کتب برحق متأخر و کتب جعلی- حکمت سلیمان WISDOM OF SOLOMON
مبداء و هدف کتاب
این کتاب که بین سالهای 80 و 30 ق.م. در اسکندریه مصر به زبان یونانی به کتابت درآمده خود را به سلیمان حکیم و بلند مرتبه منسوب می کند. با این تدبیر، حکیم گمنامی که نویسنده این کتاب بوده است در صدد تاکید بر ویژگی عقیده خویش است. هموطنانش در معرض یک قدرت مزاحم و در برابر خطر بت پرستی قرار گرفته اند. نویسنده قصد آن دارد که آنها را از این دو خط ارتداد محفوظ دارد. نویسنده طی مقابله ای طولانی میان عادل و ظالم (حکمت 1-5)، درباره سرنوشت انسانی تفکر می کند و رمز پاداش فردی را کشف می کند. سپس از زبان سلیمان (حکمت 6-9)، تجلی و افراز حکمت که سرچشمه همه نیکی هاست، جاری می سازد. سرانجام در بخش طولانی از بیان تاریخی (حکمت 10-19)، نقش راهنمای حکمت را در تاریخ مقدس نشان می دهد و با یک بخش انتقالی ظزیف، عبرانیان و مصریان را با یکدیگر مقایسه می کند که یادآور مقابله و مقایسه عادل و ظالم است. این بخش آخرین که بدون شک کهن ترین قسمت کتاب است، تفسیری نسبتاً آزاد از روایات کتاب خروج را تشکیل می دهد. در این بخش، نکاتی جدلی درباره منشا و جهالت بت پرستی ارائه می دهد. در اینجا بدون تردید، انعکاسی از موعظه های انجام شده در کنایس محیط اسکندرانی، دیده می شود.
عقیدت کتاب
کتاب حکمت که وارث تمام سنت های حکمتی است، در بسیاری از جهات حاوی تطور بیشتری در امر مکاشفه است. در مرحله نخست مساله پاداش فردی را با در نظر گرفتن آن نه در زندگانی دنیوی بلکه در حضور حق، یعنی روز بازخواست که به منزله ختم تاریخ و گشایش “جهانی باقی” است، مورد نظر دارند. در این هنگام است که نیکوکاران و عادلان به زندگانی جاودانی که از روز نخست برای آن آفریده شده بودند، خواهند رسید. در مرحله دوم، اندیشه و تعمق درباره حکمت الهی، بدون آنکه آن را در شخص خداوند تجسم بخشد، به طور مستقیم راه را آماده می کند تا مسیح را چون کلام و حکمت الهی معرفی می کند. ارتباط این حکمت با انسان که وی را دوستدار خداوند می گرداند، تعلیم فیض تقدیس کننده را به طور مقدماتی مطرح می سازد. سرانجام تعمق و تفکر در باب تاریخ قوم برگزیده خداوند که کتاب با آن به پایان می رسد، گرایش طبیعی یهودیت اسکندرانی را نشان می دهد که می کوشد در تاریخ گذشته، نمونه هایی را برای بیان هر تعلیمی بیابد. این همان روش است که به طور گسترده توسط آباء کلیسا بکار برده می شود.
این کتاب اثری است اساساً یهودی که در محیطی یونانی به وجود آمده است، اثری الهامی که بخشی از کتاب مقدس است. این کتاب به روش خود، نمایشگر نصرت سنت یهود بر هلنیزم است. مخالفت وی با بت پرستی قطعی است، اما تا حدی حاکی از پذیرش فرهنگ و تمدن یونانی است. این اثر عناصر قابل انطباق هلنیزم را حفظ می کند و از آن برای حمله به آن استفاده می کند. این عناصر تا آن زمان صرفاً وابسته به هلینزم بود. به عنوان مثال از زبان و مفاهیم فلسفی یونانی که کاربردی عادی پیدا کرده بود، برای بیان برخی تعالیم سنتی سود می جوید. درباره روح و جسم و نامیرایی و فسادناپذیری با مضامینی سخن می گوید که هرگز باعث شگفتی مردان قلم و ادب اسکندریه نمی گردد. اما چنین عقیده و نگرشی نسبت به انسان با چنین بیانی در ثنویت یونانی وجود نداشت که در آن روان روحانی در برابر جسمی اساساً پلید قرار می گرفت. زیرا در این اثر به صراحت به نخستین فصول سفر پیدایش اشاره می شود. تصور و عقیدتی که درباره روان و روح دارد همانی است که در عهد عتیق مکتوب است. در عهد عتیق واژه ای که برای روح بکار رفته، بطور ملموس به تمامیت انسان اشاره دارد.
