آیا اعمال خداوند، به طور علمی قابل تشخیص است؟
"به خدا ایمان می آورم اگر اعمالی را که انجام می دهد، به طور علمی ثابت کنی !" چطور می توان به چنین چالشی پاسخ داد؟ نخستین کاری که باید انجام داد اینست که سوالاتی که در این زمینه وجود دارد را باز کنیم. نخست: منظور ما از اعمال خداوند چیست؟ دوم: منظور از علم چیست؟ و سوم: آیا علم قادر به شناسایی وقایع به عنوان اعمال خداوند می باشد؟ بیایید یکی یکی به این سوالات بپردازیم.
در ابتدا، پس از آفرینش ما در می یابیم که خداوند به دو طریق عمل می کند:
نخست: خدا چیزهایی را که خلق کرده است را به همراه قدرتهای آنها که خود علت چیزهای دیگری می باشند، حفظ می کند. سیب ها همچنان مزه خوبی دارند و به ما قوت می دهند، زیرا خداوند همچنان ویژگی های آنها را حفظ می کند. دروازه بان توپ را منحرف می کند، چونکه خداوند ویژگی های توپ، هوا، و بدن دروازه بان را نگه می دارد.
دوم: خدا با قدرت آنچه که خلق کرده محدود نمی شود. گاهی خداوند فراتر از قدرت چیزهای خلق شده پیش می رود، چنانچه این کار در راستای هدف او باشد. می توان اعمال اول را اعمال طبیعی نامید (زیرا که با طبیعت کار می کند) و دوم مافوق الطبیعه ( زیرا ورای قدرتهای طبیعی می باشد).
بیایید واضحتر در این مورد صحبت کنیم: هر دو، اعمال خداوند هستند و هر دو، در خدمت اهداف او می باشند. علوم، جنبه های جهان اطراف ما را به امید فهمیدن اینکه چطور عمل می کند، مورد مطالعه قرار می دهد. برخی علوم قواعد دنیا را بررسی می کنند مانند زاویه تابش برابر با زاویه بازتاب است، در حالیکه علوم دیگر وقایع خاصی را مورد بررسی قرار می دهند، و سعی می کنند که برعکس از معلول به علت استدلال کنند مانند شرلوک هولمز، کارآگاه علمی.
آیا اعمال خداوند را به طور علمی می توان بررسی کرد؟ بستگی به این دارد که کدام عمل. زیرا خداوند جهان را نیکو خلق کرد (پیدایش 31:1)، که نیازی به هیچ چیز ندارد تا به عملکرد خود ادامه دهد، بنابراین ما انتظار نداریم علم بتواند اعمال طبیعی خداوند را شناسایی کند. دلیل اینکه الکترونهای اتم با هسته برخورد نمی کنند این نیست که خدا به طور معجزه آسایی آنها را از هم جدا نگه می دارد، بلکه به این دلیل است که او ویژگی هایی در آنها قرار داده است تا با یکدیگر برخورد نکنند. از طرفی دیگر، علوم ممکن است به ما کمک کنند که یک واقعه ماوراءالطبیعه را کشف کنیم، چون با دانستن، می توانیم به ویژگی های ماوراء الطبیعی آنها پی ببریم. بطور مثال، هر چه بیشتر درباره اینکه نوزادان چگونه به دنیا می آیند، متوجه می شویم، بیشتر به مافوق طبیعی بودن شکل گیری نطفه عیسی مسیح پی می بریم: هیچ توضیح طبیعی برای آن وجود ندارد. همانطور که سی اس لوییس می گوید، "شکی نیست که یک متخصص زنان چیزهایی درباره تولد نوزاد و بوجود آمدن بچه می داند که یوسف همسر مریم نمیدانست. اما این چیزها اصل قضیه را که به دنیا آوردن یک باکره بر خلاف روند طبیعت میباشد را تحت تاثیر قرار نمی دهد. یوسف قدیس نیز این مهم را درک کرده بود." پیشرفتهای علم پزشکی، تنها موضوع را روشنتر می کنند.
درباره قیام عیسی مسیح هم به همین صورت می توان توضیح داد. بدن بی جان تا زمانیکه کسی با قدرت مافوق طبیعی دخالت نکند، همچنان بی جان باقی می ماند. این نوع بررسی و کشف، زمانیکه براساس علم و نه بر اساس جهل صورت می گیرد، به بهترین شکل جواب می دهد. مساله تنها این نیست که ما نمی دانیم چطور اتفاق می افتد؛ بلکه، ما هر دلیلی داریم تا باور کنیم تا چیز دیگری اضافه نشود، اتفاق نمی افتد. علوم می توانند در درک طبیعت چیزهایی که در کار هستند به ما کمک کنند و در نتیجه آن بدانیم که چه وقت "چیز دیگری" نیاز است، تا آنچه را که می بینیم توضیح دهد.
نویسنده: جی جان کالینز
ترجمه: الهام ربیع نژاد
دریافت لینک کوتاه این نوشته:
کپی شد! |