۳ دلیل عمده برای اطمینان کامل به اعتبار کتاب مقدس
۳ دلیل عمده برای اطمینان کامل به اعتبار کتاب مقدس
ما مسیحیان به اعتبار کتاب مقدس اطمینان کامل داریم، چون در وهلۀ اول آن را الهام الهی میدانیم و در وهلۀ دوم شواهد تاریخی در اختیار داریم که ادعاهای آن را تأیید میکند و سوم اینکه انسجام بینظیری در آن مشاهده میکنیم که شهادتی قوی برای اعتبار این کتاب است.
سؤالات مربوط به قابل اطمینان بودن کتاب مقدس در بیشتر موارد به سه نکتۀ زیر اشاره دارند:
۱- اصالت یا اعتبار کتاب مقدس ۲- دقّت یا صحّت آن ۳- اقتدار آن
حال هر یک از این موارد را به ترتیب بررسی خواهیم کرد:
۱- اصالت یا اعتبار کتاب مقدس
مسئلۀ اصالت به اعتبار متن کتاب مقدس اشاره دارد. به عبارت دیگر، پاسخی است به این سؤال که آیا کتاب مقدسی که امروز در دست ما است، همان متن اولیۀ کتاب مقدس است یا خیر؟
چنین سؤالی به خاطر این مسئله بروز میکند که هیچ نسخۀ خطی اصلی در دسترس ما نیست، بلکه فقط نسخههایی از روی نسخهها را در اختیار داریم.
و از آنجایی که این نسخهها با دست تهیه شدهاند و امکان خطا از جانب نسخهبرداران وجود دارد، تنوع زیادی بین نسخههای خطی وجود دارد (حدود ۳۰۰۰۰۰ تنوع فقط برای عهد جدید وجود دارند). چگونه میتوانیم اطمینان داشته باشیم که متنی که در اختیار ما است حاوی دقّت کافی است؟
اجازه دهید با عهد عتیق شروع کنیم. تا اواسط قرن بیستم، قدیمیترین نسخههای خطی کتاب مقدسِ عبری توسط ماسورِتها نوشته شده بود که کاتبان آموزشدیده در سطحی عالی بودند و با دقّت فوقالعادهای در رونویسی از متون عمل میکردند.
امروزه بیش از ۶۰۰۰ نسخۀ خطی ماسورتی وجود دارد که قدیمیترین آنها نسخۀ قاهره است که مربوط به ۸۹۵ پس از میلاد است. این دستنوشتهها فقط حاوی جزئیترین تغییراتی هستند که به هیچ وجه بر معنای متن تأثیری ندارند.
سپس در سال ۱۹۴۷، طومارهای دریای مرده کشف شد. این طومارها توسط یک جامعۀ یهودی خاصی واقع در قمران در بیابانهای یهودیه نوشته شده بود و شامل طومارهای متعددی است که حداقل بخشی از هر کتاب عهد عتیق به جز استر را شامل میشود.
مهمترین آنها طومار بزرگ اشعیا است که قدمت آن به اواخر قرن دوم پیش از میلاد میرسد؛ و قدیمیترین کتاب کامل عهد عتیق است که تاکنون کشف شده است.
با وجود اینکه قدمت این نسخهها ۱۰۰۰ سال پیش از نسخۀ قاهره است، باعث شگفتی بسیار است که تنها تفاوتهای بسیار جزئی با متن ماسورتی در آن مشاهده میشود.
متن نسخههای خطی یافت شده در جاهای دیگر بیابانهای یهودیه حتی به متن ماسورتی بیشتر نزدیک است. درنتیجه، هیچ سؤال جدّی در رابطه با متن عهد عتیق وجود ندارد.
برای عهد جدید، بیش از ۶۰۰۰ نسخۀ خطی یونانی و بسیاری از ترجمههای اولیه به لاتین، سریانی، و قبطی وجود دارند.
قدیمیترین متن عهد جدید ما پاپیروس کتابخانۀ جان رایلَندز متعلق به دانشگاه منچستر است که با نام P52 معروف است که شامل قطعهای از انجیل یوحنا ۳۱:۱۸-۳۳ و ۳۷-۳۸ است.
قطعۀ مزبور عموماً در حدود سال ۱۲۵ پس از میلاد تاریخگذاری شده است. یعنی با فاصلۀ حدود ۳۰ سال پس از تاریخ سنّتی نگارش انجیل یوحنا نوشته شده است.
