیه و تحلیل نسخۀ خطی:
متخصصان تجزیه و تحلیل نسخه های خطی از سه آزمون و معیار برای تعیین قدمت نسخه ها به کار می گیرند. ابتدا، با استفاده از فرآیندهای شیمیایی همانند تست کربن-14، قدمت کاغذی را که دست نوشتۀ روی آن نگاشته شده است را تعیین می کنند. این روش برای کتاب های معاصرتری مانند قرآن رضایت بخش خواهد بود، زیرا با این روش، با بیست سال بیشتر وکمتر، قدمت کتاب تاریخی مورد نظر تعیین خواهد شد. البته در استفاده از این روش تردیدهایی هم وجود دارد زیرا در طی این فرآیند، مقادیری مواد سازندۀ نسخۀ خطی از بین می رود و ناگزیر، بخش اعظمی از اطلاعات را از دست خواهیم داد. اکنون شکل تصفیه شده تری از تست کربن-14 مورد استفاده قرار می گیرد که به AMS (طیف سنجی جرمی شتاب دهنده) شهرت دارد و برای آزمایش، تنها نیازمند استفاده از 5/0-1/0 میلی گرم مواد است. با این وجود، تا به امروز هیچ یک از این دست نوشته ها با این روش های کم و بیش پیشرفته آزمایش نشده اند.
کارشناسان، جوهر این نسخه ها را هم مورد مطالعه و بررسی قرار می دهند و ترکیب آن را تجزیه و تحلیل کرده تا تشخیص دهند که منشاء آن ها از کجاست و آیا محو و مخدوش شده یا خطوطی روی یکدیگر بازنویسی شده اند یا خیر. اما تعیین قدمت این اسناد تاریخی به دلیل اینکه مدت زمان زیادی از عمرشان گذشته، قدری دشوار است. این مشکلات از اینجا ناشی می شود که غربی ها به دلیل ترس از کسانی که از این نسخ محافظت می کنند و به این نسخ خطی برای تجزیه و تحلیل دقیق، دسترسی ندارند.
بنابراین متخصصان باید به خود متن مراجعه کنند تا جدید یا قدیمی بودن نسخه را مورد بررسی قرار بدهند. این مطالعه بیشتر به پالیوگرافی یا همان، دانش شناخت مطالب کهن شهرت دارد. سبک های نوشتاری حروف در گذر زمان تغییر می کنند. این تغییرات معمولاً یکنواخت هستند زیرا نسخه های خطی معمولاً توسط کاتبان حرفه ای نوشته می شدند. بنابراین، طرز نوشتارشان معمولاً قواعدی را دنبال می کند که به راحتی قابل توضیح است و تغییرات تدریجی دارند. یک دیرینه شناس، بررسی دست خط بکار رفته در متونی که تاریخ آن ها از قبل مشخص شده و با توجه به تبلور در گذر زمان، می تواند آن ها را با سایر متون تاریخ مقایسه کند و از این طریق از دورۀ زمانی که متن به آن تعلق دارد، اطمینان حاصل کند.
اکنون زمان آن رسیده است که هر دو نسخۀ خطی سمرقند و توپکاپی مورد آزمایش قرار بگیرند تا در مود تاریخ آن ها به نتایج قابل توجهی دست یابیم. به عنوان جدی ترین ادله، این شواهد هستند که اثبات می کنند آیا هر دوی این نسخه های خطی از روی نسخه های عثمانی بازنویسی شده اند و یا آیا اصلاً در قرن هفتم وجود خارجی داشته اند یا خیر.
خط کوفی:
چیزی که اکثر مسلمانان به آن توجه نمی کنند این است که این دو نسخه خطی به خط کوفی نوشته شده است، خطی که به گفتۀ کارشناسان معاصر قرآن، مانند مارتین لینگز و یاسین حمید صفدی، تا اواخر قرن هشتم (دهۀ 790 و بعد از آن) وجود خارجی نداشته است و به هیچ وجه در قرن هفتم در مکه و مدینه مورد استفاده قرار نمی گرفته است. دلایل این امر کاملاً ساده است. در نظر بگیرید که این خط کوفی که به الخط الکوفی معروف است، نام خود را از شهر کوفه در عراق گرفته است. بسیار عجیب است خطی که نام خود را از شهری گرفته است که تنها 10-14 سال قبل توسط اعراب فتح شده بود، خط رسمی قرآن عربی باشد.
توجه به این نکته حائز اهیمت است که شهر کوفه (در عراق امروزی) شهری بود که پیش از آن زمان (637- 638 میلادی) در دست ساسانیان یا پارسیان و تحت حاکمیت آنان قرار داشته است. بنابراین، اگر چه زبان عربی در آن سرزمین شناخته شده بود اما تا خیلی بعدتر از آن، اصلاً زبان غالب به شمار نمی آمد، چه برسد به آن که خط غالب باشد.
در حقیقت می دانیم که خط کوفی در اواخر قرن هشتم (صد و پنجاه سال پس از مرگ محمد) به کمال خود رسیده و پس از آن در سراسر جهان اسلام مورد استفادۀ گسترده قرار گرفته است. این یک امر منطقی است، زیرا عباسیان پس از سال 750 میلادی، اسلام را تحت کنترل خود در آوردند و به دلیل پیشینۀ ایرانی خود، مقر خود را در مناطق کوفه و بغداد بنا نهادند. بنابراین به این طریق می خواستند که دستخطشان بر سایر دستخط ها برتری داشته باشد. پس از حدود 100 سال که خود، تحت سلطۀ بنی امیه (مقر بنی امیه در دمشق قرار داشت) بودند، اکنون کاملاً قابل درک است که یک خط عرب، مانند خط کوفی، در منطقه ای که بیشترین سلطه و تأثیرگذاری را داشته، باید به چیزی تبدیل شود که امروز در این دو نسخه می یابیم.
متن مناظرات دکتر جی اسمیت (کاری از چوب مینیستری)
دریافت لینک کوتاه این نوشته:
کپی شد! |
مسیح یعنی مسح شده، چرا به عیسی می گفتند مسیح؟
چون عیسی مسح شدۀ خدا است.