زندگی روزمره مسیحی

( ؟ )، زندگی، آزادی

رای بدهید

( ؟ )، زندگی، آزادی

به نظر شما به جای علامت سؤال در این پرانتز چه چیزی می‌توان گذاشت؟

خارج از نظریه‌های سیاسی و اجتماعی و خارج از تقلید از این دموکراسی و مکتب‌های رایج، واقعاً چه چیزی می‌توانیم منصفانه در این پرانتز بگذاریم؟

فعلاً نمی‌دانیم چه چیزی در آن بگذاریم. پس باید از زندگی شروع کنیم، اما چگونه؟

همۀ دردها و رنج‌های ما از همین گزینه شروع می‌شود که نمی‌دانیم چگونه زندگی کنیم. نوشته‌های ما به زندگی ما هیچ ارتباطی ندارد و نقاشی‌های ما نیز زندگی را منعکس نمی‌کند.

انتخاب‌های ما هم زندگی ما را نشان نمی‌دهد.

ناچار برای زندگی کردن وارد عرصۀ سیاست و ایدئولوژی‌های سیاسی می‌شویم و با واژه‌های دموکراسی، لائیسیته، سکولاریته و … خود را سرگرم می‌کنیم و گاهی هم فکر می‌کنیم چون مسیحی هستیم جلوه‌های زندگی بر ما لبخند نخواهند زد.

غافل از این که زندگی مسیحی زیباست و عرصه‌های آن بسیار بیکران و نامحدود است.

گاهی مجبور می‌شویم با مثال موضوع را بهتر درک کنیم.

همۀ ما با آموزۀ رستاخیز مسیح آشنا هستیم. معنی ساده این است که مسیح زنده شد. مفهوم این زنده شدن، زندگی را تداعی می‌کند.

پس نتیجه می‌گیریم ارمغان رستاخیز، زندگی است.

مسیح می‌توانست با سیستم‌های سیاسی روم مقابله کند، ولی او مبارزات را در داخل زندگی قرار داد و از درون این زندگی آزادی را به ارمغان آورد.

اما چه کسی این زندگی را به ما معرفی کرد؟

به انجیل مرقس می‌رویم. آنجا در فصل ۱۶ آیات یک تا ۸ می‌خوانیم «آنها با یکدیگر گفتند چه کسی سنگی را که درب ورودی قبر را می‌بندد برای ما پس می‌زند؟»

آنها در این آیه چه کسانی هستند؟ جنس آنها چیست؟

آنها زنانی بودند که به تازگی مصلوب شدن شخصی را که بیشتر از همه دوستش داشتند، تجربه کرده بودند.

آنها مرگ مسیح را در رنجی بسیار وحشتناک دیده بودند. روح و جسم این زنان پر از زخم بود و سالها طول می‌کشید تا بهبود بیابند.

ولی این زنان تجربأ جدیدتری را لمس می‌کردند. آن تجربه این بود که در میان پلیس‌های رومی و مأموران مخفی رژیم، می‌خواستند در قبر را باز کنند، در حالی که آنان دورادور قبر را احاطه کرده و زنان در خطر بودند. در این میان اگر آنها به این قصد نمی‌رفتند مشخص نبود که زنده شدن مسیح چگونه ثابت شود. یعنی به عبارت ساده آنها زندگی را کشف کردند، درست مانند کریستف کلمب که آمریکا را کشف کرد.

حالا تا حدی فهمیدیم که داخل آن پرانتز چه چیزی می‌توان گذاشت.

ولی باز هم در استنباط خود دچار تردید هستیم، چرا که درک درستی از این مفهوم نداریم.

در شرایط کنونی هر جا زنان برای حق زندگی به میدان می‌آیند، با واکنش‌ها و ذهنیت‌های متفاوت و غیرواقعی روبرو می‌شوند. این‌ها ناشی از درک‌های متضاد با خواستۀ اصلی زنان مبارز است.

برخی تصور می‌کنند قرار است دورۀ مادرسالاری یا فرمانروایی زنان شروع شود.

درک دیگر این که زنان حاضر در میدان، مدافع حقوق فمینیست‌ها و حکومت این گروه بر جامعۀ انسانی هستند.

شماری دیگر از واکنش‌ها بر این درک انگشت می‌گذارند که مبارزان خواهان تساوی حقوق زنان هستند.

نابودی رژیم‌های توتالیتر و آزادی برهنگی از دیگر مفاهیمی است که واکنش برخی افراد در برابر مبارزۀ زنان را موجب می‌شود.

در حالی که از نظر ما همۀ این درک‌ها ناجور است و فقط زمانی می‌توانیم بفهمیم پشت پردۀ مبارزۀ زنان چه هدفی نفهته است که مفهوم زندگی را دریافت کرده باشیم.

این حکایتی است که در روزهای اخیر در مورد یک دختر مبارز ایرانی شاهد بودیم. رفتار اعتراضی این دختر جوان نیز در جامعه با واکنش‌های متفاوت از درک‌های مختلف روبرو شد.

این در حالی است که او مانند خیلی از زنان مبارز و معترض ایرانی، فقط خواهان آن هستند که حاکم بر بدن خودشان باشند.

به بیانی آنان وقتی مانند این دختر دانشجو مجبور می‌شوند برای زندگی مبارزه کنند، بدنشان را در میدان مبارزه قرار می‌دهند. جایی گیسوان خود را می‌برند تا حجاب از سر برمی‌دارند، جایی دیگر رقصی چنین را در میدان مبارزه به نمایش می‌گذارند و جایی دیگر مانند این دختر جوان اهداف خود را عملی می‌کنند.

جایی دیگر هم شاهد تولید و نمایش فیلم هستیم. «کیک محبوب من» نمونه‌ای از این تلاش‌های مبارزاتی برای دستیابی و اشاعۀ مفهوم زندگی است.

هدف دست‌اندرکاران این فیلم هم مقابله با اندیشه و رژیمی است که مخالف زندگی است و زندگی را به رسمیت نمی‌شناسد.

از نظر فیلم‌ساز و بازیگران این فیلم و پدیدآورندگان آثاری این چنینی، عمر و اهمیت وجودی رژیم حاکم بر ایران، پایان یافته است، پس آنان زندگی را به تصویر می‌کشند و حقوق انسانی در این صحنه را یادآور می‌شوند.

به این ترتیب در می‌یابیم آنچه قرار است در آن پرانتز نوشته شود، یک جسم خاص نیست بلکه معنای زندگی است. اندیشه و تفکری که می‌تواند زندگی را ترسیم کند.

ما شاهدیم در زمانها و مکانهای مختلف، در هر مقطعی که زن را نابود کردند، کلّ زندگی و همه چیز نابود شد. بنابراین جا دارد که از این پس همۀ پدیده‌های مبارزاتی و مطالبات مردمی در برابر حکومت خودکامه بر حقیقتِ دستیابی به زندگی متمرکز شود. در آن صورت ثابت خواهیم کرد که هیچ قصد دیگری در میان نیست و همۀ حرکت‌های زنانه برای دستیابی کل جامعه به حق زندگی و در پی آن آزادی است.

حالا باید متوجه شده باشیم که داخل این پرانتز چه واژه‌ای قرار می‌گیرد. پس:

(زن) زندگی آزادی

یادداشتی از: سوزان خیراندیش

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

همچنین ببینید
بستن
دکمه بازگشت به بالا
x  Powerful Protection for WordPress, from Shield Security
This Site Is Protected By
ShieldPRO