آشنایی با قرآن و تفاوت اساسی آن با کتاب مقدس مسیحیان
آشنایی با قرآن و تفاوت اساسی آن با کتاب مقدس مسیحیان
قرآن متن مقدس دین اسلام است. بر اساس باور مسلمانان، کلمات قرآن به محمّد دیکته می شد و او هم برای پیروانش بازگو می کرد. کلمۀ قرآن در لغت به معنی «تلاوت کردن» است. محمد این پیام را حدود ششصد سال پس از مأموریت زمینی عیسی مسیح ارائه داد.
اسلام قرآن را بی نقص، ازلی و ابدی، و پیام زیبای خدا و تنها مدرک لازم برای اثبات محمّد به عنوان پیامبر می داند. قرآن پس از مرگ محمّد تنها به شکل شفاهی وجود داشت. در آن زمان بود که با تلاش چند تن از نخستین رهبران اسلامی به شکل نوشتاری گردآوری شد. قرآن کوتاه تر از عهد جدید کتاب مقدس است. بر اساس ادعای عالمان اسلامی تنها با مطالعۀ قرآن به زبان عربی می توانیم صحّت معنای آن را درک کنیم. الاهیات اسلامی بر اساس قرآن و سنت شفاهی مختلف در طی قرن ها شکل گرفته است.
اسلام می گوید که جبرئیل در رؤیایی بر محمّد ظاهر می شود و از او می خواهد که متن خاصی را حفظ کند. محمّد برای چندین سال این موضوع را با کسی درمیان نگذاشت و تصور می کرد شاید روحی پلید به او حمله کرده است. اما همسرش او را قانع کرد که اشتباه فکر می کند. بنابراین بشارت دین خود را بر اساس آن کلماتی که دریافت کرده بود آغاز کرد. او در طی بیست و اندی سال به تدریج پیام های بیشتری دریافت کرد. پیروان محمد گفته های او را حفظ می کردند، و قرآن به این روش کاملاً به شکل شفاهی نگه داری می شد.
پیام اصلی قرآن این است که انسان از حقایقی که الله به مردانی مانند نوح، ابراهیم، موسی و عیسی ارائه کرده بود، دور افتاده است. بر اساس گفتۀ محمّد، بشر گفته ها و پیام الله را به انحراف کشانده و تحریف کرده است و قرآن پیام نهایی و مؤثق خدا به بشر است. انسان فراخوانده شده تا تسلیم الله شود: کلمۀ اسلام در لغت به معنای تسلیم است. قرآن همچنین به مسلمانان دستور داده است تا با پیروی از دستورات خدا و با استفاده از روش های جنگی (جهاد) پیام اسلام را در سرتاسر جهان منتشر کنند.
بخش وسیعی از کتاب مقدس یهودی-مسیحی علاوه بر الاهیات شامل تاریخ نیز می باشد، در حالی که بخش اعظم قرآن الاهیاتی است. اکثر متن قرآن به ماهیت الله، خلقت، تعهدات انسان و زندگی پس از مرگ اختصاص داده شده است.
گردآوری قرآن: ابوبکر و عثمان
پس از مرگ محمّد، بقای قرآن کاملاً به حافظان (کسانی که تمامی قرآن را حفظ بودند) و قاریان قرآن (کسانی که بخش های زیادی از آن را حفظ بودند و آن را از بر می خواندند) بستگی داشت. این منابع به تدریج کاهش یافتند. گسترش نظامی امپراتوری اسلام باعث شد تا حافظان و قاریان در جنگ ها کشته شوند. در نتیجه، رهبران اسلامی فرایند ثبت قرآن به صورت نوشته را آغاز کردند. این فرایند شامل استفاده از حافظۀ حافظان باقی مانده و قطعات متون مختلف بود. نتیجۀ این اقدام، یک نسخۀ نهایی بود که توسط ابوبکر نگه داری می شد.
با این وجود، با گسترش اسلام، تفاوت ها و تناقض ها در قرآن نیز افزایش یافت. این مشکلات به دلیل حفظ کردن قرآن توسط حافظان آن و مطالب موجود بر روی برگ درختان و استخوان و اختلاف نظرهای بین مسلمانان دربارۀ سخنان محمّد به وجود آمد. این اختلاف ها تا اندازه ای جدی بودند که باعث بروز خشونت می شدند. عثمان، خلیفۀ بعدی مسلمانان، دستور داد تا همۀ نسخه های نوشته شدۀ قرآن و قطعات نوشته شده را جمع آوری کنند. سپس این مواد در اختیار گروهی از عالمان قرار گرفت که مأمور شناسایی کلمات و تلفظ های درست بودند. عثمان پس از اتمام این کار یک نسخۀ کتبی از قرآن را به مناطق مختلف امپراتوری فرستاد و دستور داد تا تمام نسخه های قبلی موجود به هر شکلی که وجود دارند نابود شوند.
همۀ این مراحل در طول سی سال پس ار مرگ محمّد انجام شد.