آنچه از ویژگی بیشتری برخوردار است روشی است که به صدر آن حکیم به عادلان وعده زندگانی ابدی می دهد. برخی را عقیده بر این است که مفهوم افلاطونی روح جادان و نامیرا در این مبحث، تکامل مکاشفه را تسهیل نموده است. در حقیقت، این زندگانی جاودانی، شدیداً به مفهوم داوری معادشناسی وابسته است، همانطور که در کتاب دانیال و دیگر نگارش های مکاشفه ای یهود (کتاب خنوخ) مشهود است. سکوت درباره قیام مردگان از وادی مرگ، سکوتی تعمدی است زیرا غرض آن بوده که باعث ایجادحساسیت در بین یونانیان یا طرفدارانش که از بهر ایشان این تصور و فکری نامفهوم بود، نگردد (اعمال 17: 31-32؛ 1قرنتیان 15: 12). اما همین سکوت درباره زمانی که پین مرگ و ملاقات الهی است، همچنان رعایت گردیده است. مساله مهم این بود که معاد شناختی سنتی اسرائیل را برای غیر یهودیان گشاده قلب که گرایش به سوی یکتاپرستی یافته بودند، جذاب سازد. در اینجا یهودیت مجموعه اصالت، قدرت انطباق، استحکام و قدرت جذب خود را در دنیایی که وفور عقاید به سوی تشریک عقاید می رود، ارائه می دهد. مسیحیت نیز به هنگام تکامل اصول و عقاید و الهیات خود، همین راه را باید بپیماید. یهودیت در این مورد بداعت و قدرت همگنی، استحکام و نیروی تسلط خود را در جهانی که جوش و خروش عقاید و آرمانها عموماً به سوی تساهل و بردباری و دمسازی مذهبی در گرایش بود و یک پارچه تایید می نماید. مسیحیت نیز پی از تطور و تکامل در خداشناسی و تفریظ در آن از همان طریق ره سپرد.
معمولاً نام و عنوانی که برای کتاب انتخاب می شود ممکن است خواننده را در تشخیص موضوع کتاب راهنمایی نماید. مثلاً چون در ترجمه لاتین نام یکی از کتابهای عهد عتیق را “کتاب حکمت” خوانده اند، قاعدتاً باید حاوی مطالب دشواری درباره علوم الهی باشد. ولی در ترجمه یونانی کتاب مقدس نام ساده تر “کتاب حکمت” را داشته و در کنار “حکمت بن سیراخ” قرار گرفته است. در هر دو مورد نظیر کتاب امثال، منظور نویسنده آن است که آدمی در مقابل خدا راه خود را به خوبی انتخاب نماید. تازگی این کتاب در آن است که از نصایح متعدد و ملاحظات عملی آثار دیگر حکمت صرف نظر کرده تا به آنچه اساسی است بپردازد، آنچه که معنویت حکمت واقعی می نامیم. از این حیث تا اندازه ای مدیون طرز تفکر یونانی که کاملاً به هدفهای اساسی متوجه است، می باشد. ولی اگر از افکار یونانی نظریاتی اخذ کرده است که در کتاب مقدس تازگی دارد برای آن نیست که آنها را تجزیه و تحلیل کرده و یا ترتیب و قاعده ای مقرر داشته و بنا نماید بلکه تا این افکار در تار و پود کاملاً یهودی وارد کند که مفهوم جدیدی دارند و هیچ فلیسوفی حاضر به قبول آنها نیست.
این کتاب به دو قسمت تقسیم بندی تقسیم شده است که از نظر طولانی بودن مطالب و توضیحات مساوی نیستند: 1- گفتاری خطاب به دوران زمین که مستلزم توضیحات بیشتری است (حکمت 1-5)
2- گفتاری خطاب به پادشاهان که خیلی طولانی تر است ولی در حقیقت کمتر درباره نویسنده و منظورهای او سخن می گوید (حکمت 6-19).
گفتاری خطاب به دوران زمین
از نخستین عبارت این قسمت موضوع عدالت مطرح شده و سختی درباره حکمت نیست. درباره عدالتی که انتقام می گیرد و سپس به صورت شخصیتی مجسم خواهد شد (حکمت 1: 8) و گفتار با توصیف خدای داد پایان خواهد یافت (5: 17-23).
در این چارچوب شرعی و معمولی یهود دیگری، نظریاتی چند درباره حکمت وارد شده است که تقلیدی از آثار قدیمی تر است (1: 4-6). ولی در اینجا نقش حکمت پیش از آنکه مردم را به آموزش های خدا دعوت کند، نظارت بر رفتار انان است (1: 7-11).
مسلماً نویسنده در پیرامون خود افراد شرور و حیله گری می بیند که می توانند مردمان را گول بزنند ولی قادر نیستند خدا را فریب دهند. بایستی به آنان هشدار داد که “حکمت را به روحی بدکردار راه نیست” (1: 4). راستی نیت و اراده، طریق حکمت است.
این کتاب خطاب به یهودیان و به وسیله یکی از برادران ایشان نگاشته شده است که معتقد است در معرض خطر قرار دارند و می خواهدآانان را به رسوم و عادات کهن خودشان بازگرداند. بنابراین از همان ابتدا باید موضوع امیدواری یهود را مطرح می نماید. بدین معنی که خدا همه چیز را آفریده او نیکوست و مرگ کار خدا نیست. (حکمت 1: 12-25).
گفتاری خطاب به پادشاهان
دومین گفتار به دو قسمت تقسیم می شود که با یکدیگر ارتباط دارند:
– معنویت حکمت (فصل های 6-9)
– حکمت در تاریخ مقدس (10: 1، 11: 4)
– سپاسگزاری به دلیل خروج از مصر (فصل های 11-19)
برگرفته از کتاب دائرةالمعارف کتاب مقدس
دریافت لینک کوتاه این نوشته:
کپی شد! |