عهد جدید از نظر تعداد و کیفیت نسخههای خطی و تفاوت زمانی میان تألیف تا نخستین نسخههای خطی ما، معتبرترین اثری است که در دوران باستان نوشته شده است.
اما در مورد ۳۰۰۰۰۰ تفاوتی که قبلاً ذکر شد چطور؟ بیشتر اشتباهات رونویسی از نسخهها بعد از مقایسه با نسخههای خطی دیگر به راحتی تصحیح شدهاند. وقتی اینها را حذف کنیم، تنها بخش کوچکی از تعداد ۳۰۰۰۰۰ تفاوت باقی میماند.
تعداد مواردی که تا حدودی بر معنای متن تأثیر میگذارد و مواردی که مشخص نیست کدام نوع صحیح است به چندصد مورد میرسد که تعداد آنها به سختی به هزار مورد میرسد.
این تعداد بسیار کمتر از یک درصد از تفاوتها است. حتی جالبترین آنها تغییری اساسی در طرز تفکر ما در مورد خدا یا سایر موضوعات بنیادی کتاب مقدس بوجود نمیآورند.
بنابراین هیچ دلیلی برای شکّ یا تردید در صحّت متن کتاب مقدس وجود ندارد. اکنون به صحّت متن کتاب مقدس میپردازیم؟
۲- صحّت متن کتاب مقدس
آگاهی صرف از اینکه کتاب مقدس در ابتدا چه گفته است به تنهایی به این معنی نیست که این کتاب حقیقت را به ما میگوید! و این سؤال مطرح است که چرا نباید به این کتاب به شکل مجموعهای از افسانههای جعلی نگاه کنیم؟
در حالی که برخی اسطورهها یا افسانهها گاهی اوقات مکانهای واقعی را در داستانهای خود گنجاندهاند، اما همۀ آنها در طول تاریخ محو شدهاند. از سوی دیگر داستانهای کتاب مقدس با جزئیات بسیار خود و با تأئید بسیاری از کشفیات باستانشناسی، توانسته خود را بهعنوان تاریخ واقعی بهثبوت برساند.
البته هر چه این رویدادها به زمان ما نزدیکتر باشند، احتمال بقای شواهد بیشتری وجود دارد. با این وجود، شواهد و مدارک قابل توجهی وجود دارند که حتی به دوران پدران قوم یهود (پاتریارخها) برمیگردند.
معبدی در دهکدۀ کارنَک که محل آثار باستانی مهم در جنوب مصر است، به مکانی در نِگِو به نام قلعۀ ابرام (نام اصلی ابراهیم) اشاره دارد. احتمالاً این مکان همان بئرشبع مذکور در کتاب پیدایش است که ابراهیم آن را بنیان نهاد.
شواهدی از شهر ماری نشان میدهد که نامهایی مانند اسماعیل، اسحاق، یعقوب و یوسف که در زبان انگلیسی با حروف «J» یا «I» شروع میشوند (که همان حرفی است که در عبری Y تلفظ میشود) در دوران پدران قوم یهود، اسامی رایج بودهاند، اگرچه بعدها از این اسامی بسیار کمتر استفاده شده.
یوسف به ۲۰ شِکِل فروخته شد. این مبلغ بسیار کمتر از بهای یک برده در دورانی بود که منتقدان کتاب مقدس مدعی نگارش کتاب پیدایش بودند. چرا میبایست یک نویسندۀ بعدی چنین تغییری ایجاد کند؟
مذهب پدران قوم یهود (یا پاتریارخها) هیچ شباهتی به مذهب بعدی قوم اسرائیل نداشت. اگر مذهب قوم اسرائیل در آن زمان ساخته شده بود، چرا نویسندگان، آیینهای مذهب جاری آن زمان را از روی مذهب پدران این قوم بازخوانی نکردند؟
همچنین شواهد زیادی وجود دارد که وقایعی مانند آنچه در کتاب خروج و تسخیر کنعان شرح داده شده، واقعاً رخ داده است. منتقدان ادعا میکنند که یافتههای باستانشناسی به اشتباه بودن دورۀ تاریخی تصرف کنعان در کتاب مقدس اشاره دارند، اما این را در نظر نمیگیرند که هنوز هیچکس نتوانسته تاریخگذاری دقیقی برای این دوران بکند.