این موضوع در تضاد کامل با تاریخ عهد جدید است. قرآن پس از مرگ محمّد دو مرتبه به شکل هدفمند گردآوری شد، و در هیچ یک از این دو مرتبه نسخه های فراوانی منتشر نشدند. این فرایند کاملاً زیر نظر رهبران اسلامی انجام شد. پس از نسخۀ دوم، بقیۀ نسخه ها عمداً نابود شدند. به طور خلاصه، قرآنی که امروز می بینیم نتیجۀ یک فرایندِ به شدت کنترل شده توسط تعداد محدودی از افراد خاص بود. هیچ راهی وجود ندارد که بدانیم آیا متن اصلی تغییر کرده و یا تا چه اندازه تغییر کرده است.
از سوی دیگر عهد جدید توسط نویسندگان مختلف و در زمان و مکان های مختلف نوشته شد و در دوره ای منتشر شد که مسیحیت در واقع غیرقانونی بود. متون عهد جدید آزادانه، به طور مستقل و به تعداد زیاد نسخه برداری می شد. این فرایند بدون کنترل مرکزی یا محدودیت انجام می شد. نتیجۀ آن چیزی است که امروز می بینیم: هزاران هزار کتاب مقدس در نواحی مختلف جهان. هیچ نوع گروه یا کلیسای دولتی هرگز قادر به کنترل محتویات کتاب مقدس نبوده است. هر گونه خطای نسخه برداری یا تغییر، به روشنی مشخص می شود. در دوره ای که امپراتوری روم اهمیت دادن به کتاب مقدس را آغاز کرد، یعنی سیصد سال بعد، نسخه های کتاب مقدس برای قرن ها در جریان بودند. بنابراین جایگزین کردن نوشته ها یا نسخه های کنترل شده امکان پذیر نبود.
به طور خلاصه می توان چنین نتیجه گرفت: این که نسخۀ امروزی کتاب مقدس همان کلمات اصلی نویسندگان آن است بسیار منطقی تر است تا این که بگوییم قرآن سخنان دقیق محمد است.
ساختار قرآن: آیه ها و سوره ها
قرآن 114 فصل یا سوره دارد. هر یک از این فصل ها یا سوره ها نام خاصی دارد تا راحت تر شناسایی شوند. این فصل ها به جای ترتیب زمانی تقریباً بر اساس طولانی یا کوتاه بودن مرتب شده اند. سوره هایی که آیه های بیشتری دارند معمولاً جزو فصول آغازین هستند و سوره های کوتاه تر در انتها قرار دارند. در مورد کتاب مقدس، طول آیه ها بسیار متفاوت است. فصل های قرآن نه تنها به ترتیب زمانی نیستند بلکه اغلب مطلب مطرح شده در یک آیه با آیۀ بعدی به طرز فاحشی از هم تفاوت دارند.
در حالت کلی، متن قرآن بسیار کوتاه تر از متن کتاب مقدس است. اندازۀ نسبی آن به شمارش کلمات یا حروف بستگی دارد. به طور تقریبی، قرآن کمی بیشتر از نصف عهد جدید و کمتر از یک چهارم عهد قدیم است.
محتوای قرآن را می توان به دو بخش تقسیم کرد: سوره های مدنی و سوره های مکّی. این تقسیم بندی در رابطه با دو مرحلۀ فعالیت های محمّد صورت گرفته یعنی اول هنگام سکونتش در مکّه و سپس در مدینه. خصوصیت اسلام، پیام محمّد و کلمات قرآن با مهاجرت او از مکّه به مدینه به طرز فاحشی تغییر کرد.
محمّد در مکّه نسبتاً قدرتی نداشت و مورد آزار و تمسخر قرار می گرفت. ماهیت و محتوای سوره های مکّی بر صلح، هم زیستی مسالمت آمیز و عدم اجبار تأکید داشتند. کسانی که ادعا می کنند اسلام دین صلح است، برای دفاع از عقیدۀ خود از همین آیه ها استفاده می کنند. محمّد در مدینه به یک فرماندۀ قدرتمند تبدیل شد. سوره های مدنی؛ از اواخر عمر محمد تا روزهای آغازین امپراتوری اسلامی؛ به شدت حالت تهاجمی و خشن دارد.
جالب توجه است که در قرآن مفهومی به نام نسخ یا «جابجایی» وجود دارد که بر اساس آن، سوره و آیه های جدیدتر که اعتبار بیشتری دارند جایگزین سوره و آیه های قبلی می شود. در واقع به این معنی که گفته های جدید، قبلی ها را منسوخ می کند. اصل نسخ اغلب به منظور توجیه تناقضات موجود در قرآن از جانب مسلمانان در مباحث و مناظرات به کار می رود، مخصوصاً در توجیه تفاوت های لحنی که در سوره های مکی و مدنی به کار رفته است.
تفسیر و کاربرد قرآن: حدیث و تفسیر
قرآن همان جایگاهی را که کتاب مقدس در مسیحیت دارد، در دین اسلام ندارد. توافق ها و همچنین تفاوت های مهمی میان آن ها وجود دارد. مسلمانان معتقدند که قرآن پیام کامل و ابدی الله است، این ادعا به موازات عیسی به عنوان پیام (کلام) کامل و ابدی خدا در مسیحیت قرار دارد.
