آیا به غیر از کتاب مقدس، نشانۀ تاریخی دیگری در مورد استر وجود دارد؟
آیا به غیر از کتاب مقدس، نشانۀ تاریخی دیگری در مورد استر وجود دارد؟
کتاب استر از پیچیده ترین کتاب های عهد عتیق است که نقد و نظرات بی شماری را به دنبال خود دارد ولی علی رغم نا معلوم بودن نویسنده و مشخص نبودن تاریخ دقیق آن، جزء کتاب های الهامی قرار گرفت چرا که داستان حکایت رهایی قومی است که خدا عاشقانه آن قوم را دوست دارد. کتاب استر در جزء کتاب های ممنوعه در آلمان هیتلری بوده. بدیهی است دنیای سکولار بیشترین چالش با آن را دارد.
کتاب استر در بارۀ دورانی است که سرنوشت یهودیان تبعیدی را در قرن پنجم ق. م. تحت حاکمیت اخشورش (یعنی خشایارشا) روایت میکند. موضوع رُمان در دربار هخامنشی در شهر شوش رخ میدهد. نویسنده آشنایی ماهرانه از نقشه برداری شهر و نقل نامهای پارسی، عیلامی (هامان)، و بابلی (مُردخای) دارد. وَشتی، زن خشایارشا، از دستور شوهر برای ظاهر شدن در برابر میهمانان سرپیچی میکند و درنتیجه، از مقام ملوکانۀ خویش خلع میشود و استر یهودی، دخترِ برادرِ مُردخای، جانشین او می شود. مُردخای بر طبق این رُمان، در بابل توسط نبوکدنصر (کسی که بیش از ۱۰۰ سال پیش از خشایارشا زیست) به اسارت گرفته میشود. گرچه به نظر میرسد این رُمان در قرن دوم پیش از میلاد رخ داده و کمی جزئیات تاریخی دارد، در قسمت های مختلف آن شاهد روایتهای مؤثقی می باشیم: جزئیات نحوۀ زندگی دربار سلطنتی و کارآیی روحانیون و توصیف سنتهای پارسی که در کتاب استر آمده است، توسط منابع مستقل تأیید شده است.
دانشنامه جودائیکا ادعا میکند که کتاب استر یک روایت تاریخی است که در قلعۀ شوشان یا شوش اتفاق افتاده است. این دانشنامه همچنین تأیید می کند که شاهی پارسی، بنام اخشورش (Ahasuerus) وجود داشتهاست که اسم پارسی او بود ،که یونانیها اورا Xerxes (خشایار) مینامیدند (نگارش بدون اصوات این اسم به عبری تقریباً نزدیک به شیوهای است که این نام در متون آرامی نگاشته میشده است. اصوات بعدها در قرون وسطی به این نام اضافه شدهاست). پادشاهی خشایار یکم (کسی که مورد نظر این داستان است، چون سلطنت خشایار دوم دیری نپایید). همچنین نام مردوکا (=مردخای) در متون آن زمان به عنوان نامی معمول و همچنین در کتابهای عزرا و نحمیا به عنوان یک نام یهودی ثبت شده است. همچنین نویسندۀ کتاب استر با رسوم پارسیان و رسوم دربار آشنایی خوبی داشته است مانند عدم پذیرفتن وشتی برای کوچک کردن خود و ظاهر شدن در مجلس میگساری (یک همسر پارسی مجلس مهمانی را در هنگام شروع میگساری ترک میکرد).
با توجه به مطالب کتاب استر دربارۀ دربار و حکومت ایران در عصر سلطنت خشایارشا اطلاعاتی که در این زمینه به دست می آید، از این قرار است:
الف: در کتاب استر، به برگزاری یک جشن بزرگ در دربار خشایارشا، در سال های اول سلطنتش، اشاره شده که بزرگان و رؤسای ولایت و امیران لشگر نیز در آن شرکت داشتند. مطابق با گفته های هرودوت، مورخ یونانی معاصر با خشایارشا متوجه می شویم که این پادشاه در سال های نخست سلطنت خود یعنی قبل از شروع جنگ با آتن، انجمنی از سران دولت خود تشکیل داده تا نظر ایشان را دربارۀ این جشن جویا شود.
ب: در این کتاب، وسعت سرزمین ایران در عصر خشایارشا، از هند تا حبشه مشخص شده است که با مستندات تاریخی هماهنگ است.
ج: نویسندۀ کتاب استر، هنگامی که مجلس جشن خشایارشا را توصیف می کند، از تجملات و زیورهای دربار سخن می گوید. در منابع یونانی نیز به تجملات دربار خشایارشا اشاره شده است.
د: در حکایت مذکور آمده است: وقتی که پادشاه از رفتار خود سرانۀ همسرش خشمگین شد برای مجازات ملکه، با هفت تن از بزرگان درجه اول مملکت به مشورت پرداخت. هرودوت نیز در کتاب خود از وجود هفت نفر قضات شاهی در دربار هخامنشیان سخن می گوید. در کتاب استر آمده است که این هفت نفر از بزرگان فارس و ماد بودند. هرودوت نیز هفت نفر از قضات شاهی را از رؤسای هفت خانوادۀ درجه اول پارس و ماد می داند.
م: در کتاب استر به سالنامه ها اشاره شده و کتزیاس نیز به این مسأله پرداخته است. وی این سالنامه را دفاتر شاهی «دیفترای بازیلیکای» می نامد. هرودوت نیز به این مسئله اشاره می کند که دبیران شاه در جنگ سالامین اسامی اشخاصی را که خوب می جنگیدند ثبت می کردند.
ن: در کتاب استر، مکررا” از سوارانی سخن به میان می آید که فرمان های شاه را به سرعت به ولایت ها می رساندند. این نکته نیز موافق مطالب مورخان یونانی است، و حتی هرودوت نیز از چابک سوارانی که در عصر هخامنشیان وجود داشتند سخن می راند.
و: صفاتی که این کتاب در مورد خشایارشا بیان می کند، با صفاتی که منابع دیگر در مورد شخصیت و ویژگی های وی بیان می کنند مطابقت دارد، زیرا در حکایت استر آمده است، هنگامی که هامان خواست برای گرفتن فرمان تسلط بر یهودیان، دوازده هزار وزنۀ نقره تقدیم پادشاه کند، شاه نقره ها را نپذیرفت. ولی با خواستۀ هامان موافقت کرد. در کتاب هرودوت نیز آمده است که خشایارشا تقدیم چند میلیونی پائیوس لیدی را رد کرد. پس در منابع یونانی نیز مانند منابع عبرانی، وی شخصیتی بلند نظر و گشاده دست معرفی شده است.
مزید بر این مسائل بجاست اشاره کنم که یکی از ویژگی های برجستۀ کتاب که باعث بروز بحث ومناظره می گردد، عدم اشاره صریح به خداپرستی ودعا وقربانی است. این صحنۀ غیر روحانی کتاب باعث شده تا بسیاری نسبت به آن قضاوت منفی داشته و ارزش مذهبی آن را ناچیز انگارند. به هر صورت کاملا” واضح است که نویسنده محتاطانه از اشارۀ مستقیم به خدا و هر نوع فعالیت مذهبی خودداری کرده است تا با سبک ادبی خاصش، این حقیقت را بیشتر جلوه دهد که خدا وقایعی را که برای قوم و فرزندانش اتفاق می افتد، تحت کنترل و هدایت خود دارد.
پاسخ از: استاد علی خیراندیش
دریافت لینک کوتاه این نوشته:
کپی شد! |