محققان نظریههای مختلفی در مورد گاهشماری و همچنین تعیین تاریخ خروج قوم اسرائیل از مصر ارائه میدهند. اگر مشکلِ تعیین تاریخهای ثابت و مشخص کنار گذاشته شوند، شواهد چندی را برای وقایعی که مطابق با توصیفات کتاب مقدس است در دست داریم.
در حالی که یافتههای جدید به طور مرتب کشف میشوند، باستانشناسان شواهد قابل توجهی برای پادشاهان یهودا و اسرائیل یافتهاند.
تمام این کشفیات تأئید کنندۀ گزارشهای کتاب مقدس هستند. اسارت قوم یهود در بابِل و بازگشت از تبعید نیز به خوبی توسط منابع خارج از گزارشهای کتاب مقدس تأئید شده است.
اناجیل و اعمال رسولان منابع اصلی تاریخی در عهد جدید هستند. روایت انجیلها شرح حالی هستند که با معیارهای آن دوران مطابقت کامل دارند. آنها هیچ یک از ویژگیهای اسطوره یا افسانه را در خود ندارند.
محققین با یکدیگر توافق دارند که آنها در قرن اول و کمتر از ۶۰ سال پس از رخ دادن وقایع نوشته شدهاند. با توجه به این مدت زمان کوتاه، هیچ دلیلی برای هرگونه شکّ باقی نمیماند که این اسناد از نظر تاریخی، منابعی معتبر از اطلاعات مؤثق در مورد عیسی به ما عرضه میدارند.
منابع خارجی از اعتبار اناجیل و اعمال رسولان پشتیبانی میکنند. در این منابع از اسامی عیسی، برادرش یعقوب، یوحنای تعمیددهنده و حاکمان سیاسی و مذهبی که در اناجیل به آنها اشاره شده، سخن به میان آمده است.
براساس اکتشافات باستانشناسی اخیر، نویسندگان این کتابها حتی عنوانهایی را برای اشخاصی که نسبتاً ناشناخته بودند به درستی بیان میکنند.
برخلاف منتقدانی که ادعا میکنند انجیلها چندین نسل بعد، توسط مسیحیان غیریهودی نوشته شدهاند، متون این کتابها نشان میدهند که آنها از یک زمینۀ یهودی برخاستهاند: به عنوان نمونه، لقب عیسی «پسر انسان» برای غیریهودیان معنایی نداشت و برایشان ناآشنا و نامأنوس بود.
در اناجیل هیچ اشارهای به سنّت ختنه نشده است، موضوعی که در میان نوکیشان غیریهودی جنجالبرانگیز بود. و این که عیسی وارد بحث در مورد مسائل مهم با کاتبان معاصر یهودیاش میشود، دلیل کافی برای نگارش این کتابها توسط یهودیان دوران اولیۀ مسیحیت است.
چندین نوع حمله از جانب منتقدین در رابطه با صحّت محتوای کتاب مقدس وجود دارد:
دانشمندان شکّاک، نامعلوم بودن نویسندگان کتابهای کتاب مقدس را به چالش میکشند، اما حتی اگر استناد سنّتی نویسندگان این کتابها اشتباه باشد، این بدان معنا نیست که کتابها از نظر تاریخی قابل اعتماد نیستند، همانطور که در نمونههای یاد شده در خطوط بالا به آنها اشاره شد.
برخی دیگر چنین استدلال میکنند که علوم امروزی کتاب مقدس را مردود میشمارند! بسیاری از تضادهایی که با علوم فرض میشود به این دلیل است که هدف کتاب مقدس بیان علمی مطالب نبوده بلکه به زبانی نوشته شده که برای افراد در دوران نگارش، قابل هضم بوده باشد.
به عنوان نمونه، حتی امروز هم ما در مورد طلوع و غروب خورشید صحبت میکنیم، با اینکه بهخوبی میدانیم که این خورشید نیست که حرکت میکند و طلوع یا غروب میکند. و مورد دیگر اینکه ممکن است درک اشتباهی از علوم داشته باشیم.
برای نمونه: دانشمندان مدتها تصور میکردند که وسعت و قدمت جهان بینهایت است و چنین نتیجهگیری میکردند که این مسئله داستان آفرینش را رد میکند.
اما بعدها مشاهدات علمی و ریاضیات نشان داد که جهان آغازی داشته، محدود است و در حال انبساط است. ما نباید اجازه دهیم چنین مباحثاتی ما را از حقیقت انجیل دور سازند.