تفسیر قرآن پیچیده تر از تفسیر دیگر متون دینی می باشد. اکثر مسلمانان نمی توانند به مطالعۀ عمیق قرآن عربی بپردازند، درست مانند اکثر مسیحیان که نمی توانند در سطوح حرفه ای متن عبری یا یونانی کتاب مقدس را مطالعه کنند. اکثر مسلمانان جهان به زبان اصلی قرآن یعنی عربی صحبت نمی کنند. مسیحیان به ترجمه های مختلف کتاب مقدس دسترسی دارند. اما بر اساس الاهیات اسلامی، قرآن را فقط به زبان عربی می توان به طور کامل متوجه شد. بر اساس باور مسلمانان، معجزۀ قرآن در زبان و ساختارِ به ظاهر کاملش است. بنابراین از نظر اسلام ترجمۀ قرآن غیرممکن است. هر نوع تغییر، مثلاً ترجمه به زبان دیگر، منجر به تفسیر آن می شود. اکثر غیرمسلمانان از این موضوع برای رد ادعای معجزه بودن قرآن استفاده می کنند.
ماهیت متن کوتاه و اساساً شفاهی قرآن اولیه باعث گسترش حدیث یا سنت شفاهی (سینه به سینه) شد. علمای اسلامی نظرات مختلفی را از سوی کسانی که شخصاً محمد را می شناختند جمع آوری کردند و این اظهار نظرها خاطراتی از سخنان خود محمد در مورد قرآن و کاربرد صحیح اسلام بود. این نظرات معمولاً از زنان محمّد، اصحاب و نزدیکان محمد جمع آوری می شدند؛ البته همۀ این نکات سنّتی مورد قبول هر مسلمانی نیست. در واقع، اختلافات بین مکاتب اصلی الاهیات اسلامی دور این مسئله می گردد که کدام حدیث قابل قبول و کدام یک غیر قابل قبول است.
مانع زبانی، ماهیت بی نظم و آشفتۀ متن قرآن و وجود حدیث باعث می شود قرآن بسیار مبهم تر از کتاب مقدس مسیحیان باشد. یک مسلمان معمولی به هزاران هزار سنت های شفاهی که احادیث را تشکیل می دهند، دسترسی ندارد. به جرأت می توان گفت که نقش قرآن در اسلام را بدون حدیث نمی توان به درستی درک کرد. از این حیث اگرچه یک مسلمان قرآن را به عنوان مهم ترین متن دینی خود می شمارد، باید پذیرفت که این کتاب تنها بخشی از متون دینی یک مسلمان است.
در نتیجه، مسلمانان برای درک قرآن و به کار بردن آن به شدت نیاز به تفسیر تحلیلی آن دارند. این تفاسیر، تلفیقی از توضیحات متن قرآن و نظریات علمای مختلف اسلامی است.
ادعای رقابت: قرآن و کتاب مقدس
اسلام رابطۀ پیچیده ای با کتاب مقدس دارد که بخش کوچکی از آن به دلیل بیاناتی است که در قرآن آمده است. در تئوری، مسلمانان معتقدند که الله (خدا) وحی مکتوب را به مردانی مانند موسی و داوود ارائه داد که عیسی هم شامل این مردان می باشد. به نظر می رسد که قرآن در برخی از بخش های خود مطالعۀ کتاب های این مردان را توصیه می کند. در بخش هایی هم به نظر می رسد به تحریف شدن این کتاب ها اشاره می کند. قرآن همچنین ادعا می کند الله اجازۀ تغییر کلامش را به کسی نمی دهد. در بعضی قسمت ها هم می گوید مسیحیان خدا، عیسی و مریم را می پرستند که برداشتی کاملاً اشتباه از تعالیم مسیحی است.
به طور خلاصه، کتاب مقدس به عنوان قوی ترین مدرک تجربی بر علیه اعتبار قرآن است. نسخه هایی از کتاب مقدس در موزه ها نگه داری می شود که قرن ها پیش از تولد محمد نوشته شده اند. ادعای تحریف شدن متن کتاب مقدس مورد تأیید نیست و متن کتاب مقدس با قرآن و ادعایی که می کند به هیچ عنوان موافق نیست.
در حالی که مسلمانان به قرآن احترام می گذراند اما جایگاه قرآن در اسلام مانند جایگاه کتاب مقدس در مسیحیت نیست. نگارش، محتویات، هویت و تاریخ آن به شدت با ویژگی های کتاب مقدس تفاوت دارند. و در پایان باید اذعان داشت که اعتبار قرآن به هیچ عنوان با اعتبار بی نظیر کتاب مقدس قابل قیاس نیست.
برگرفته از وب سایت: www.gotquestions.org
دریافت لینک کوتاه این نوشته:
کپی شد! |
برداشت قرآن از پرستش مریم توسط مسیحیان اشتباه نبوده منظور پرستش باطنی است .در قرآن آمده است که بسیاری از مردم هوسهای خود را می پرستند در حالیکه هیچکدام از أنها معبد به نام هوس ندارند وهیچکدام هم اقرار به پرستش هوس خود نمی کنند ولی در عمل هوس خود را بر خدا ترجیح می دهند .صرف نظر از پرستش علنی مریم توسط اقلیتی کوچک ومهجور از مسیحیان پرستش باطنی مریم و تمسک بسیاری از مسیحیان به شمایل ومجسمه های مریم .عجز ولابه وناله وتضرع آنان به این شمایل ها وتندیس ها بسیار شبیه اعمال بت پرستان بوده وهست . پرستش باطنی مریم در مسیحیت وجود داره حتی پرستش قدیسین.این شکل پرستیدن بدون اقرار هست .چنین پرستشهایی دربین عوام مسلمان هم رایج است ترجیح دادن امامان و….بر خدا… مثالی میزنم که به شما ثابت کنم قضاوتتان درباره قرآن اشتباه هست مثال اصحاب کهف در قرأن چنین داستانی در انجیل نیست و فقط در برخی اخبار مسیحیان وجود دارد .حال أیا شما میتوانید به طور قاطع این داستان قرآن را دروغ بپندارید جواب انصافا باید نه باشد چون شما علم غیب که ندارید.دوما اگر هم برشما معلوم گردد که راست باشد یک امتیاز مهم باید به نفع قرآن صادر کنید .ولی اگر هم نه بتوانید تایید کنید ونه نفی ..شرط انصاف این است که به مسلمانان فرصت گفتگو ومباحثه ومناظره درباره موارد اختلافی را بدهید شرط دانش هم همین است
مسئله فقط پرستش مریم از نظر پرستش باطنی نیست. قرآن به مسئله ای اشاره می کند که در میان مسیحیان در هیچکدام از فرقه ها معمول نیست که مریم جزو تثلیث محسوب شود. تثلیث برای قرون متمادی در بین فرقه های مختلف مسیحی به پدر و پسر و روح القدس اشاره داشته و نه به پدر و پسر و مریم!!! مسئلۀ اصحاب کهف مسئله ای است که هر کسی می تواند مدعی آن شود، چون هیچ استناد تاریخی در بارۀ آن وجود ندارد.
در قرآن اعضای تثلیث مسیحیت بیان نشدند .فقط آمده است که آنان که خدا را یکی از سه تن گفته اند کافر هستند.نام روح القدس در قرآن آمده است به همراه غیسی آمده است و اگر قرآن مولف داشته باشد
خدا یا بنده خدا باشد این مولف از وجود روح القدس بی اطلاع نبود.اما روح القدس در جایگاه جواب دادن نیست.اگر فرشته بوده خارج از خواست خدا اقدامی نکرده واگر نیروی الهی بوده هم که پرسش خدا بی معناست..پس فقط عیسی ومریم هستند که باید در این رابطه سوال شوند.البته خداوند نیازی به پرسش ندارد ولی عهد وتصمیم الهی پرسش در قیامت هست هم از گناهکاران وهم از اولیا وهر جا که خدا بهتر بداند
چرا سفسطه می کنید. در قرآن به تثلیثی که مریم نیز وجود دارد به علاوۀ پدر و پسر اشاره شده و کاملاً مشخص است که نویسندۀ قرآن نسبت به آموزه های مسیحیان ناآشنا بوده.
پرستش عملی مریم در مسیحیت وجود دارد.وقتی میگویید یا مریم مقدس یعنی انتظار کار خدایی ازش دارید ودر ردیف خدا قرارش می دهید.تعصب بر روی نظرات مذهب مانع از قهم حقیقت میشود
سوال دیگری هم دارم اگر یک مسیحی ترتیب تثلیث را بر خلاف عرف معروف عوض کند آیا گناه کرده؟ مثلا بگوید روح القدس پسر پدر .یا پسر روح القدس و پدر…..اگر این سه تن به گمان شما هم طراز هستند پس چرا ترتیب نام آوردن آنها تقدم پدر بر دو اقنوم دیگر است؟
لطفاً با دقت بیشتر مقاله های مربوط به تثلیث را مطالعه کنید. معلوم است که مسئله را با دقت کاوش نکرده اید.
در کتاب مقدس بارها این ترتیب به صورت پسر بعد پدر و نیز روح القدس بعد پدر و بعد پسر تغییر کرده. اما باید توجه داشت که یکی از علل ازلی و ابدی اتحاد و یگانگی این سه شخصیت که دارای ذات واحد الهی هستند، وجود احترام متقابل در میان آنهاست و این که از یکدیگر اطاعت می کنند و یکدیگر را جلال می دهند. مثلاً در انجیل یوحنا عیسی مسیح می فرمایند پدر پسرت را جلال بده. بنابرین فقط پسر نیست که پدر را جلال می دهد بلکه این احترام و محبت و عشق و یگانگی در هر سه شخصیت ذات واحد الهی وجود دارد.