مردم ادعا میکنند که وقوع معجزات امری غیرممکن است و اینگونه استنباط میکنند که کتاب مقدس به این دلیل باید نادیده گرفته شود. با این حال، شواهد تاریخی برای اثبات معجزۀ اساسی و مرکزی کتاب مقدس، یعنی رستاخیز عیسی پس از مرگ بسیار قوی است، و این حقیقت، فرضیۀ اثبات نشدۀ غیرممکن بودن معجزات را به چالش میکشد.
شاید رایجترین اعتراض به اعتبار واقعی کتاب مقدس این باشد که کتاب مقدس ظاهراً پر از تناقضها است. این امر اغلب بهانهای برای جدّی نگرفتن ادعاهای مسیح است.
بسیاری از تناقضات ظاهری را میتوانیم بهراحتی با مطالعۀ یک ترجمۀ قابل اعتماد کتاب مقدس یا خواندن آیهها در زمینۀ متن آنها حل کنیم و یا روشهایی را در نظر داشته باشیم که ممکن است نویسندگان کتاب مقدس اطلاعات مندرج خود را برخلاف میل ما ارائه دادهاند.
۳- اقتدار کتاب مقدس
مسئلۀ بعدی اقتدار کتاب مقدس است. یعنی پاسخ به این سؤال که آیا کتاب مقدس از جانب خدا الهام شده است؟ در حالی که شواهد بالا باید برای اثبات این موضوع کافی باشد، شاید خالی از لطف نباشد که چند خط دیگر از شواهد را در زیر ذکر کنیم:
کتاب مقدس مدّعی اقتدار الهی است یعنی کتابی است که از جانب خدا الهام شده است. این کتاب به ما میگوید که خدا با موسی و انبیاء صحبت کرده و عهد جدید تأیید میکند که عهد عتیق از جانب خدا الهام شده و فراموش نکنیم که عهد جدید همین امر را در مورد نوشتجات مندرج در کتابهای خودش نیز ادعا میکند.
البته بر این امر واقف هستیم که یک کتاب صرفاً به این خاطر که ادعای الهامی بودن از جانب خدا میکند، نمیتواند یک کتابِ مقدس یا کلام خدا باشد. اما در انجیل، پشتوانۀ عملی شدن بسیاری از ادعاهای اقتدار الهی به خوبی مشاهده میشود.
دریای سرخ باز میشود، آتش از آسمان نازل میشود و عیسی از مردگان برخاسته است. به همین دلیل تقدیر از اعتبار تاریخی کتاب مقدس حائز اهمیت بسیار است.
دومین مسیر شواهد، شامل نبوتهای مسیحایی است. صدها پیشگویی عهد عتیق با جزئیات خاص در زندگی عیسی محقق شد.
برای نمونه: اشعیاء ۱۳:۵۲-۱۲:۵۳ که هفت قرن پیش از تولد مسیح نوشته شده است، تصویر واضحی از ردّ شدن مسیح توسط مردم، مرگ، دفن، و رستاخیز عیسای مسیح پس از مرگش به ما ارائه میدهد.
نبوتهای عمومی دیگر نیز به منشأ الهی بودن کتاب مقدس اشاره میکنند. برای نمونه، انبیای عبرانی واژگونی نینوا (ناحوم ۳:۱)، بابِل (اشعیا ۱۳-۱۴؛ ارمیا ۵۱)، و ویرانی و بازسازی فلسطین (لاویان ۲۶؛ حزقیال ۳۶) را پیشگویی کردند. از جمله نام بردن یک فرمانروای ایرانی در کتاب مقدس که برای اولین بار یهودیان را به سرزمین خود بازمیگرداند (اشعیا ۴۵) حائز اهمیت بسیاری است.
تأثیر دگرگونکنندۀ کتاب مقدس در طول تاریخ نیز به منشأ الهی آن اشاره دارد. حتی خداناباوران صادق نیز به تأثیرات مثبت کتاب مقدس بر جهان ما اعتراف کردهاند. به عنوان نمونه، تاریخدان معروف تام هالند در کتاب خود تحت عنوان “سلطه” (Dominion به انگلیسی) به تأثیرات متعددی که مسیحیت بر فرهنگ بشر داشته، معترف شده است.