از بدیهات عقل هست که سه کس یک تن نمیشوند.پس وقتی خدایانتان سه کس اند واحترام هم نسبت به هم دارند .پس خدای واحدی دیگه باقی نمی ماند.این جمله که سه شخص تثلیث خدای یگانه هستند مضحکترین لطیفه تاریخ هست. شریک در خدا بودن ظالمانه ترین اندیشه است که دریاره عیسی تصور می کنید
در انجیل یعقوب که منبع خوبی برای شناخت تاریخ مسیحیت هست اطلاعاتی راجع به مریم به خصوص دوران کودکی مریم وکهانتش در معبد به ما میدهد که با قصه قرآن درباره مریم را تایید میکند.انجیل های کودکی هم ثابت می کند که عیسی در طفولیت معجزه داشته .قرآن هم این را تایید میکنه .وعقلا هم اگر عیسی در کودکی معجزه نمیداشت نمیتوانست مشروعیت تولدش را ثابت کند.آیا مردم از زبان مریم حقیقت را باور می کردند قطعا فقط با سخن گفتن عیسی در گهواره مردم پی به حقیقت می بردند .
پاسخ شما تحت یکی از ادعاهای شما قبلاً داده شده و از تکرار ارسال آنها معذوریم.
تفاوت در نسخه های یونانی وعبری کتاب مقدس رد پایی از تحریف را اثبات میکند یعنی همانطوریکه جملات ومواردی در عهد عتیق به زبان یونانی نسبت به عهد عتیق عبری افزوده شده ویا تغییر یافته این امکان وجود دارد که در متن عبری آن هم مواردی افزوده شده یا تغییر یافته است.اگر همه نویسنده ها از جانب خدا به حالت مکاشفه می رسیدند نمی بایست تغییری در نسخه های کتاب مقدس بوجود می آمد .
اگر به مقاله های ما در بارۀ اسناد کشف شدۀ قرآن مراجعه کنید متوجه می شوید که در نسخه های قدیمی قرآن تفاوت های اساسی وجود دارد که هیچ شباهتی به تفاوت های ناچیز نسخه های یونانی و عبری کتاب مقدس ندارند و قابل مقایسه با یکدیگر نیستند.
قرآن هیج تغییری نکرده .اوراق قرآنی کشف شده در صنعا طبق بعضی گفته ها مربوط به قبل پیامبر هست که چنین چیزی قابل قبول نیست .در ضمن چند تا از تفاوتهای اساسی نسخه های قرآن را نشان بده؟
مشخص است که از تاریخ جمع آوری قرآن یا اطلاعی ندارید یا آن را کتمان می کنید.
آیا انسان قادر است به همه سوالات پاسخ بدهد؟ پاسخ دادن به همه سوالات مشکل است.ما مسلمانان منصف تر از شما هستیم ما معتقدیم که عقاید شما ریشه درستی دارد اما دچار تحریف شده ولی شما اساس اعتقادات یک ملت را قبول ندارید.حال جواب سوال بنده را بده .۱ چرا تولد گلگمش در لوحهای سومری ۴۰0۰سال پیش وبیشتر شبیه تولد موسی است ؟ ۲ملکی صدق کاهن خدای متعال زمان ابراهیم کیست ؟ با وجود این فرد وخانواده اش چه نیازی به ازدواجهای درون خانواده لوط وابراهیم بود؟ وقتی همه بت پرست بودند چطور ملکی صدق یک موحد بود؟
پاسخ سؤال های شما با کمی جستجو در وب سایت پرپاسخ موجود است.
پاسخها نمیتوانند پاسخ کامل وجامع باشند.ودر مواردی پاسخها فقط فرضیه بافی است
تو یه قرآن پیدا کن که متنی متفاوت با قرآن فعلی باشه در حالیکه انجیل وتورات منفاوت هنوز هم وجود داره.تورات سامری ها متفاوت از تورات بقیه یهود هست .انجیل ها هم که خیلی هستن ..خدا خواست که تورات وانجیل تحریف شوند واین فرصت را به پیروان این آیینها داد.از اعتقادات کنستانتین برام بگو. او طرفدار آریان وضد تثلیث بود.کنستانتین کسی که مسیحیت مدیون اوست تثلیث را باور نداشته.تثلیث با رای گیری در شورای نیقیه تدوین شد.اناجیل چهارگانه هم با رای گیری مشخص شدند .اگر الهام الهی اعتقاداتتان را مشخص می کرد چرا رای گیری کردید؟
قرآن های اولیه با یکدیگر متفاوت بودند و بر سر قرآن صحیح جنگ ها در اوایل اسلام برپا شده. قرآن صنعا یکی از این نمونه هاست. در ضمن قرآن توپکاپی در ترکیه و قرآنی که در سمرقند یافت شده از قرآن امروزی متفاوت است و بیانگر تغییراتی در متن قرآن در آن زمان می باشند. در بارۀ سندیت انجیل ها مقاله های بسیاری در وب سایت پرپاسخ موجود است. لطفاً به آنها مراجعه فرمایید. در ضمن در صورتی که در انجیل و تورات که در قرآن از آنها به عنوان کتاب های آسمانی یاد شده امکان تحریف وجود داشته باشد، در قرآن بسی بیشتر امکانش هست.
آیا ریز نویسی یا درشت نویسی کلمات ویا اینکه چه مقدار از آیات یک صفحه را پر کنند دلیل بر اختلاف نسخه های قرآن میدانی.در یکی از اناجیل شما شجره نامه عیسی از طریق یوسف بیان شده این روش نقل شجره نامه کاری عبث وبیهوده است .جسم عیسی از یوسف نیست واو از نطفه یوسف نیست دلیلی ندارد اصل و نسب عیسی را از یوسف دنبال کرد.
جهت دریافت پاسخ خود در بارۀ شچره نامۀ عیسی مسیح به مقاله های متعدد ما در این رابطه مراجعه فرمایید. با سپاس فراوان.
دوست عزیز تاریخ گردآوری قرآن به ما نشان می دهد که حافظان قرآن بر سر اختلافاتی که بین آنها در قرائت قرآن وجود داشت، جنگ های بسیاری با یکدیگر برپا کرده اند که این جنگ ها کشته های زیادی هم در پی داشته.
اگر منظورتان مسیلمه یا سجاح هست که مدعیان دروغین نبوت بودند .جنگ یمامه در زمان ابوبکر بوده .ودر این جنگ قاریانی هم به منظور جنگ و هم به منظور مناظره با پیروان مسیلمه حضور داشتند.روایتها از شهادت ۷۰۰قاری (قاری کل یا قاری جزیی از قرآن)حکایت دارد البته ممکن است در آمارها اغراق شده باشد مثل آمار کشته شدگان بنی قریظه پس از آشکار شدن همدستی آنان با قریش ونقض پیمان نامه….مسیلمه وسجاح و دیگران از این دست قاری قرآن نبودند بلکه مدعیان شریعتهای تازه بودند و اراجیفشان به مسند قدرت نرسید
به هیچ گزارش مسلمانان نمی شود اطمینان کرد. با کمال تأسف.
لطفاً تاریخ گردآوری قرآن را با دقت مطالعه فرمایید و متوجه حقیقت عرایض بنده خواهید شد.
آیا برای شناخت وپی بردن به حال یتیمان باید یتیم شد یا فقط دانستن حال وضع آنان کفایت می کند؟ خداوند حال وضع ما را بدون احتیاج به تفحص وتحقیق میداند پس هیچ ضرورتی ندارد به انسان تبدیل شود.شباهت عیسی به یحیی .یحیی هم هیچگاه ازدواج نکرد وبه شهوتش اهمیتی نداد پس عیسی تنها خودداری کننده از شهوات نبود ومشابه هایی داشت خدا ثابت کرده که عیسی فقط انسان است.متاسفانه به به جهت تنظیم الوهیت عیسی در اناجیل تاریخ دگرگون شده و برای برابر دانستن پدر وپسر نقلهایی که به آفرینش عیسی مربوط میشد بیان نشد.خدا انسانها را با علمش درک می کند ونیازی به تجربه انسان شدن ندارد او علمش را از تجربه بدست نمی آورد
آنچه ما به آن اشاره کردیم یکی از دلایل انسان شدن پسر خدا یعنی عیسی مسیح بود. برای یافتن دلایل دیگر انسان شدن او به مقاله های متعدد ما در بارۀ الوهیت و بشریت کامل عیسی مسیح مراجعه فرمایید. با سپاس فراوان از تماس شما با ما.
مقاله های شما را خواندم.کسی که روشنایی توحید را لمس کرده فرضیه های مشرکانه را فلسفه ای کودکانه وسست در مقابل توحید بدون شائبه می بیند
ما مسیحیان مشرک نیستیم و برای خدا شریک قائل نیستیم بلکه به خدای واحد حقیقی ایمان داریم که تماماً در سه شخص پدر و پسر و روح القدس ساکن است. جهت اطلاعات دقیق تر در بارۀ آموزۀ کتاب مقدسی تثلیث به مقاله های متعدد ما در وب سایت پرپاسخ مراجعه فرمایید.
همه را خواندم..تعدی در معنی وتعدی در اصل کلمات شده..کدام یگانگی .آیا پدر پسر است.آیا روح القدس پدر است.مسلما خواهید گفت یکی نیستند فقط در خدایی یکی هستند.شما یک جا اعتراف می کنید که یکی نیستند ویک جا می گویید یک ذات هستند.آیا این تعدی وخیانت به اصل معانی کلمات نیست.آیا خیانت به اصل زبان نمی باشد
فکر کنم متوجه مقاله های ما نمی شوید. پدر، پسر و روح القدس سه شخصیت متمایز هستند که دارای یک ذات واحد هستند و این امر از اسرار ذات الهی است. یعنی همان خدایی که محمد خودش هم گفت شناخت او اسرارآمیز است. مشکل شما این است که می خواهید خدای عظیم و اسرارآمیز را در مغز کوچک چند گرمی خود جا دهید!!!
درباره اعتماد کردن یا نکردن به منابع تاریخی مسلمانان….باید عرض کنم منابع تاریخی شما کدامند شما هیردوس پادشاه کتاب مقدستان۴سال قبل میلاد مرد اگر منظور کتاب مقدس هیردوس آنتیپاس باشه فقط استاندار بود نه پادشاه!زمستان سرد بیت لحم گوسفندان شبها در صحرا نمی مانند تولد عیسی در فصل سرما نبود.هوای بیت لحم زمستان نسبتا سردی دارد
جهت دریافت اطلاعات صحیح و مستند در بارۀ هیرودیس ها به لینک زیر مراجعه فرمایید:
https://porpasokh.com/?p=17321
در ضمن بیت لحم منطقه ای گرمسیر است و زمستان بسیار سردی را ندارد. جهت اطلاع از وضعیت آب و هوای بیت لحم در زمستان کافی است در جستجوگر گوگل جویای وضعیت آب و هوای بیت لحم امروزی باشید و متوجه می شوید که در زمستان چندان سرد هم نیست و اتفاقاً جالب توجه است که امروزه نیز چوچانان بیت لحم، در زمستان گوسفندان خود را برای چرا به بیرون می برند و دقیقاً همان گونه که کتاب مقدس می فرماید دور آتش جمع می شوند تا سرمای کم دشتها را تحمل کنند.