سه ایراد اصلی به اقتدار کتاب مقدس وجود دارند:
اولین ایراد: ظاهراً کلیسا برخی کتابها را بهعمد از کتاب مقدس حذف کرده است. در پاسخ به این ایراد باید دقّت کرد که «کتابهای مفقود» ذکر شده عمدتاً انجیلهای گنوسی هستند که قدمت آنها بسیار دیرتر از انجیلهای کانُنی است که دانشمندان هوشیار تشخیص دادهاند که اطلاعاتی که در این کتابها در بارۀ عیسای مسیح یافت میشوند از نظر تاریخی اعتباری ندارند.
در اینگونه کتابها زمینۀ یهودی خدمت عیسی نادیده گرفته شده است، و تمرکز بیشتر آنها بر نظریاتی از فلسفۀ یونان است و نه یهودیت.
شدیدترین انتقادات از کتاب مقدس جنبۀ اخلاقی این کتاب است. شاید بیشترین انتقاد اخلاقی که از کتاب مقدس بهعمل آمده، این است که خدا به یوشع دستور داد تا هر مرد، زن و کودکی را در کنعان به قتل برساند.
در پاسخ به این ایراد نیز: هم در متن کتاب تثنیه، که فرمان خدا برای محو کنعانیان را معرفی میکند، و هم در کتاب یوشع، که در آن بارها این نکته تکرار میشود که چنین فرمانی به اجرا در آمد، شاهد نوعی گزافهگویی یا اغراق ادبی در این متون هستیم.
بسیاری از مردم از وجود گزافهگویی یا اغراق در فرهنگ خود هیچ مشکلی ندارند اما وقتی این امر بخشی از فرهنگ دیگران باشد، آن را تکاندهنده و غیرقابل قبول میدانند!
برخی چنین نتیجه گیری میکنند که اگر کتاب مقدس در بعضی موارد، معنای عینی نداشته باشد، باید به مرجعیت آن شکّ کرد و در اینصورت مطالب کتاب مقدس را هر کس میتواند با سلیقۀ شخصی خود تفسیر کند. این ایراد بر سه فرض ناقص استوار است:
۱- مخالفین کتاب مقدس این اغراق را در بیانات خود میکنند که میان مسیحیان معتقد به کتاب مقدس، در درک این کتاب، با یکدیگر اختلافات فاحشی وجود دارد. پاسخ این دوستان این است که در حالی که مسیحیان در مورد مسائل پیرامونی اختلاف نظر دارند، اما در آموزههای اصلیِ ایمان اتفاقنظر دارند.
۲- فرض دوم این ایراد چنین است که میزان توانایی مردم در درک نادرست از حقیقت دستکم گرفته میشود. در پاسخ به این فرض نیز: اقتصاددانانی که با هم به اعداد یکسانی نگاه میکنند اما به نتایج کاملاً متضادی در مورد معنای آنها میرسند به این معنی نیست که مقصر اصلی عددها هستند!
۳- فرض سوم در این ایراد این است که نسبت به امکان حلّ اختلافات در تفسیرها بدبینی مفرط وجود دارد. پاسخ این فرض به این شرح است: البته که مردم از کتاب مقدس فهم متفاوتی از یکدیگر دارند، اما نباید فراموش کرد که آنها عملاً در مورد هر چیز دیگر در زندگی نیز درک متفاوتی دارند.
اما در بیشتر مواردی که تفسیرهای متناقض از کتاب مقدس بهعمل میآید، این امکان همیشه برای شخص تفسیرکننده وجود دارد که به اندازۀ کافی در بارۀ کتاب مقدس بیاموزد تا به یک نتیجهگیری آگاهانه و کاملاً مبتنی بر این آموختهها برسد و در نتیجه بتواند آنچه که صحّت دارد تشخیص دهد. بهخصوص در مورد اساس و بنیادهای ایمان.
نوشتۀ دکتر کِنِّت بوآ (Dr. Kenneth Boa)- ۱۶ اکتبر ۲۰۲۳
در بارۀ نویسنده: دکتر بوآ دارای مدارج کارشناسی علوم از مؤسسۀ فناوری کِیس (Case) و کارشناسی ارشد در رشتۀ الاهیات از دانشگاه الاهیات دالاس، دکترای الاهیات دیگری از دانشگاه نیویورک و دکترای فلسفه از دانشگاه آکسفورد واقع در انگلستان میباشند.
ترجمۀ کشیش ورژ باباخانیان
دریافت لینک کوتاه این نوشته:
کپی شد! |