اساسنامه شجره نامه ها براساس اثبات اصل ونسب که همان توارث خونی است بنیان شده.مولفی که شجره نامه عیسی را بدون وابستگی خونی که با یوسف دارد به یوسف مربوط می کند معنی اصل ونسب را بدرستی درک نکرده. در باره ملکی صدق هم تفاسیری که از کتاب مقدس میشود ناقص وبسیار مبهم است.مسیحیان به تفاسیر یهود هم رجوع می کنند وبعضی ها ملکی صدق را بدون هیچ دلیلی سام پسر نوح می دانند اگر این چنین می بود جد ابراهیم معرفی میشد نه غریبه ای که ابراهیم به او مالیات یک دهم یا عشر غنائم میدهد.وجود نام افرادی مثل ملکی صدق وایوب در کتاب مقدس نشان میدهد که همه چیز خدا در نسل ابراهیم ویا در مقطع بعدتر همه چیز خدا در نسل اسرائیل محصور نمیشود واستثنا هایی هم وجود دارد.یونس هم گرچه ممکن است اصالتا از بنی اسرائیل باشد ولی پیامبر بر بنی اسرائیل تنها نبود او جزیی از قومی بود که در آن می زیست .به تحلیل بهتر وبا مقایسه با تاریخ زمان بین یعقوب وموسی بیشتر از ۴نسل بابد باشد ۴۰۰سال زمان برای بوجود آمدن ۷نا۱۰نسل هست وکتاب مقدس تعدادی از اسامی را نام نبرده وجا گذاشته.همین رویه درمورد اجداد نوح هم صادق است.بسیار عجیب است که یوکابد دختر لاوی است.گفتن دختر لاوی به او از جهت اینکه از نسل لاوی بوده و به هیچ وجه عمه پدر موسی نبوده.
لطفاً برای دریافت پاسخ سؤالات خود به مقاله های متعدد وب سایت پرپاسخ در این زمینه مراجعه فرمایید.
سوالاتی که به هیچ وجه نه در وب سایت پرپاسخ ونه هیچ وب سایت مسیحی دیگری جواب داده شده است این است که نظر مسیحیت درباره شرک به خدا چیست؟ آیا شرک را قبول ندارد؟ در حالیکه دکترین تثلیث بر شراکت استوار است بعید است که مسیحیت موضع محکمی نسبت به شرک داشته باشد.
کم لطفی می کنید قربان. در اکثر وب سایت های مسیحی فارسی زبان به مسئلۀ آموزۀ تثلیث و فرق آن با شرک به تفصیل پرداخته شده است. فکر کنم شما علاقه ای به مطالعۀ این گونه مقاله ها ندارید و با چشم بسته می خواهید آنچه را که دیگران به شما القاء می کنند باور کنید.
آیا قبول ندارید تثلیث یک اشتراک است؟
اشتراک نه در ذات بلکه در شخصیت هایی که دارای ذاتی واحد هستند.
یعنی در خدایی ؟ اشتراک دارند
خدا واحد است اما سه شخصیتی که این ذات واحد را دارند با یکدیگر در شراکت هستند.
اینجا اشکال پیش می آید وآن پر ستش هست شما سه شخصیت را می پرستید نه یک شخص را.واینکه ذات هرسه را یکی تصور بکنید یانه در اصل موضوع تفاوتی ایجاد نمی کند.عمل انجام شده همان پرستش سه کس هست.
یک خدای واحد را که در سه شخص ساکن است می پرستیم.
، ایلی، لَما سِبَقتَنی.” این جمله، جمله ای به زبان آرامی بود که به معنای: ” خدای من، خدای من، چرا مرا ترک کردی؟” می باشد. این سخن عیسا است .آیا یک خدا میتواند خدا داشته باشد .لطفا به اصالت مفهوم ومعنی کلمات خیانت نکنید.این سخن عیسی واضح است
موفق باشید.
لطفاً اول پاسخ های ما را از طریق جستجوگر وب سایت مطالعه فرمایید. پاسخ شما در دو لینک زیر موجود است:
https://porpasokh.com/?p=21707
https://porpasokh.com/?p=2693
بله مقاله ها رو میخونم.به صرف خوندن هر متنی که نباید آن نوشته هارو باور کرد.
اما از مطالب شما چنین برمی آید که مقاله ها را مطالعه نمی فرمایید چون باز هم همان سؤال هایی که در مقاله ها پاسخ داده شده، دوباره مطرح می کنید.
در ایران هم اقلیمهای مشابه از نظر دمایی ویا نزدیک به بیت لحم وجود داره ولی در شبهای زمستان گوسفندان شبها به پناهگاه ویا طویله می روند .مگر کسانی که دارای هیچ امکاناتی برای اسکان نباشند .در بیت لحم هم هواهای زیر صفر وصفر ونزدیک صفر در شبهای زمستان اتفاق می افته.مسلما کسانی که دارای امکانات وآخور بوده اند با باقی گذاشتن دامها در فضای آزاد شبانه باعث بیماری دامها نمیشدند. آیا طویله ای که عیسی در آخور آن گذاشته شده بود خالی از حیوانات بوده یا چون عیسی خدا!!بوده حیوانات مزاحمتی برایش بوجود نمی آوردند؟ یا چون هنوز فصل سرما نرسیده بود طویله خالی بوده وگوسفندان به طور مطلق در صحرا بودند؟
باز تکرار میکنم مسیحیت جواب منطقی به مسئله شرک ندارد جواب مسیحیت تثلیثی به مسئله شرک فقط گریز هست. با گفتن این جملات که مغز چند گرمی ما نمیتواند تثلیث را بفهمد واین ما نیستیم که ذات خدا را تعیین می کنیم …بله ما ذات خداوندرا تعیین نمی کنیم خداوند از قبل خودش را واحد وبدون شریک معرفی کرده وما براساس رای خداوند نظر داده ایم سخنی از خودمان نیاورده ایم…خداوند کثرت را می آفریند ولی خود واحداست.دو کثرث است سه هم همینطور.
اعتراف مسیحیان به مبهم بودن تاریخ مسیحیت وتقلید از بت پرستان .مسلما تقلید از بت پرستان منحصر به جشن کریسمس نبوده .برای جذاب شدن مسیحیت در نزد بت پرستان عیسی هم به خدا تبدیل شد.چون بت پرستان اسطوره های دینی حود را کمتر از خدا یا نیمخدا نمیدانستند تثلیث نیز برای خشنودی همین بت پرستان اکثرا رومی بنیان نهاده شد به متن زیر اعترافات سایتی مسیحی به تقلید کریسمس از رسوم بت پرستان تاریخ 25 دسامبر اصلاً تاریخ مناسبی برای تولد مسیح نیست. پس چرا تولد عیسی مسیح را در این تاریخ جشن می گیریم؟ دلیل چیزی نیست جز اینکه، بت پرستانی که مسیحی شدند، رسوم و سنت های خود را هم با خود آوردند. همانطور که جی فریزر می گوید:
” بزرگترین فرقه منحرف بت پرستی که تاریخ 25 دسامبر را برای تولد مسیح در جهان روم و یونان جا انداخت میتراییسم ها ( خورشید پرستان ) بودند … این جشن زمستانی در آیین میتراییسم، “میلاد ” یا ” میلاد خورشید ” نام داشت
( جی فریزر را مشاهده کنید: “شاخه طلایی “، نیویورک، شرکت مکمیلان، چاپ 1935 صفحه 471.)
حتی منبع بنیادگرایی مانند “دایره المعارف کاتولیک” هم اعتراف می کنند که جشنی مربوط به میتراییسم دلیل جشن گرفتن تولد مسیح در 25 دسامبر توسط مسیحیان است:
” جشن بسیار معروف ” میلاد خورشید شکست ناپذیر ” که در 25 دسامبر گرامی داشته می شد، از دلایل بسیار تأثیرگذار در گرامی داشتن تولد مسیح در دسامبر داشت”
( ” دایره المعارف کاتولیک “، نیویورک، انتشارات رابرت اپلتون، چاپ 1911 صفحه 725 را مطالعه فرمایید. این نقل قول از آر وودرو، اوپ.سایت. صفحه 143 گرفته شده است)
در پاسخ به ادعاهای شما لینک زیر از وب سایت پرپاسخ تقدیم می شود:
https://porpasokh.com/?p=3535
دیگه از این به بعد مستقیما زیر مقالات وب سایتهایی که فرستادی کامنت می نویسم تامتوجه بشی که میخونمشون
متشکرم. محبت می کنید. البته باز هم نگاه می کنم که آیا متن را کاملاً خوانده اید و متوجه شده اید یا فقط دنبال ایراد بوده اید.
در ایران هم اقلیمهای مشابه از نظر دمایی ویا نزدیک به بیت لحم وجود داره ولی در شبهای زمستان گوسفندان شبها به پناهگاه ویا طویله می روند .مگر کسانی که دارای هیچ امکاناتی برای اسکان نباشند .در بیت لحم هم هواهای زیر صفر وصفر ونزدیک صفر در شبهای زمستان اتفاق می افته.مسلما کسانی که دارای امکانات وآخور بوده اند با باقی گذاشتن دامها در فضای آزاد شبانه باعث بیماری دامها نمیشدند. آیا طویله ای که عیسی در آخور آن گذاشته شده بود خالی از حیوانات بوده یا چون عیسی خدا!!بوده حیوانات مزاحمتی برایش بوجود نمی آوردند؟ یا چون هنوز فصل سرما نرسیده بود طویله خالی بوده وگوسفندان به طور مطلق در صحرا بودند؟